سرمایه‌گذار منفعل


مدیریت پرتفوی و انواع استراتژی مدیریت سبد سهام

دارایی به منابع مالی گفته می‌شود که برای فرد دارای ارزش اقتصادی باشد و مدیریت دارایی عبارت است از مجموعه فعالیت‌هایی که برای نگه‌داری، به‌کارگیری و توسعه دارایی‌های یک نهاد، شرکت یا گروه انجام می‌گیرد. لازمه‌ی تصمیم‌گیری‌ در فرآیند مدیریت دارایی، مواردی همچون دانش، تجربه کافی و به‌‌کارگیری اصول تنوع‌بخشی است. شرکت‌ مدیریت دارایی، نهادی است که به نمایندگی از مشتریان خود به سرمایه‌گذاری می‌پردازد و از مهم‌ترین مزایای این شرکت‌ها، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• دراختیار داشتن منابع مالی بیشتر
• سرمایه‌گذاری در چند حوزه و مجموعه بزرگتری از اوراق
• امکان تنوع‌بخشی در سبد مشتریان

استراتژی این شرکت‌ها در سرمایه‌گذاری می‌تواند متفاوت باشد؛ برخی با توجه به تمایلات مشتریان، سبد سهام را تشکیل می‌دهند و برخی دیگر با توجه به استراتژی صندوق‌های شاخصی، استراتژی سبد را انتخاب می‌کنند؛ سرمایه‌گذار منفعل امروزه مدیریت دارایی می‌تواند به وسیله صندوق سرمایه‌گذاری مشترک، صندوق بازنشستگی، سبدگردانی اختصاصی و صندوق پوشش ریسک انجام شود. منابع درآمدی در این شرکت‌ها، هزینه کمیسیون و خدماتی است که از مشتریان خود دریافت می‌کنند.

آشنایی با شرکت‌های سبدگردانی
همانطور که در مطلب “سبدگردانی اوراق بهادار در کارگزاری آگاه ” ذکر شد، سبدگردانی به خرید، فروش یا نگه‌داری اوراق بهادار، بنام سرمایه‌گذار معین و توسط سبدگردان گفته می‌شود که در قالب قراردادی مشخص و به‌منظور کسب انتفاع برای سرمایه‌گذار انجام می‌گیرد. از مزیت‌ این شرکت‌ها، می‌توان به اداره آن‌ها توسط مدیران و کارشناسانی خبره در زمینه سرمایه‌گذاری اشاره کرد. از دیگر نهادهای سرمایه‌گذار، می‌توان به صندوق‌های سرمایه‌گذاری اشاره کرد که در شیوه‌ی سرمایه‌گذاری توسط آنها و سبد‌گردان‌ها، تفاوت‌هایی وجود دارد.
از جمله این تفاوت‌ها می‌توان به این موضوع اشاره کرد که در سبدگردانی، پورتفو به‌ صورت خاص برای هر فرد تهیه می‌شود در نتیجه اهداف فرد سرمایه‌گذار، میزان ریسک گریزی و افق زمانی وی در سبد، در نظر گرفته خواهد شد. در این سبدها، فرد سرمایه‌گذار مالکیت مستقیم سرمایه خود را دارد و در واقع سرمایه‌گذاری بانام او انجام می‌شود؛ این در حالی است که مالکیت در صندوق‌ها به‌صورت مشاع است و افراد با خرید هر واحد به همان میزان در سود و زیان صندوق سهیم می‌شوند. مدیران صندوق‌ها با فروش این واحدها، وجه لازم برای سرمایه‌گذاری در انواع اوراق را به‌دست می‌آورند. شرکت‌های سبد¬گردان علاوه بر تشکیل سبدهای سرمایه‌گذاری برای افراد حقیقی و حقوقی، می‌توانند نقش انواع ارکان صندوق‌های سرمایه‌گذاری را نیز بر عهده داشته باشند

آشنایی با مدیریت پرتفوی
یکی از وظایف مهم شرکت‌های مدیریت دارایی، مدیریت پرتفوی است. پرتفوی به معنای مجموعه‌ای از دارایی‌ها و مدیریت پرتفوی، هنر و علم تصمیم‌گیری در مورد سیاست و ترکیب سرمایه‌گذاری، متناسب‌سازی سرمایه‌گذاری با اهداف، تخصیص دارایی برای افراد و مؤسسات و کنترل ریسک است. به بیانی دیگر می‌توان گفت مدیریت پرتفوی به معنای تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصت‌ها در انتخاب بدهی در مقابل سرمایه، رشد در مقابل اطمینان و دیگر انتخاب‌ها در مسیر افزایش بازدهی در سطح معینی از ریسک است. به‌طورکلی مراحل تشکیل هر پرتفوی به این شرح است:
• تعیین سیاست سرمایه‌گذاری
• تجزیه‌وتحلیل اوراق بهادار
• تشکیل سبد سرمایه‌گذاری
• تجدیدنظر در سبد سرمایه‌گذاری
• ارزیابی عملکرد سبد سرمایه‌گذاری

تعیین سیاست سرمایه‌گذاری
میزان بازده درخواستی چه‌قدر است؟ میزان نقدشوندگی چه‌قدر باشد؟چه میزان ریسک را می‌توانیم متحمل شویم؟

تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
بر اساس استراتژی تعیین‌شده در قدم قبلی، سبد سهام از چه سهم‌هایی و با چه ترکیبی تشکیل شود؟
تشکیل سبد سرمایه‌گذاری
چقدر از سرمایه را وارد بازار سهام کنیم؟ میزانی که در بانک سپرده‌گذاری می‌کنیم چه‌قدر باشد؟ چه میزان از سرمایه را به خرید طلا و ارز اختصاص دهیم؟
تجدیدنظر در سبد سرمایه‌گذاری
با توجه به سبد سهام تشکیل شده، آیا به اهداف موردنظر سرمایه‌گذاری خود نزدیک شده‌ایم؟
ارزیابی عملکرد سبد سرمایه‌گذاری
در دوره‌های مختلف، عملکرد مدیریت پرتفوی چگونه است؟

انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
استراتژی منفعل
استراتژی منفعل یا انفعالی: در این نوع استراتژی، به دلیل عدم توانایی پیش‌بینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام، هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص موردنظر است. در این نوع استراتژی، نوع مدیریت پرتفوی به‌صورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام‌ شده و تا پایان دوره سرمایه‌گذاری، حفظ می‌شود. بنابراین هیچ‌گونه فعالیت خریدوفروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود ندارد.
استراتژی منفعل، به نام‌های مختلفی همچون استراتژی سرمایه‌گذاری در شاخص نیز، گفته می‌شود. در این حالت مدیریت هیچ‌گونه تلاشی جهت شناسایی سهام با قیمت پایین یا با قیمت بالا از طریق روش‌های تجزیه‌ و تحلیل نمی‌نماید و همچنین هیچ‌گونه تلاشی در جهت پیش‌بینی حرکات کلی در بازار انجام نمی‌دهد.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل دهیم؟

برای ایجاد پرتفوی با نگاه استراتژی انفعالی، سه روش مرسوم وجود دارد:
روش پیگیری کامل: در این روش همه سهام موجود در شاخص به نسبت وزنشان در آن شاخص خریداری می‌گردند.

روش نمونه‌گیری: در این روش، مدیر پرتفوی تنها به خرید نمونه‌ای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، می‌پردازد.

روش بهینه‌سازی یا برنامه‌ریزی غیرخطی: در این روش از اطلاعات تاریخی تغییرات قیمت‌ها و همبستگی بین سهام (ارتباط هر سهم با سهم دیگر) استفاده می‌شود و بر این اساس ترکیب پرتفوی مشخص خواهد شد.

