استراتژیهای انتخاب سهم


مدیریت سرمایه در بازار بورس به چه معناست؟ + مزایا

مدیریت سرمایه به فرآیند رسیدگی به دارایی‌های مالی مخصوصا اوراق بهادار و سهام بورس اشاره دارد. مدیریت سرمایه شامل طراحی برنامه‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت برای به دست آوردن و واگذاری دارایی‌های پرتفوی است. ما امروز قصد داریم اهمیت مدیریت سرمایه در بازار بورس را بررسی کنیم. پس با ما همراه باشید.

مدیریت سرمایه شامل فعالیت‌هایی مانند بودجه‌بندی، بانکداری و خدمات مالیاتی می‌شود. مدیران سرمایه، که به‌عنوان مدیران دارایی نیز شناخته می‌شوند، مسئول رشد پول مشتریان هستند تا به آن‌ها در دستیابی به آرزوها و اهداف مالی کمک کنند. مدیران سرمایه همچنین در مورد مدیریت جریان نقدی و برنامه‌ریزی به مشتریان خود مشاوره جامع ارائه می‌دهند. خدمات اصلی مدیریت سرمایه شامل انتخاب سهام، تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی، تخصیص دارایی استراتژیهای انتخاب سهم و استراتژی پرتفوی است.

مدیریت سرمایه در بازار سهام

مدیریت سرمایه در بازار سهام یا هر بازار دیگری به معنای ایجاد و مراقبت کلی از سبد سرمایه‌گذاری است. مدیریت سرمایه اغلب شامل پیشنهاد یک استراتژی سرمایه‌گذاری، خرید و فروش سرمایه‌گذاری و مدیریت تخصیص دارایی پرتفوی است. مدیریت سرمایه می‌تواند به تنهایی یا با کمک یک مشاور انجام شود.

مدیریت سرمایه، مدیریت پورتفولیو یا مدیریت دارایی، همگی اصطلاحاتی هستند که به خدماتی اشاره می‌کنند که نظارت بر سرمایه‌گذاری‌های مشتری را فراهم می‌سازد. مدیریت سرمایه‌ فقط مدیریت دارایی‌های خاص در پرتفوی مشتری نیست، بلکه شامل اطمینان از همسویی پرتفوی با اهداف مشتری، تحمل ریسک و اولویت‌های مالی مشتری است.

مبانی مدیریت سرمایه

هدف از مدیریت سرمایه در بازار بورس دستیابی به اهداف سرمایه‌گذاری خاص به نفع مشتریانی است که مسئولیت نظارت بر پول خود را برعهده مدیر می‌گذارند. البته این درصورتی است که فرد قدرت یا دانش مدیریت سرمایه خود را نداشته باشد. این مشتریان ممکن است سرمایه‌گذاران فردی یا سرمایه‌گذاران نهادی مانند صندوق‌های بازنشستگی، برنامه‌های بازنشستگی، دولت‌ها، موسسات آموزشی و شرکت‌های بیمه باشند.

خدمات مدیریت سرمایه شامل تخصیص دارایی، تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی، انتخاب سهام، نظارت بر سرمایه‌گذاری‌های موجود و استراتژی و اجرای پرتفوی است. مدیریت سرمایه ممکن است شامل برنامه‌ریزی مالی و خدمات مشاوره نیز باشد و نه تنها نظارت بر پرتفوی مشتری، بلکه هماهنگی آن با سایر دارایی‌ها و اهداف زندگی وی را شامل شود. مدیران سرمایه حرفه‌ای با انواع مختلف اوراق بهادار و دارایی‌های مالی از جمله اوراق قرضه و سهام سر و کار دارند.

تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

مدیر همچنین ممکن است دارایی‌های واقعی مانند فلزات گرانبها، کالاها و آثار هنری را مدیریت کند. مدیران می‌توانند به همسو کردن سرمایه‌گذاری برای مطابقت با برنامه زندگی کمک کنند. اصطلاح مدیریت سرمایه در امور مالی شرکت، شامل حصول اطمینان از نگهداری، حسابداری و استفاده مناسب از دارایی‌های مشهود و نامشهود شرکت است. طبق یک مطالعه توسط شرکت تحقیقاتی و مشاوره‌ای Willis Towers Watson و روزنامه مالی Pensions & Investments، صنعت مدیریت سرمایه درحال رشد است.