استراتژی فعال
استراتژی‌فعال: این استراتژی عمدتاً به‌منظور هماهنگی با پیش‌بینی‌های کوتاه‌مدت یا میان‌مدت بازار و سهم بکار می‌رود. یعنی مدیر پرتفوی در حال خریدوفروش سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند.
برای مدیریت فعال پورتفوی، سه نوع استراتژی وجود دارد.
استراتژی سنجش موقعیت بازار: سرمایه‌گذار با پیش‌بینی آینده بازار، حجم سرمایه‌گذاری را بین اوراق‌ بهادار تغییر می‌دهد و در صورت پیش‌بینی بازده بالاتر از متوسط برای پرتفوی، نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام می‌نماید. یعنی مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند نزولی (صعودی) قرار خواهد گرفت، بیشتر (کمتر) در اوراق بهادار با درآمد ثابت (مثل اوراق مشارکت یا اوراق خزانه اسلامی)، سرمایه‌گذاری می‌کند و حجم سرمایه‌گذاری در سهام را کاهش (افزایش) می‌دهد.

استراتژی گلچین سهام: سرمایه‌گذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش می‌دهد. از این طریق ریسک پرتفوی نیز متنوع می‌شود و انتخاب‌های سهم بر سایر سهام اثر می‌گذارد.
استراتژی تمرکزبخش: این روش مشابه استراتژی گلچین سهام است، با این تفاوت که واحد موردنظر به‌جای سهام، صنعت است.

انتخاب استراتژی
در ادامه به مهم‌ترین عواملی که مدیر پرتفوی باید برای تعیین نوع استراتژی خود در نظر بگیرد، اشاره خواهیم کرد:
– شرایط حاکم در بازار و نوع بازار: مدیر پرتفوی در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکودی از استراتژی مدیریت منفعل در بازار بهره می‌گیرد.
– سطح کارایی بازار: در بازاری که کارایی آن در سطح بالایی قرار دارد، مدیریت منفعل استفاده می‌شود و مدیران به سمت سرمایه‌گذاری در صندوق‌های شاخصی و متنوع حرکت می‌کنند. در مقابل در بازارهای غیرکارا به‌تناسب وجود شکاف‌ها و فرصت‌های آربیتراژی، مدیران به سمت بهره‌گیری از توان تحلیل‌گری و مدیریت فعال حرکت می‌کنند.
– نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران: ظرفیت ریسک‌پذیری و محافظه‌کاری مدیران پرتفوی، نوع استراتژی که آن‌ها در سبد سهام خود به کار می‌گیرند را مشخص می‌کند.
– اندازه و حجم پرتفوی: مدیران پرتفوی‌هایی باارزش و حجم بالا، از سیستم مدیریتی منفعل استفاده می‌کنند و دلیل آن حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی، باید انجام دهند و در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک به‌راحتی می‌تواند با اجرای مدیریت فعال به جابه‌جایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
– سطح تحمل ریسک پرتفوی: هرچه پرتفوی تحمل ریسکش بالاتر رود از استراتژی منفعل به سمت استراتژی مدیریت فعال حرکت خواهیم کرد.
– انتظار و توقع سرمایه‌گذار: سهام‌داران محافظه‌کار معمولاً استراتژی منفعل را به کار می‌گیرند و در مقابل سهام‌دارانی که انتظار سود بیش‌تری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده می‌کنند.

دعوت از سرمایه‌گذاران و بازرگانان ایرانی برای سرمایه‌گذاری در عراق

به گزارش خبرگزاری تسنیم از سنندج، نشست رئیس اتاق بازرگانی حلبچه «اقلیم کردستان عراق» و هیئت سرمایه‌گذار منفعل همراه با اعضای اتاق بازرگانی سنندج امشب در سنندج برگزار شد؛ در این جلسه بر تعامل و همکاری تجاری و اقتصادی بیشتر ایران و عراق تاکید می‌شد.
«پیشوا احمد محمود»، رئیس اتاق بازرگانی حلبچه اقلیم کردستان عراق در این نشست اظهار داشت: از زمان تبدیل حلبچه به استان، اتاق بازرگانی نیز تشکیل شده اما در گذشته به دلیل جنگ‌های داعش و اختلاف میان عراق و اقلیم کردستان، اتاق غیر فعال و منفعل بود.
وی با بیان اینکه هیچ‌گاه حمایت‌های ایرانیان را در زمان بمباران‌های شیمیایی حلبچه فراموش نمی‌کنیم، افزود: نقاط اشتراک‌گذاری بسیاری بین این دو استان وجود دارد که باید با تهمیدات اساسی به یک فرصت تبدیل شود.
رئیس اتاق بازرگانی حلبچه اقلیم کردستان عراق بیان کرد: نژاد کُرد، دین، مذهب و زبان و تاریخ مشترک استان کردستان با اقلیم کردستان عراق سبب احساس همبستگی بیشتر نسبت به سایر کشورهاست.
وی خاطر نشان کرد: قانون حمایت از سرمایه‌گذاری اقلیم تسهیلات و امتیازات ویژه برای حضور در حلبچه در نظر گرفته که شامل معافیت 10 سال از پرداخت مالیات، عدم پرداخت مواد اولیه وارداتی گمرک و پیگیری مدیریت ارشد برای کسب امتیازات بیشتر جهت سرمایه‌گذاری در حلبچه است.
«پیشوا احمد محمود» با دعوت از سرمایه‌گذاران و بازرگانان ایران برای حضور و سرمایه‌گذاری در حلبچه اظهار کرد: اعضای اتاق بازرگانی سنندج دارای سوابق و تجربیات بسیاری بوده که باید ما را نیز تا رسیدن به مقصد یاری کرده و اتاق حلبچه نیز با تمام قدرت از همکاری با اتاق سنندج حمایت و هر نوع آسایش کاری برای ارتقای روابط به کار گرفته می‌شود.
رئیس اتاق بازرگانی حلبچه اقلیم کردستان عراق تصریح کرد: انتظار ما کیفیت بالای محصولات برای صادرات به اقلیم کردستان است چراکه برخی کالاهای بی‌کیفیت مشاهده شده و کیفیت محصولات در درجه اول برای ما بسیار مهم است.
روابط اقتصادی ایران و عراق توسعه یابد
کمال حسینی؛ رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی سنندج نیز در این نشست اظهار داشت: توسعه اقتصادی میان استان کردستان و عراق موضوع اساسی و استراتژیک کشور است و انتظار می‌رود در این راستا ارتباطات و تلاش بیشتر شود.
وی با تاکید بر اینکه باید توجه دولت به بخش خصوصی افزایش یابد، گفت: اقتصاد پایه و اساس صلح و آشتی است، بنابراین باید برای پیشبرد موضوعات سیاسی، بر روی مسائل اقتصادی ریشه‌دار و محکم کار شود.
رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی سنندج با بیان اینکه مشترکات قومی و زبانی کردستانی‌ها با اقلیم کردستان بسیار زیاد است، تصریح کرد: ارتباطات و تعامل این دو استان باید نسبت به کشور و استان‌های دیگر متفاوت باشد.
حسینی اذعان کرد: در سال گذشته در بخش پروژه‌های ساختمانی، کشاورزی و تجاری کم‌کاری‌های زیادی شده که دلایل آن به عدم رسمیت شناختن اتاق بازرگانی دو استان بر می‌گردد و متأسفانه معرفی برخی افراد غیرمتخصص ایرانی به‌عنوان تجار و کاسب در اقلیم کردستان موجب بی‌اعتمادی شد در حالی‌که اگر برای تأیید افراد، با اتاق بازرگانی ارتباط گرفته می‌شد، این اتفاقات رخ نمی‌داد.
کالاهای ایرانی در اقلیم کردستان عراق جایگزین کالاهای ترکیه‌ای شود
محمد هلاکو، نائیب رئیس اتاق بازرگانی سنندج نیز در این نشست با تاکید بر ضرورت حمایت و همکاری دو سویه در این برهه حساس و شرایط تحریم‌ها گفت: روابط تجاری ایران با اقلیم همیشه پایدار بوده و باید زمینه ارتقاء این روابط افزایش یابد.
وی با تاکید بر اینکه باید جلسات اتاق بازرگانی سنندج و عراق تداوم داشته باشد، گفت: همیشه ملت ایران در زمان‌های سخت حامی اقلیم کردستان بوده و امروزه سرمایه‌گذار منفعل با وجود تحریم‌های بسیار، انتظار همکاری و کمک بیشتری برای تامین نیارهای استان ما از اقلیم کردستان می‌شود.
هلاکو تصریح کرد: امیدواریم در اقلیم کردستان عراق کالاهای ایرانی جایگزین کالاهای ترکیه‌ای شود و این مهم بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
وی با بیان اینکه انحصاری تجارت به دست یک کشور یا قشر خاصی قابل قبول نیست، خاطرنشان کرد: تجارت کالا به کالا و استفاده از ظرفیت‌های مناسب سرمایه‌گذاری یکی دیگر از اهداف ما میان این دو استان بوده و امیدواریم اقدامات لازم در این راستا انجام شود.
قادر کریمی، نماینده دیگر اتاق بازرگانی سنندج نیز در این نشست خواستار اصلاح ساختارهای تجاری شد و اظهار داشت: اتاق بازرگانی باید نسبت به تشکیل اتاق داوری مشترک و بانک اطلاعاتی اقتصادی لازم برای تجار با زبان‌های مختلف اقدام کند تا در صورت معاملات به مسائل حقوقی آگاه باشند.
وی با بیان اینکه آمادگی‌های لازم برای تعامل و ارتباطات دوسویه وجود دارد، گفت: امیدواریم با تشکیل شعبه صندوق ضمانت به عنوان یاری‌دهنده بخش صادرات ایران (جایگزین بانک) دغدغه‌های فعالان اقتصادی در این حوزه نیز برطرف شود.
زمینه صادرات عسل از کردستان به عراق فراهم شود
محمدی‌خواه، مدیر عامل اتحادیه زنبورداران استان کردستان نیز در این نشست با تاکید بر ضرورت همکاری بیشتر در خصوص صادرات عسل به اقلیم کردستان اظهار داشت: اتحادیه زنبورداران استان 8 هزار و 400 نفر زنبوردار فعال و بیش از 250 هزار کلنی زنبور دارد.
وی با بیان اینکه استان کردستان با تولید سالانه یکهزار و 800 تن عسل باکیفیت جزو استان‌های برتر و قطب تولید عسل مرغوب ایران است، افزود: برای تولید و صادرات عسل به اقلیم کردستان آمادگی کامل وجود داشته و امیدواریم در راستای اشتغال‌زایی و درآمدزایی بیشتر، این امر مهم مورد توجه دو طرف قرار گیرد.
***

سرمایه گذاری فعال و غیر فعال چیست؟

سرمایه گذاری فعال و غیر فعال

هر زمان که بحثی در مورد سرمایه‌گذاری فعال و غیرفعال وجود دارد، می‌تواند به سرعت به یک بحث داغ تبدیل شود، زیرا سرمایه‌گذاران و مدیران ثروتمند به شدت از یک استراتژی بر استراتژی دیگر ترجیح می‌دهند. در حالی که سرمایه‌گذاری غیرفعال در بین سرمایه‌گذاران محبوبیت بیشتری دارد، استدلال‌هایی نیز برای مزایای سرمایه‌گذاری فعال وجود دارد.

سرمایه گذاری فعال و غیر فعال

سرمایه‌گذاری فعال نیازمند یک رویکرد عملی است، معمولاً توسط مدیر پورتفولیو یا سایر شرکت‌کنندگان فعال. سرمایه‌گذاری غیرفعال شامل خرید و فروش کمتری است و اغلب منجر به خرید وجوه شاخص یا سایر صندوق‌های سرمایه‌گذاری توسط سرمایه‌گذاران می‌شود. اگرچه هر دو سبک سرمایه‌گذاری سودمند هستند، سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال جریان‌های سرمایه‌گذاری بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری‌های فعال به دست آورده‌اند. از نظر تاریخی، سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال بیشتر از سرمایه‌گذاری‌های فعال درآمد کسب کرده‌اند. سرمایه‌گذاری فعال نسبت به چندین سال اخیر محبوبیت بیشتری پیدا کرده است، به ویژه در طول تحولات بازار.

سرمایه گذاری فعال و غیر فعال

سرمایه‌گذاری فعال

سرمایه‌گذاری فعال، همانطور که از نامش پیداست، رویکردی عملی دارد و مستلزم آن است که شخصی در نقش مدیر پورتفولیو عمل کند. هدف از مدیریت فعال پول، شکست دادن میانگین بازدهی بازار سهام و استفاده کامل از نوسانات کوتاه مدت قیمت است. این شامل تجزیه و تحلیل بسیار عمیق‌تر و تخصص برای دانستن اینکه چه زمانی باید به یک سهام، اوراق قرضه یا هر دارایی خاص تبدیل یا خارج شد. یک مدیر پورتفولیو معمولاً بر تیمی از تحلیلگران نظارت می‌کند که به عوامل کمی و کیفی نگاه می‌کنند.

سرمایه‌گذاری فعال مستلزم این است که هر کسی که در حال سرمایه‌گذاری در سبد سهام است، دقیقاً زمان مناسب برای خرید یا فروش را می‌داند. مدیریت سرمایه‌گذاری فعال و موفق مستلزم درست بودن بیشتر از اشتباه سرمایه‌گذار منفعل سرمایه‌گذار منفعل سرمایه‌گذار منفعل است.

سرمایه‌گذاری غیرفعال

اگر شما یک سرمایه‌گذار منفعل هستید، برای مدت طولانی سرمایه‌گذاری می‌کنید. سرمایه‌گذاران منفعل میزان خرید و فروش را در پرتفوی خود محدود می‌کنند و این روشی بسیار مقرون به صرفه برای سرمایه‌گذاری است. استراتژی نیاز به ذهنیت خرید و نگه داشتن دارد. این به معنای مقاومت در برابر وسوسه واکنش یا پیش‌بینی هر حرکت بعدی بازار سهام است.

مثال بارز رویکرد منفعل، خرید صندوق شاخصی است که از یکی از شاخص‌های اصلی مانند S&P ۵۰۰ یا میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) پیروی می‌کند. هر زمان که این شاخص‌ها اجزای تشکیل‌دهنده خود را تغییر دهند، صندوق‌های شاخصی که به دنبال آن‌ها هستند، به‌طور خودکار دارایی‌های خود را با فروش سهامی که در حال خروج است و خرید سهامی که بخشی از شاخص می‌شود، تغییر می‌دهند. به همین دلیل است که وقتی یک شرکت به اندازه‌ای بزرگ می‌شود که در یکی از شاخص‌های اصلی گنجانده شود، کار بسیار بزرگی است: این تضمین می‌کند که سهام در هزاران صندوق اصلی به یک هسته اصلی تبدیل می‌شود.

هنگامی که شما صاحب قطعات کوچکی از هزاران سهام هستید، تنها با مشارکت در مسیر صعودی سود شرکت‌ها در طول زمان از طریق کل بازار سهام، بازده خود را به دست می‌آورید. سرمایه‌گذاران منفعل موفق چشم خود را به جایزه نگاه می‌کنند و شکست‌های کوتاه مدت – حتی رکود‌های شدید – را نادیده می‌گیرند.