اهداف استراتژیهای انتخاب سهم اصلی مدیریت سرمایه در بازار بورس

اهداف مدیریت سرمایه در بازار بورس یا هر بازار مالی دیگری از یک سرمایه‌گذار به سرمایه‌گذار دیگر متفاوت است. در حالت کلی می‌توان گفت هدف اصلی مدیریت سرمایه دستیابی به اهداف مالی است. برخی از گزینه‌های سرمایه‌گذاری ممکن است شامل دوره‌های قفل و نقدینگی بالا باشد.

در این حالت، مشتریان درصورتیکه بخواهند برای مدت کوتاهی پس‌انداز کنند و برای ایجاد وجوه اضطراری یا بودجه‌ای برای توسعه شخصی خود پس‌انداز نمایند و در نتیجه به اهداف مالی خود دست یابند، به دنبال راهی ایده‌آل برای مدیریت وجوه خود هستند.

این راه ایداه‌آل می‌تواند مدیریت سرمایه باشد. یکی دیگر از اهداف مدیریت سرمایه به حداقل رساندن بار مالیاتی است. جدا از رشد سرمایه، مدیران سرمایه انگیزه ارزیابی سرمایه گذاری‌ها و مالیات بر درآمد مربوطه را دارند.

مدیریت سرمایه

البته این در مورد بازار بورس صدق نمی‌کند. علاوه براین، مدیریت سرمایه به دنبال ایمن نگه داشتن پول برای جلوگیری از هدر رفتن است. مدیریت سرمایه‌گذاری کمک می‌کند تا از پول‌هایی که به سختی به دست می‌آیند در مقابل فرسایش زمانی به دلیل استفاده‌های بیش از حد محافظت شود.

این مورد در بازار بورس می‌تواند شامل کاهش ارزش سرمایه در بلندمدت یا کوتاه مدت باشد. مدیریت سرمایه به فرد (شخص حقیقی یا حقوقی) کمک می‌کند اگر نمی‌تواند سرمایه خود را در بازار بورس افزایش دهد حداقل آن را محفوظ نگه دارد تا کاهش نیابد. این مورد مخصوصا در زمان اصلاح بازار صدق می‌کند.

اهمیت مدیریت سرمایه در بازار بورس

ایجاد پتانسیل برای بازدهی بالاتر

اگرچه نقدینگی امن‌تر از سهام تلقی می‌شود اما نقدینگی در بلندمدت بدون سرمایه‌گذاری نمی‌تواند رشد کند و ارزش آن افزایش یابد. نوسانات در بازار سهام همیشه با نتایج منفی همراه نیست. بلکه می‌تواند به سرمایه‌گذاران فرصتی برای خرید سهام با قیمت پایین‌تر و بازدهی بالاتر در بلندمدت ارائه دهد.

بنابراین، مدیریت سرمایه در بازار بورس به رشد پول مشتری کمک می‌کند تا بتواند نرخ بازدهی بالایی کسب کند. مدیریت سرمایه موثر فرصتی برای کشف رشد و بازارهای بالقوه برای افزایش ارزش پول مشتری ایجاد می‌کند.

رسیدن به اهداف مالی

سرمایه‌گذاری‌ها به‌منظور صرفه‌جویی در پول و اطمینان از دریافت بازده بالاتر سرمایه‌گذاران در دراز مدت انجام می‌شود. با این حال، سرمایه‌گذاری همچنین به دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت بدون استرس و دردسر کمک می‌کند. تمرکز کسب و کارها بر روی گسترش پس از یک دوره مشخص است که نیاز به ثبات مالی را ایجاد می‌کند.

هدف گذاری

به‌طور مشابه، افراد نیازهای مالی متفاوتی دارند. مانند تحصیل یا خرید خانه که با پس‌انداز وجوه به دنبال آن هستند. بنابراین سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه، سهام یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری به افراد و کسب وکارها کمک می‌کند تا به اهداف مالی خود دست یابند.

مقابله با تورم

تورم یک تهدید مهم برای سرمایه‌گذاران است. زیرا پس‌انداز واقعی فعلی و بازده آتی را از بین می‌برد. افزایش تورم نیز استراتژیهای انتخاب سهم از ارزش اصل اوراق بهادار درآمدی فاصله می‌گیرد. مدیریت سرمایه به عملکرد بهتر از تورم کمک می‌کند و به مشتریان اجازه می‌دهد تا درآمد خود را بدون چالش‌های تورمی ‌افزایش دهند.