مزایای سرمایه‌گذاری غیرفعال

برخی از مزایای کلیدی سرمایه‌گذاری غیرفعال عبارتند از:

کارمزد‌های بسیار کم: هیچ کس سهام را انتخاب نمی‌کند، بنابراین نظارت هزینه بسیار کمتری دارد. صندوق‌های غیرفعال به سادگی از شاخصی پیروی می‌کنند که به عنوان معیار خود استفاده می‌کنند.

شفافیت: همیشه مشخص است که کدام دارایی‌ها در یک صندوق شاخص هستند.

کارایی مالیاتی: استراتژی خرید و نگهداری آن‌ها معمولاً منجر به مالیات بر عایدی سرمایه کلان برای سال نمی‌شود.

سرمایه‌گذاری غیرفعال

معایب سرمایه‌گذاری غیرفعال

طرفداران سرمایه‌گذاری فعال می‌گویند که استراتژی‌های غیرفعال دارای این نقاط ضعف هستند:

خیلی محدود: وجوه غیرفعال محدود به یک شاخص خاص یا مجموعه‌ای از سرمایه‌گذاری‌های از پیش تعیین شده با واریانس اندک هستند. بنابراین، سرمایه‌گذاران بدون توجه به آنچه در بازار اتفاق می‌افتد، در آن دارایی‌ها حبس می‌شوند.

بازدهی اندک: طبق تعریف، صندوق‌های غیرفعال تقریباً هرگز بازار را شکست نمی‌دهند، حتی در مواقع آشفتگی، زیرا دارایی‌های اصلی آن‌ها برای ردیابی بازار قفل شده است. گاهی اوقات، یک صندوق غیرفعال ممکن است کمی بازار را شکست دهد، اما هرگز بازده بزرگی را که مدیران فعال می‌خواهند را ثبت نخواهد کرد، مگر اینکه خود بازار رونق بگیرد. از سوی دیگر، مدیران فعال می‌توانند پاداش‌های بزرگ‌تری به ارمغان بیاورند، اگرچه این پاداش‌ها با ریسک بیشتری نیز همراه هستند.

مزایای سرمایه‌گذاری فعال

انعطاف‌پذیری: مدیران فعال نیازی به دنبال کردن شاخص خاصی ندارند. آن‌ها می‌توانند آن سهام «الماس را که فکر می‌کنند پیدا کرده‌اند» بخرند.

پوشش ریسک: مدیران فعال همچنین می‌توانند با استفاده از تکنیک‌های مختلف مانند فروش کوتاه یا اختیار معامله، شرط‌های خود را پوشش دهند و زمانی که ریسک‌ها بسیار بزرگ می‌شوند، می‌توانند از سهام یا بخش‌های خاص خارج شوند. مدیران منفعل صرف نظر از اینکه سرمایه‌گذار منفعل چگونه عملکردی دارند، در سهامی که شاخصی که آن‌ها را دنبال می‌کنند، گیر کرده‌اند.

مدیریت مالیات: حتی اگر این استراتژی می‌تواند باعث ایجاد مالیات بر عایدی سرمایه شود، مشاوران می‌توانند استراتژی‌های مدیریت مالیات را برای سرمایه‌گذاران فردی تنظیم کنند، مانند فروش سرمایه‌گذاری‌هایی که پول از دست می‌دهند تا مالیات برندگان بزرگ را جبران کنند.

معایب سرمایه‌گذاری فعال

اما استراتژی‌های فعال دارای این کاستی‌ها هستند:

بسیار گران: تامسون رؤیترز لیپر متوسط نسبت هزینه را برای صندوق‌های سهامی که به طور فعال مدیریت می‌شود، در مقایسه با تنها ۰. ۶ درصد برای متوسط صندوق سهام غیرفعال، ۱. ۴ درصد می‌داند. کارمزد‌ها بیشتر است زیرا همه آن خرید و فروش فعال باعث ایجاد هزینه‌های تراکنش می‌شود، ناگفته نماند که شما حقوق تیم تحلیلگر را پرداخت می‌کنید که در مورد انتخاب سهام تحقیق می‌کند. تمام این کارمزد‌ها در طول دهه‌ها سرمایه‌گذاری می‌تواند بازده را از بین ببرد.

ریسک فعال: مدیران فعال آزادند هر سرمایه‌گذاری را که فکر می‌کنند بازده بالایی به همراه دارد بخرند، که وقتی تحلیل‌گران درست می‌گویند عالی است اما وقتی اشتباه می‌کنند وحشتناک است.

سرمایه‌گذاری فعال

ملاحظات خاص

بنابراین کدام یک از این استراتژی‌ها باعث افزایش درآمد سرمایه‌گذاران می‌شود؟ شما فکر می‌کنید که توانایی‌های یک مدیر حرفه‌ای بر یک صندوق شاخص پایه پیشی می‌گیرد. اما آن‌ها این کار را نمی‌کنند. اگر سرمایه‌گذار منفعل به نتایج عملکرد سطحی نگاه کنیم، سرمایه‌گذاری غیرفعال برای اکثر سرمایه‌گذاران بهترین کار را دارد. مطالعه پس از مطالعه (در طول دهه‌ها) نتایج ناامیدکننده‌ای را برای مدیران فعال نشان می‌دهد.

تنها درصد کمی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک با مدیریت فعال، بهتر از صندوق‌های شاخص غیرفعال عمل می‌کنند.

همه این شواهد مبنی بر اینکه غیرفعال بر سرمایه‌گذاری فعال غلبه می‌کند ممکن است چیزی بسیار پیچیده‌تر را بیش از حد ساده کند، زیرا استراتژی‌های فعال و غیرفعال فقط دو روی یک سکه هستند. هر دو به دلیلی وجود دارند و بسیاری از متخصصان این استراتژی‌ها را با هم ترکیب می‌کنند.

یک مثال عالی صنعت صندوق‌های تأمینی است. مدیران صندوق‌های تأمینی به حساسیت شدید خود نسبت به کوچکترین تغییرات در قیمت دارایی‌ها معروف هستند. به طور معمول صندوق‌های تأمینی از سرمایه‌گذاری‌های اصلی اجتناب می‌کنند، اما طبق گفته شرکت تحقیقاتی Symmetric، همین مدیران صندوق‌های تأمینی در واقع حدود ۵۰ میلیارد دلار در صندوق‌های شاخص در سال ۲۰۱۷ سرمایه‌گذاری کردند. ده سال پیش، صندوق‌های تأمینی تنها ۱۲ میلیارد دلار در صندوق‌های غیرفعال نگهداری می‌کردند. واضح است که دلایل خوبی وجود دارد که چرا حتی تهاجمی‌ترین مدیران دارایی فعال استفاده از سرمایه‌گذاری‌های غیرفعال را انتخاب می‌کنند.

با این حال، گزارش‌ها حاکی از آن است که برای مثال، در طول تحولات بازار، مانند پایان سال ۲۰۱۹، صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETF) که به طور فعال مدیریت می‌شوند، عملکرد خوبی داشته‌اند. در حالی که صندوق‌های غیرفعال هنوز به طور کلی غالب هستند، به دلیل کارمزد‌های کمتر، سرمایه‌گذاران نشان می‌دهند که مایلند در ازای تخصص یک مدیر فعال برای کمک به هدایت آن‌ها در میان تمام نوسانات یا نوسانات شدید قیمت بازار، کارمزد‌های بالاتر را تحمل کنند.

سخن آخر

سرمایه‌گذاران دارای سرمایه گذاری فعال و غیر فعال می‌توانند از پرتفوی‌های فعال برای محافظت در برابر نوسانات در یک سبد دارای مدیریت منفعلانه در طول یک بازار صعودی استفاده کنند. یک رویکرد ترکیبی همچنین می‌تواند به سرمایه‌گذار آرامش خاطر بدهد تا بداند استراتژی بلندمدت و منفعل خود (مانند صندوق‌های بازنشستگی‌شان) روی پایلوت خودکار است، در حالی که یک استراتژی کوتاه‌مدت فعال (مانند حساب کارگزاری مشمول مالیات) به آن‌ها امکان می‌دهد روند‌ها را بدون نیاز به کاوش اهداف بلند مدت سرمایه‌گذار منفعل خود را به خطر می‌اندازد.