برای اینکه پس‌انداز سرمایه‌گذار در طول زمان رشد کند، نرخ بازده پس از کسر مالیات باید بیشتر از نرخ تورم باشد. در اقتصاد امروزی که با بهره کم مشخص می‌شود، یافتن حساب پس‌انداز با بازدهی بالاتر از نرخ تورم ممکن است چالش برانگیز باشد. بنابراین، مدیریت سرمایه مخصوصا مدیریت سرمایه در بازار بورس برای کمک به مشتریان برای عملکرد بهتر از نرخ تورم بازار ضروری است.

تورم

فراهم کردن درآمد منظم

اکثریت افرادی که به بازنشستگی نزدیک می‌شوند به پول سرمایه‌گذاری به‌عنوان درآمد عادی خود وابسته هستند. زندگی پس از بازنشستگی دشوار می‌شود زیرا بسیاری از افراد برای تامین نیازهای روزانه خود حقوق ماهیانه دریافت نمی‌کنند (افرادی که شغل دولتی ندارند و خود را بیمه نکرده‌اند).

طیف وسیعی از سرمایه‌گذاری‌ها وجود دارد که افراد می‌توانند به آن‌ها وابسته باشند، از جمله اوراق قرضه و سهام. این‌ها باعث می‌شود فرد بتواند در آینده پس از بازنشستگی، درآمد منظمی ‌را فراهم کند. افراد از مدیریت موثر سرمایه برای رفع نیازهای خود پس از بازنشستگی اطمینان حاصل می‌کنند.

حل شرایط مختلف مالی

نیازهای مالی درطول زمان تغییر می‌کند و احتمال وقوع شرایط اضطراری وجود دارد. سرمایه‌گذاری زودتر منجر به رشد سریعتر سرمایه می‌شود. مدیران سرمایه‌گذاری به مشتریان کمک می‌کنند تا مشکلات مالی را به ویژه در یک بازار بی ثبات حل کنند. با مدیریت دقیق سرمایه‌گذاری، مشتریان می‌توانند سبدهای خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که نیازها و اولویت‌های مالی در حال تغییر آنها را منعکس کند.

به‌عنوان مثال، افراد یا مشاغل ممکن است مجبور شوند از پس‌انداز برای حل مشکلات اضطراری استفاده کنند. بنابراین، مدیریت سرمایه موثر برای صرفه‌جویی در پول برای مقاصد اضطراری ضروری است.

مزایای مدیریت سرمایه در بازار بورس

کسب درآمد ثابت

مدیریت سرمایه در بازار بورس به کسب یک منبع درآمد ثابت کمک می‌کند. سرمایه‌گذاری‌هایی که درآمد را بهبود می‌بخشد شامل سهام شرکت‌هایی است که مستقیماً به سرمایه‌گذاران پرداخت می‌کنند یا سپرده‌های ثابتی که سودهای معمولی را پرداخت می‌کنند. مدیریت سرمایه درآمد ثابتی را برای افراد بیکار، شاغل و بازنشسته فراهم می‌کند و امکان ثبات اقتصادی در جامعه را افزایش می‌دهد. مدیریت سرمایه مؤثر نیز با تأمین درآمد اضافی برای تقویت اقتصاد ملی به‌عنوان درآمد تکمیلی عمل می‌کند.

رشد پول

مردم عمدتاً برای حفظ پول برای استفاده در آینده آن را پس‌انداز می‌کنند. طرح‌های سرمایه‌گذاری تضمین می‌کنند که افراد پس‌اندازشان را خرج نمی‌کنند. اوراق قرضه دولتی و سپرده‌های ثابت ممکن است در کمک به رشد وجوه شخصی موثر نباشد. بنابراین، افزایش سرمایه تنها می‌تواند از مدیریت موثر سرمایه در کوتاه مدت یا بلندمدت ناشی شود.

رشد

برای رشد کسب و کارها یا سرمایه افراد، مهم است که بهترین گزینه‌های سرمایه‌گذاری را درنظر بگیرید. گزینه‌هایی که بازده درآمد قابل توجهی را ارائه می‌دهند. اگرچه صندوق‌های سرمایه‌گذاری با ریسک بالایی همراه هستند، می‌تواند بازده خوبی هم داشته باشد و منجر به بهبود سودآوری و بهره‌وری شود.