بورس من

نمابورس - بسیاری معتقدند وارن بافت بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار تمام دوران‌هاست اما اگر از او بپرسید به عقیده وی بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار کیست، به شما پاسخ خواهد داد: معلم من بنیامین گراهام. گراهام یک سرمایه‌گذار و یک آموزگار سرمایه‌گذاری بود که وی را پدر تحلیل اوراق بهادار و سرمایه‌گذاری بر مبنای ارزش سهام نام نهاده‌اند .

ایده‌ها و روش‌های گراهام در کتاب‌هایش به خوبی توصیف شده است. تحلیل اوراق بهادار (1934) و سرمایه‌گذار هوشمند (1949) دو کتاب از معروف‌ترین کتاب‌های او هستند. این کتاب‌ها اغلب پیش نیاز مطالعاتی برای سرمایه‌گذارها محسوب می‌شوند اما متن آنها چندان ساده نیست. در مقاله حاضر مهم‌ترین اصول سرمایه‌گذاری از دید گراهام مطرح شده است. با مطالعه این مقاله راه برای درک فلسفه موفق او در سرمایه‌گذاری هموار می‌شود .

* سه اصل همیشگی برای سرمایه‌گذاری موفق *

نمابورس - بسیاری معتقدند وارن بافت بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار تمام دوران‌هاست اما اگر از او بپرسید به عقیده وی بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار کیست، به شما پاسخ خواهد داد: معلم من بنیامین گراهام. گراهام یک سرمایه‌گذار و یک آموزگار سرمایه‌گذاری بود که وی را پدر تحلیل اوراق بهادار و سرمایه‌گذاری بر مبنای ارزش سهام نام نهاده‌اند .

ایده‌ها و روش‌های گراهام در کتاب‌هایش به خوبی توصیف شده است. تحلیل اوراق بهادار (1934) و سرمایه‌گذار هوشمند (1949) دو کتاب از معروف‌ترین کتاب‌های او هستند. این کتاب‌ها اغلب پیش نیاز مطالعاتی برای سرمایه‌گذارها محسوب می‌شوند اما متن آنها چندان ساده نیست. در مقاله حاضر مهم‌ترین اصول سرمایه‌گذاری از دید گراهام مطرح شده است. با مطالعه این مقاله راه برای درک فلسفه موفق او در سرمایه‌گذاری هموار می‌شود .

* اصل نخست:*همواره با یک حاشیه ایمنی به سرمایه‌گذاری بپردازید

حفظ حاشیه ایمنی در سرمایه‌گذاری یعنی خریدن اواق بهادار هنگامی که قیمت آنها در بازار به میزانی قابل ملاحظه پایین‌تر از ارزش واقعی آنهاست. با این کار نه تنها سودی بالا نصیب سرمایه‌گذار می‌شود بلکه حتی اگر قیمت‌ها به شدت کاهش یابد ضرر حاصل از آن پایین‌ترین میزان خواهد بود. به عبارت ساده‌تر هدف گراهام خرید دارایی به ارزش یک دلار به قیمت نیم دلار بود. او این کار را خیلی خوب بلد بود .

به عقیده گراهام این دارایی‌ها به سبب بازده با ثبات یا صرفاً ارزش نقدی‌شان با ارزش بودند. برای مثال خیلی از اوقات گراهام سهام شرکت‌هایی را می‌خرید که دارایی‌های نقد شونده‌شان در ترازنامه ارزشی بیش از کل ارزش سرمایه در بازار شرکت بود. این به آن معناست که گراهام عملاً سهام را مفت می خرید. با آنکه او استراتژی‌های دیگری نیز برای سرمایه‌گذاری داشت از این استراتژی بیشتر استفاده می‌کرد .

این روش برای سرمایه‌گذاران بسیار سودمند است زیرا خرید چنین سهامی هنگامی که بازار به شکلی اجتناب‌ناپذیر سهم یاد شده را از نو ارزیابی می‌کند و قیمت آن را به حد واقعی می‌رساند سودی سرشار نصیب سرمایه‌گذار می‌شود. این استراتژی همچنین در صورتی که امور طبق برنامه پیش نروند و شرکت یاد شده دچار مشکل شود سرمایه‌گذار را از ضرر حفاظت می‌کند. این شیوه خرید، مبنای اصلی موفقیت مالی گراهام بود. او با بررسی دقیق‌تر به این نتیجه رسید که کاهش بیش از پیش قیمت این نوع سهام به ندرت رخ می‌دهد. بنابراین گراهام چنین سهامی را به بهترین قیمت می‌خرید. اگرچه بسیاری از شاگردان گراهام با استفاده از استراتژی‌های خاص خود به موفقیت‌های بزرگی دست یافتند، اما همه از ایده حفظ حاشیه ایمنی نیز استفاده می‌کردند .

* اصل دوم: *انتظار بی‌ثباتی بازار را داشته باشید و از آن استفاده کنید

سرمایه‌گذاری در سهام به معنای سروکار داشتن با بی‌ثباتی است. در دوران افول شاخص‌ها به جای جست‌وجو برای راه‌های خروج، سرمایه‌گذاران هوشمند از این دوره‌ها به عنوان فرصت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. گراهام با مطرح کردن «آقای بازار» در نقش شریک تجاری خیالی سرمایه‌گذار، این وضعیت را توصیف می‌کند. آقای بازار هر روز قیمتی را به سرمایه‌گذارها پیشنهاد می‌کند که با آن قیمت یا سهم آنها را می‌خرد یا سهم خود از مجموع سهام را به آنها می‌فروشد. گاه او از چشم‌انداز سهام به هیجان می‌آید و قیمت را بالا می‌برد. در دیگر مواقع نیز او نظر چندان مثبتی به آینده سهام یاد شده ندارد و قیمت پایینی پیشنهاد می‌کند .

از آنجا که بازار سهام نیز یک چنین احساس‌هایی دارد، درسی که در اینجا می‌گیریم این است که نباید اجازه دهید دیدگاه‌های آقای بازار احساسات شما را تعیین کند یا بدتر، بر تصمیم‌گیری‌های شما در حوزه سرمایه‌گذاری تاثیر گذارد. در عوض شما باید بر مبنای تحلیل درست و منطقی واقعیت‌ها به تخمین پیش‌بینی وضعیت بازار بپردازید .

از سویی دیگر باید تنها هنگامی به خرید بپردازید که قیمت پیشنهاد شده مناسب باشد و هنگامی بفروشید که قیمت‌ها بسیار بالا رفته باشد به عبارت دیگر بازار بی‌تردید افت و خیزهایی دارد – و گاهی این افت و خیز زیاد است – اما به جای ترس از سرمایه‌گذار منفعل بی‌ثباتی، از آن به نفع خود استفاده کنید یعنی با قیمت پایین بخرید و با قیمتی بالا بفروشید .

در اینجا به یک استراتژی که گراهام برای به حداقل رساندن تاثیرات منفی بی ثباتی بازار پیشنهاد می‌کند اشاره می‌کنیم :

* سرمایه‌گذاری در سهام و اوراق قرضه *

گراهام پیشنهاد می‌کرد سبد دارایی خود را به طور مساوی بین سهام و اوراق قرضه یا مشارکت تقسیم کنید. به این ترتیب در دوران افول بازار، سرمایه شما حفظ می‌شود و نیز هنگامی که سود اوراق مشارکت‌تان را می‌گیرید سرمایه شما افزایش پیدا می‌کند. به یاد داشته باشید فلسفه گراهام در وهله نخست حفظ سرمایه و سپس زمینه‌سازی برای افزایش آن بود. او پیشنهاد می‌کرد بین 25 تا 75 درصد سبد دارایی‌ها را به اوراق قرضه یا مشارکت اختصاص دهید و بر مبنای شرایط بازار بین 25 تا 75 درصد حرکت کنید. این استراتژی مزیت دیگری هم دارد یعنی باعث می‌شود سرمایه‌گذار بی‌حوصله نشود. بسیاری از سرمایه‌گذارها تحت تاثیر همین احساس وسوسه‌ می‌شوند به معامله‌های غیرسودده دست بزنند .

* اصل سوم: مشخص کنید چه نوع سرمایه‌گذاری هستید *

گراهام توصیه می‌کرد سرمایه‌گذارها ویژگی‌های شخصیتی خود را در حوزه سرمایه‌گذاری شناسایی کنند. به همین منظور او تمایزی روشن بین گروه‌های مختلف سرمایه‌گذاران که در بازار فعالیت می‌کنند قایل شده است. در ادامه به چهار گروه از سرمایه‌گذارها اشاره می‌شود :

* فعال در برابر منفعل *

از دید گراهام سرمایه‌گذارها تنها دو گزینه برای انتخاب پیش روی خود دارند :

گزینه نخست، تبدیل شدن به یک سرمایه‌گذار خوب و صرف انرژی و زمان کافی برای تحقیق و کسب سود مورد انتظار است. اگر این گزینه را انتخاب نمی‌کنید، عملاً گزینه دوم یعنی سرمایه‌گذاری منفعلانه را که سود پایین‌تری در پی خواهد داشت را انتخاب کرده‌اید. در این حالت احتیاج به صرف زمان و انرژی زیاد ندارید. گراهام این مفهوم آکادمیک یعنی «ریسک برابر است با سود» را از ذهن خود حذف و به جای آن ایده «فعالیت برابر است با سود» را جایگزین کرد. از دید او هرچه تلاش بیشتری صرف سرمایه‌گذاری بهینه کنید، بازده و سود سرمایه‌گذاری شما بیشتر خواهد بود .

در بازار سهام شیوه‌هایی وجود دارد که از طریق آنها می‌توانید سودی مناسب کسب کنید. اگر زمان، انرژی و اشتیاق لازم برای تحقیق گسترده درباره ابزارهای سرمایه‌گذاری و شرکت‌های حاضر در بورس ندارید، سرمایه‌گذاری در یک صندوق گزینه خوبی محسوب می‌شود. گراهام معتقد بود سرمایه‌گذاران منفعل صرفاً با خرید بخشی از سهام سی شرکت در شاخص متوسط صنعتی داوجونز به مقدارهای مساوی می‌تواند سودی متوسط از سرمایه‌گذاری خود کسب کند .

هم گراهام و هم بافت معتقد بودند حتی کسب سودی متوسط – برای مثال سودی معادل سود استاندارد اند پورز 500 (S&P500) ، بیش از آنچه به نظر می‌رسد یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود. ایده غلطی که بسیاری از سرمایه‌گذارها دارند این است که حال که بدون تلاش می‌توان سودی متوسط کسب کرد پس با اندکی تلاش می‌توان سودی بسیار بالاتر به دست آورد اما واقعیت این است که اکثر کسانی که این روش را انتخاب کردند در نهایت سودی بسیار پایین‌تر از حد متوسط به دست آوردند .

در حقیقت سرمایه‌گذار منفعل، سرمایه‌گذاری است که هم در سهام و هم در اوراق قرضه یا مشارکت سرمایه‌گذاری می‌کند. این گروه سرمایه‌گذارها از تمام ابزارهای سرمایه‌گذاری موجود در بازار در سبد دارایی‌های خود می‌گنجانند، از حوزه‌هایی که بهترین عملکرد را دارند سود می‌برند بدون آنکه مجبور باشند آینده این حوزه‌ها را پیش‌بینی کنند. یک سرمایه‌گذار با انجام این کار، کسب سود بازار را برای خود تضمین می‌کند و ترتیبی می‌دهد که کمتر از حد متوسط بازار سود کسب نکند به این معنا که او صرفاً اجازه می‌دهد وضعیت کلی بازار، سود بلندمدت او را در سرمایه‌گذاری‌هایش تعیین کند. به اعتقاد گراهام کسب سود بالاتر از حد متوسط بازار بسیار دشوار است و بسیاری از سرمایه‌گذارها موفق به چنین کاری نمی‌شوند .

* سرمایه‌گذار در برابر سفته‌باز *

غیر از سرمایه‌گذارها، افراد دیگری نیز در بازارهای مالی فعالیت می‌کنند . گراهام سرمایه‌گذار منفعل معتقد بود افرادی که وارد بازار اوراق بهادار می‌شوند باید مشخص کنند که می‌خواهند سرمایه‌گذار باشند یا سوداگر. تفاوت این دو گروه چندان پیچیده نیست: سرمایه‌گذار، سهام را بخشی از یک شرکت و سهام‌دار را مالک بخشی از شرکت می‌داند در حالی که سفته‌باز خود را فردی می‌داند که مشغول دادوستد اوراق ارزشمند است بدون آنکه این اوراق ارزش واقعی داشته باشند. از دید گراهام سفته‌بازی هوشمندانه و سرمایه‌گذاری هوشمندانه وجود دارد و شما باید مشخص کنید جزء کدام گروه هستید .

* نتیجه‌گیری *

ایده‌های اصلی گراهام در هر زمان صادق هستند و رعایت آنها برای موفقیت بلندمدت ضروری است. او معتقد بود سهام شرکت‌ها را باید بر مبنای ارزش واقعی آنها خرید و این اعتقاد خود را در زمانی که تقریباً همه سرمایه‌گذارها نگاهی سوداگرانه به سهام داشتند، به یک علم تبدیل کرد. به اعتراف تمام کسانی که دیدگاه‌های گراهام را توسعه دادند، او نخستین معلم بزرگ حوزه سرمایه‌گذاری است. اگر مایلید مهارت‌های سرمایه‌گذاری خود را ارتقا بخشید، بهترین کار آموختن از بهترین‌هاست. ایده‌های گراهام همچنان ارزشمندی خود را در حوزه سرمایه‌گذاری حفظ کرده‌اند. وارن بافت با پیروی از گراهام اغلب اوقات توانسته سودی بیش از حد متوسط بازار کسب کند .

چرا سرمایه‌گذار خارجی برای تولید به ایران نمی‌آید؟

در نشست بررسی راهکارهای جذب تولیدکنندگان خارجی برای تولید در ایران، موانع و راهکارهای حضور تولیدکنندگان خارجی در اقتصاد ایران بررسی شد.

در این نشست هم‌اندیشی که با حضور تولیدکنندگان، پیشکسوتان و اعضای اتاق بازرگانی برگزار شد، ابراهیم جمیلی – رییس خانه اقتصاد ایران – گفت:باید واقع گرایانه صحبت کنیم. این تحریم یک فرصت است که ما از اروپا استفاده کنیم و آنها هم بتوانند با ما وارد تعامل اقتصادی شوند.

به گزارش تجارت‌نیوز،جمیلی افزود: در شرایط کنونی باید مسائل سیاسی را حل کنیم اما در همین شرایط هم اگر کسی از خارج پول بیاورد برای تولید در ایران، حتما سودآور است چون نرخ ارز در ایران بالاست و برای سرمایه‌گذاری خارجی به صرفه است.

هم‌افزایی؛ نیاز امروز اقتصاد ایران است

رئیس انجمن صادرکنندگان نمونه و برتر در خصوص برگزاری هم‌اندیشی‌های اقتصادی گفت: اگر این هم‌اندیشی‌ها منجر به هم‌افزایی و تجمیع توان تولیدکنندگان و صادرکنندگان بشود، در شرایط فعلی اقتصاد ایران مفید است.