به حداقل رساندن بار مالیاتی

افرادی که مالیات بالایی برای دارایی‌های خود می‌پردازند درآمد کمی ‌دارند. پرداخت مالیات کم هزینه‌های متحمل‌شده توسط یک فرد یا یک کسب وکار در هنگام پرداخت قبوض برای انواع سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد. مدیریت سرمایه موثر به‌عنوان بهترین راه برای نگه داشتن دارایی‌ها و سرمایه برای اطمینان از کاهش بار مالیاتی عمل می‌کند.

شرکت‌ها مالیات بیشتری را از طریق مالیات بر درآمد بر سود بانکی و عواید مالیات بر سرمایه در طول سرمایه‌گذاری می‌پردازند که هر دو می‌توانند از طریق مدیریت سرمایه موثر کاهش یابند. افرادی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند ممکن است دارایی‌هایی را بیابند که در کشورشان از نظر مالیاتی کارآمد بوده و در کشور محل اقامتشان مشمول مالیات می‌شوند. بنابراین، مدیریت سرمایه‌گذاری تضمین می‌کند که سرمایه‌گذاران صورت‌حساب‌های مالیاتی را کاهش می‌دهند و در نتیجه ثبات مالی را بهبود می‌بخشند.

مدیر سرمایه چه می‌کند؟

مدیر سرمایه، شخص یا شرکتی است که سبد سرمایه‌گذاری را به نمایندگی از مشتری مدیریت می‌کند. حال اگر این مدیر در زمینه مدیریت سرمایه در بازار بورس قعالیت کند می‌تواند انتخاب سهام را نیز برای مشتری انجام دهد.

مدیران سرمایه برای رسیدن به اهداف مشتری یک استراتژی سرمایه‌گذاری ارائه می‌کنند، سپس از آن استراتژی برای تصمیم‌گیری درباره نحوه تقسیم پرتفوی مشتری بین انواع مختلف سرمایه‌گذاری، مانند سهام و اوراق قرضه استفاده می‌کنند. مدیر، آن سرمایه‌گذاری‌ها را در صورت نیاز برای مشتری می‌خرد و می‌فروشد و عملکرد کلی سبد را زیر نظر دارد.

برخی از مدیران سرمایه برنامه‌ریزان مالی نیز هستند و در مورد موضوعاتی مانند مدیریت جریان نقدی، مالیات، بیمه و برنامه‌ریزی املاک، مشاوره مالی ارائه می‌کنند. برخی دیگر با مشتریانی با ارزش خالص کار می‌کنند تا نیازهای برنامه‌ریزی مالی و مدیریت سرمایه آنها را برطرف کنند و همچنین خدمات سایر متخصصان مانند وکلا و حسابداران را هماهنگ کنند.

این اغلب به‌عنوان مدیریت ثروت شناخته می‌شود. مدیریت ثروت علاوه‌بر مدیریت سرمایه، زمینه‌های تخصصی بیشتری مانند برنامه‌ریزی املاک و مالیات، خدمات حسابداری و برنامه‌ریزی بازنشستگی را ارائه می‌دهد. معمولا در بازار بورس مدیریت سرمایه می‌تواند مفید باشد و نیازی به مدیریت ثروت نیست.

یک شرکت مدیریت سرمایه چگونه کار می‌کند؟

اکثر شرکت‌های مدیریت سرمایه از شما می‌خواهند که یک حساب سرمایه‌گذاری با آن‌ها یا در کارگزاری که آن‌ها از آن استفاده می‌کنند راه‌اندازی کنید. اگر هم حسابی در کارگزاری‌های دیگر دارید به شما کمک می‌کنند پول خود را انتقال دهید.

سرمایه

تصمیمات سرمایه‌گذاری مدیر بر اساس عوامل مختلفی است که از اهداف پس‌انداز شما (بازنشستگی، تحصیلات، خرید بزرگ) و چارچوب زمانی شروع می‌شود. همچنین به سؤالاتی پاسخ می‌دهید تا به آن‌ها کمک کنید تا میزان تحمل ریسک یا توانایی شما در تحمل نوسانات بازده سرمایه‌گذاری و نوسانات بازار سهام را ارزیابی کنند. این شرکت معمولا در زمینه مدیریت سرمایه در بازار بورس خبره است. شرایط بازار، عملکرد تاریخی، کارایی مالیاتی و هزینه‌های سرمایه‌گذاری نیز استراتژی سرمایه مدیر را مشخص می‌کند.

جمع‌بندی مدیریت سرمایه در بازار بورس

رشد در مقدار و ارزش دارایی‌ها برای حفظ ارزش کلی ثروت یک فرد یا شرکت بسیار مهم است. در میان انواع مختلفی از دارایی‌هایی که یک فرد حقیقی یا حقوقی ممکن است داشته باشد، بیشتر آن‌ها به مدیریت سرمایه نیاز دارند. دارایی‌های ثابت (که به عنوان دارایی‌های بلند مدت نیز شناخته می‌شود) عموماً اشکالی از دارایی فیزیکی هستند که برای مدت طولانی نگهداری می‌شوند (به عنوان مثال، ساختمان‌ها، تجهیزات و ماشین آلات سنگین).

این‌ها معمولا برای ایجاد درآمد استفاده خواهند شد. علاوه‌بر این فرد ممکن است بخشی از سرمایه خود را در بازار بورس و به خرید اوراق بهادار اختصاص دهد. چون اکثر دارایی‌های ثابت به دلیل فرسودگی ارزش خود را در طول زمان از دست می‌دهند. این همان فرآیندی است که به آن استهلاک می‌گویند.

اوراق قرضه نوع دیگری از دارایی‌های ثابت است. اوراق قرضه وام بلندمدتی است که سرمایه‌گذار به واحد تجاری صادرکننده اوراق قرضه، به‌عنوان مثال، دولت می‌دهد. دارایی‌های جاری (که دارایی‌های نقد نیز نامیده می‌شود) توسط سرمایه‌گذار برای بازه‌های زمانی نسبتاً کوتاه، معمولاً کمتر از 12 ماه نگهداری می‌شود و می‌توان آن‌ها را به راحتی به نقدینگی تبدیل کرد، فروخت یا مصرف کرد.

نمونه‌هایی از دارایی‌های جاری یک شرکت عبارتند از وجه نقد، سهام قابل معامله و موجودی. با مدیریت سرمایه در بازار بورس حداقل کاری که می‌توان کرد این است که حتی در شرایط نزول بازار نیز سرمایه خود را حفظ کرد.

روانشناسی معامله گران در بازارهای مالی

شاید کمتر کسی به این نکته توجه کند که برای اینکه به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شویم باید به روان خود در معاملات کنترل داشته باشیم و با استراتژی معاملاتی منظم اقدام به معامله کنیم تا دچار لغزش در انتخاب سهام نشویم.شاید بسیاری از افراد در مقام تحلیلگری به یک تبحر و حرفه ای گری رسیده باشند ولی برای اینکه یک تحلیلگر بتواند معامله گر شود ،مسیر طولانی و تجربیات بسیاری در پیش است. تصمیمات انسان وابسته به بسیاری از عوامل است که هر یک در انتخاب و تصمیم گیری انسان موثرند. یکی از این موارد که در تصمیمات انسان تاثیرگذار است ، روان انسان است که موجب تصمیمات متفاوتی در شرایط مختلف میشود. در ادامه با بررسی انواع شخصیت ها در مقام معامله گری و اشتباهات رایجی که برخی معامله گران میکنند ، در پی این هستیم که مسیر درست معامله گری را پیدا کنیم.

شخصیت انسانها با توجه به نگاه های مختلف ، انواع متفاوتی دارد. از جمله این تقسیم بندی ها ،تقسیم بندی براساس نوع ادراک و نگاه افراد به اتفاقات و مفاهیم پیرامون خود است . در این تقسیم بندی افراد به دو دسته ، حسی و شهودی تقسیم شده اند که هریک از این افراد در تصمیمات و نوع نگاه خود تابع شخصیت خاص خود هستند. در ادامه با افراد حسی و شهودی و تاثیراتی که میتواند در سرمایه گذاری آنها وجود داشته باشد را بررسی میکنیم.

تفاوت افراد حسی و شهودی

پس از بعد درون گرایی و برون گرایی ، بعد حسی یا شمولی بودن افراد مورد توجه و آزمایش روانشناسان قرار میگیرد به طوری که قائلند بسیاری از انسانها از دسته افراد حسی هستند و فقط 30 درصد انسانها شهودی (شمی) هستند.