وی افزود: ما در ایران تعداد دانشگاه‌های‌مان هم از چین بیشتر است و هم از آمریکا. تعداد کارخانجات موتورسیکلت سازی ما از چین هم بیشتر است اما میزان تولیدمان خیلی کمتر از آنهاست. شعبه‌های بانکی ما خیلی زیاد است اما مشکلات اقتصادی ما ریشه در همین سیستم بانکی دارد. در حال حاضر فرصت بومی‌سازی است و خیلی از کالاها را می‌شود بومی‌سازی کرد و ما توانمندی‌مان هم از دوره جنگ بالاتر است هم از دوره تحریم سابق و هم‌اندیشی‌ها می‌تواند منجر به استفاده از تجربیات دیگران و انتقال تجربیات شود.

او افزود: در دو سه ماهه آینده فشارهای ارزی بیشتر خواهد شد و ما هم به دولت گفتیم که ارز ۴۲۰۰ تومانی کاری از پیش نمی‌برد اما گوشی بدهکار نبود و باید اصلاح ساختار شود وگرنه مشکلات روز به روز بیشتر خواهد شد.

عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: قرار نیست فقط با کشورهای بزرگ کار کنیم. در شرایطی که آنها علاقه‌مند به همکاری اقتصادی نیستند، می‌توانیم با کشورهای کوچک کار کنیم. کشورهای اروپایی مثل لیتوانی و استونی هم کشورهایی هستند که می‌توانیم با پژوهش نیازهای آنها را بسنجیم و با آنها همکاری کنیم.

بخش خصوصی ضعف مطالبه‌گری دارد

عبدالحسن مهنما – پیشکسوت صنایع – نیز در این هم‌اندیشی گفت: باید ابتدا ببینیم ایران چه جاذبه‌هایی دارد. مزیت‌های ایران در حوزه انرژی است. قیمت گاز طبیعی حدود دو سنت در مترمکعب است اما وقتی از مرز خارج می‌شود به ۱۲ سنت می‌رسد، یعنی قیمت‌های ما واقعی نیست. معدن و ماده معدنی هم مزیت دیگر ایران است. در حال حاضر اگر ما فقط داخلی نگاه کنیم فرصت‌های سرمایه‌گذاری با پول ایرانی فوق‌العاده است اما اینکه چرا محقق نمی‌شود به دلیل ضعف‌هایی است که مثلا در سیستم بانکی مشاهده می‌شود.

معاون وزیر صنایع دولت‌های هفتم و هشتم گفت: ما انتظار داریم با این درآمدهای ریالی که دولت دارد بانک‌ها به صنایع کمک کنند و سرمایه‌گذاری رونق بگیرد. متاسفانه بن‌بستهای سیاسی هم وجود دارد اما اگر در هم‌اندیشی‌های اقتصادی بدون رودربایستی صحبت کنیم بخش خصوصی به غیر از کار اقتصادی باید کار فرهنگی هم در حوزه اقتصاد انجام بدهد. باید لابی‌های تجاری را هم انجام بدهد. باید بپذیریم که فیتیله نفت دارد خاموش می‌شود و دولت هم باید این را بپذیرد. متاسفانه بخش خصوص ضعف مطالبه‌گری دارد و نمی‌تواند حقوق خود را محقق کند.

وی با اشاره به انقلاب صنعتی در اروپا و الگوی آن افزود: در اروپا بخش خصوصی دست روی دست نگذاشته است که حکومت لطفش شامل حالش بشود بلکه پیشنهاد داده، رهنمود داده و پای حرف خودش ایستاده است و البته هزینه هم داده است. شرایط سیاسی بد ضد برند است، ضد تجارت است، ضد تولید است و صادرات است اما بخش خصوصی هم باید به وظایف خود عمل کند.

بازارسازی و بازاریابی باید انجام شود

غلامرضا مصطفی‌پور – عضو سابق هیات مدیره بانک صادرات – هم در این نشست گفت: ما وقتی از تولید صحبت می‌کنیم یعنی از عواملی صحبت می‌کنیم که منجر به تولید می‌شود و همه این عوامل تولید در ایران وجود دارد. زمین و نیروی انسانی در حد وفور است اما چرا تشکیل سرمایه شکل نمی‌گیرد؟ یکی از عمده‌ترین معضلات همین عوامل انسانی است. جریان سرمایه مثل یک موجود زنده است و باید عوامل تشکیل دهنده این موجود زنده هارمونی داشته باشند و به هم بیایند. در فضای اقتصادی هم باید این نظم و هماهنگی وجود داشته باشد.

پیشکسوت حوزه بانک و بازار مالی افزود: سرمایه‌گذار وقتی سرمایه‌اش بر نمی‌گردد این اثر منفی روی سرمایه‌گذاری دارد و متاسفانه بیش از ۹۰ درصد واحدهای اقتصادی ما وابستگی دارند به سیستم بانکی و بیش از ۲۰ سال است ما سیستم بانکی را اصلاح نکردیم.

مصطفی‌پور اضافه کرد: ضرورت دارد فرهنگ‌سازی، بازاریابی در حوزه صادرات و واردات و برندسازی و نیز شفافیت اقتصادی ایجاد شود تا سرمایه‌گذار بتواند چشم‌انداز داشته باشد و بداند قرار است چه اتفاقی در آینده بیفتد.

وی با اشاره به لزوم بازارسازی گفت: به جر بازاریابی باید بازارسازی هم شکل بگیرد و در حوزه صادرات و واردات ما چاره‌ای نداریم جز اینکه مسائل سیاسی را حل کنیم تا دروازه‌های جهان در حوزه اقتصادی باز شود و بتوانیم تعامل داشته باشیم و تعامل با اقتصاد جهانی فرق دارد با حل شدن در آن که مورد پسند هم نیست.

بخش خصوصی نباید نظاره‌گر و منفعل باشد

محمدرضا اسکندری – فعال صنعت اتصالات – نیز گفت: بخش خصوصی در شرایط فریز اقتصادی نباید دست روی دست بگذارد و فقط مشاهده‌گر باشد بلکه باید با هم‌فکری و ارائه این فکر به تصمیم‌گیران بتواند نقش تاریخی خود را در این برهه از اقتصاد ایران ایفا کند .

مدیرعامل گروه صنعتی آتاما با اشاره به علاقه کشورهای کوچک جهت سرمایه‌گذاری در ایران گفت: کشورهای زیادی یک گام برای سرمایه‌گذاری در ایران برداشته‌اند اما بخش‌های تصمیم‌گیر منفعل عمل می‌کنند و این فعالیت‌ها به سرانجام نمی‌رسد .

این فعال صنعت نفت و گاز افزود: رسالت تاریخی بخش خصوصی، هم‌افزایی و تجمیع ظرفیت‌های جامانده برای واکنشی تاریخی به کنشگران عرصه تحریم در این مقطع تاریخی است .

ایتالیایی‌ها می‌توانند جایگزین مناسبی برای فرانسوی‌ها باشند

محمدحسین جبل عاملی – مدرس کسب‌وکار – در خصوص وضعیت کسب‌وکار در شرایط فعلی گفت: از دوران عصر مونتاژ در دنیا تجربه نیروی کار ارزان را کشورهای زیادی داشتند و انقلاب چین هم دستاورد همین فعل و انفعالات است .

وی ادامه داد: بنا بر این پتانسیل ما در ایران شاید بتوانیم به عنوان یک کشور صنعتی که توان تولید دارد و پایه مهندسی هم دارد، تولید کنیم چرا که کشورهای اطراف ما هیچ کدام تولیدکننده نیستند، نه عراق نه پاکستان و نه افغانستان جزو کشورهای صنعتی قرار نمی‌گیرند .

جبل‌عاملی با اشاره به سیگنال کشورهای متقاضی تجارت با ایران گفت: مثلا ایتالیایی‌ها که مشترکاتی هم با ایران دارند و مقبول جامعه ایران هستند در چند حوزه از جمله دکوراسیون و گردشگری علاقه‌مند به همکاری با ایران هستند و به نظر می‌رسد که با توجه به اشتراکات تاریخی از یک سو و نامطمئن بودن فرانسوی‌ها در تجارت با ایران از سوی دیگر، می‌شود ایتالیایی‌ها را جایگزین فرانسوی‌ها در اقتصادی ایران کرد.

این پژوهشگر اقتصادی گفت: در حوزه معدن هم ایران پتانسیل‌های بالایی دارد که اگر تکنولوژی‌های نوین را وارد کنیم می‌توانیم زنجیره ارزش را در اقتصادی برای ایران فراهم کنیم .

وی در خصوص فاینانس مالی پروژه‌های اقتصادی اظهار کرد: در گذشته شرایط مناسبی در این خصوص وجود داشت اما این بار قرار نیست یک سرمایه‌گذار و بانک برای سرمایه‌گذاری و تولید به ایران بیاید بلکه قرار است شرکت‌های اقتصادی کوچک و بزرگ به دلیل ارزان بودن نیروی کار برای سرمایه‌گذاری و تولید به ایران بیایند .

او در خصوص موانع حقوقی گفت: ایفیک که یکی از سازمان‌های زیرمجموعه وزارت اقتصاد است این تضمین را به سرمایه‌گذاران خارجی می‌دهد که بتوانند در هر زمانی سرمایه خود را بدون ضرر خارج کنند. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که هم‌افزایی توان تولید می‌تواند به جای تولید صرف محصول به انتقال تکنولوژی در صنعت منجر شود.

قوانین دست و پای تولید را بسته است

شهرام رضایی – استاد دانشگاه – در این نشست هم‌اندیشی اقتصادی گفت: قوانین دست و پای تولیدکننده را بسته است و باید این قوانین را که دارای ثبات نیستند به ثبات برسانیم.

وی افزود: چه تولیدکننده داخلی و چه تولیدکننده خارجی باید در شرایط اقتصادی آرام فعالیت کنند. وقتی تلاطم اقتصادی وجود داشته باشد نمی‌شود فعالیت کرد.

او با اشاره به واقعیت تحریم‌ها گفت: پژوهش‌های دانشگاهی نشان می‌دهد که واقعیت تحریم چیزی که می‌گویند نیست و مثلا ما در بخش‌هایی از حوزه گاز اصلا تحریم نیستیم و می‌توانیم جذب سرمایه‌گذار داشته باشیم.

رضایی در خصوص صنعت اتصالات انعطاف‌پذیر نیز گفت: بخش اتصالات انعطاف‌پذیر هم که تخصصی است و در صنعت نفت و گاز نقش مهمی دارد از جمله بخش‌هایی است که تحریم نیست و بازار جهانی هم به این حوزه نگاه دارد و ما تولیدکنندگانی در ایران داریم که این نیاز را می‌توانند بر طرف کنند.

وی افزود: در کشورهای همسایه مثل آذربایجان و گرجستان در کمتر چند ساعت می‌شود شرکتی را ثبت کرد و فعالیت اقتصادی را آغاز کرد. این یک تلنگر است به ما زیرا بوروکراسی آنقدر زیاد است که تولیدکننده را خسته می‌کند و این معضل باید تسهیل شود.

تراب‌خانی – رئیس هیات مدیره سیمان‌سازان – از فعالان صنعت سیمان نیز در این نشست گفت: تحریم چیز جدیدی نیست و از قبل هم وجود داشته است. بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که خود تحریمی‌ها تاثیر بیشتری از تحریم‌ها در اقتصاد ایران دارد.

وی افزود: در حال حاضر بهترین روش،کار کردن با شرکت‌های کوچک اروپایی است تا آنها بیایند به ایران و فعالیت‌های اقتصادی را با توجه به مزیت‌های سرمایه‌گذاری ایران آغاز کنند چون در شرایط جدید ارزی برای آنها سودآوری بسیار بالایی دارد. من معتقدم که باید با شرکت‌های کوچک و متوسط اروپایی همکاری کنیم.

مثل ژاپنی‌ها باید به جلو برویم

امیر سلطانی – پیشکسوت صنعت سیمان – نیز گفت: من معتقدم که باید مثل ژاپنی‌ها جلو برویم. باید شرکتی تاسیس بشود با هدف بازاریابی برای شرکت‌های کوچک. چینی‌ها هم هنوز همین سبک را انجام می‌دهند. وقتی به چین می‌رویم شرکت‌های تجاری‌ای وجود دارند که کالا و خدمات را بازاریابی می‌کنند و با عوامل تولید در ارتباط هستند. این در شرایطی است که بهترین شرایط تولید با دانش خارجی‌ها در کارخانجات ایرانی موجود است و ما بستر تولید بسیاری از محصولات را دارا هستیم.

وی افزود: اگر سرمایه‌گذاری مثلا ۵۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند و کالا را تولید کند و ریال بفروشد به صرفه نیست. اگر کسی بخواهد به ایران بیاید بهترین روش این است که از پتانسیل‌های داخلی استفاده کند و سرمایه‌گذاری در شرایط فعلی سخت است.

جمیلی – رئیس خانه اقتصاد ایران – در واکنش به این صحبت گفت: در حال حاضر سرمایه‌گذاری سخت شده است اما این هم قابل قبول نیست که بگوییم کسی پول نیاورد. کسی آمده است و کارخانه شیشه‌سازی ایجاد کرده است و ارزش آن یک میلیون دلار است و ارزش آن هم ثابت است. کسی اگر سرمایه را هم بیاورد سرمایه‌اش هدر نمی‌رود. مگر بعد از برجام توتال نیامد. رنو نیامد؟ اگر شرایط به ثبات برسد همه می‌آیند.

تولیدات نمی‌تواند صد در صد ایرانی باشد

رئیس اتاق بازرگانی ایران و هند با انتقاد از عملکرد اتاق بازرگانی هم گفت: در دولت‌های یازدهم و دوازدهم اتاق چه نقشی در کمک به بخش خصوصی داشته است؟ به نظر نمی‌رسد اتاق بازرگانی توانسته باشد ظرفیت‌های بخش خصوصی را ارائه کرده باشد و موانع و مشکلات را بر طرف کند.

محمدحسین جبل‌عاملی نیز در تکمیل صحبت‌های پیشکسوتان صنایع در سرمایه‌گذار منفعل این هم‌اندیشی گفت: یکی از فعالیت‌های مهم انجام برندسازی خوشه‌ای است. در کشورهای دنیا در حال حاضر وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که برندها در نهایت به یک شرکت واحد می‌رسند اما به صورت خوشه‌ای در تولید فعالیت می‌کنند و این یک روش تجربه شده جهانی است.

تنکابنی – فعال صنعتی و تولیدکننده – نیز گفت: در صنعت ایران حلقه‌های مفقوده‌ای است که تولید بسیاری از محصولات ما نمی‌تواند صد در صد ایرانی باشد و البته که در دنیا محصول تمام ملیتی دیگر معنایی ندارد و ترکیبی از تولید قطعات و محصولات است که در نهایت به یک برند ختم می‌شود.

در این نشست همچنین جعفر علوی – فعال صنعت نفت -، سیامک مرشد -کارشناس نفت و انرژی -، سعید شهروی – کارشناس ارشد صنعتی – نیز نقطه نظرات خود برای جذب تولیدکنندگان خارجی برای تولید در ایران را بیان کردند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.