درک با حواس 5گانه و الهامات درونی

اولین تفاوت افراد حسی و شهودی در نحوه دریافت اطلاعات پیرامون خود و نحوه تفسیر آنهاست.یعنی گاهی افراد بیشتر با حواس 5 گانه خود کسب اطلاعات میکنند و در مقابل برخی با حس ششم یا الهامات درونی اقدام به کسب اطلاعات و تفسیرآنها میکنند.حسی بودن یا شهودی بودن در همه افراد وجود دارد ولی آنچه باعث میشود که افراد را متصف به حسی یا شهودی بودن کنیم ، حالت غالب آنهاست یعنی بیشترین حالتی که افراد دارند کدام حالت است.حسی ها بیشتر با حواس 5گانه خود ادراک اطلاعات و تفسیر اطلاعات میکنند و کمتر از الهامات درونی و حس ششم خود استفاده میکنند.در مقابل این شهودی ها هستند که بیشتر به الهامات درونی و حس ششم خود درکنار حواس 5گانه توجه دارند.

جزئی نگر یا کلی نگر بودن

دومین تفاوت این است که حسی ها بیشتراز شهودی ها به جزئیات توجه میکنند و از تفسیر جزئیات و واقعیات قابل ادراک به تصمیم میپردازند.در حالی که شهودی ها به کلیات و روابط حاکم بر واقعیات طبیعت بیشتر توجه میکنند .

زندگی در زمان حال یا توجه به آینده

سومین تفاوت در این است که حسی ها در زمان حال زندگی میکنند و آنچه مهم است این است که در زمان حال شرایط چگونه است و تمرکزشان روی آنچه هست میباشد .

توجه به الهامات درونی یا توجه به واقعیات حسی

چهارمین تفاوت در توجه به الهامات درونی و عدم توجه به آنهاست یعنی افراد حسی معمولا کاری با الهامات درونی خویش ندارند و بیشتر به مسائل مادی و طبیعی حساس هستند .

خلاقیت یا عدم خلاقیت

پنجمین تفاوت در داشتن یا نداشتن خلاقیت است که باید گفت افراد حسی خلاقیت کمتری نسبت به افراد شهودی دارند و آن به دلیل قدرت تخیل کمی هست که در حسی ها موجود است یعنی حسی ها بیش از اینکه به دنبال کشف و اختراع چیز جدید باشند به دنبال استفاده از کشفیات افراد دیگر هستند .

رهبربودن یا پیرو بودن

ششمین تفاوت در شروع کننده بودن یا ادامه دهنده بودن است ویا به بیان دیگر در رهبر بودن و پیرو بودن است که باید گفت افراد حسی بیشتر پیرو هستند و به دنبال تبعیت از رهبران کاری خود هستند .

درک بیشتر واقعیات و تفسیر بهتر واقعیات

هفتمین تفاوت در میزان درک واقعیات در پیرامون خود است که باید گفت افراد حسی به دلیل توجه بیشتر به جزئیات از واقعیات بیشتر ادراک دارند ولی افراد شهودی کمتر درک میکنند . در مقابل تفسیراین واقعیات ادراک شده در شهودی ها بهتر است و بهتر میتوانند پشت پرده و رابطه این واقعیات را تفسیر کنند .

معامله گر حسی یا شهودی ؟

با توجه به تفاوت هایی که از دو شخصیت حسی و شهودی بیان شد . میتوان به این نتیجه رسید که افراد شهودی در مقام تحلیلگری و فهم بیشتر از معامله گری موفق تر هستند و افراد حسی در معامله گری بیشتر به دنبال استفاده از تحلیل این افراد هستند . به بیان دیگر همانطور که اشاره شد بیشتر افراد شخصیت حسی دارند به طوری که درصد این افراد به 70 درصد میرسد.افراد حسی بیش از اینکه علاقه ای به تحلیلگری و تفسیر دقیق واقعیات بازارهای مالی داشته باشند بیشتر به دنبال سیگنال گیری و استفاده از تحلیل افراد شهودی هستند. البته این بدین معنا نیست که همه حسی ها تحلیلگری نمیکنند و فقط شهودی ها هستند که تحلیل گرند بلکه بدین معناست که افراد شهودی در تحلیل درست و دقیق بازارهای مالی موفق تراز افراد حسی هستند. افراد شهودی در بازارهای مالی دست به تحلیلگری و آموزش و خلق آثار جدید در کار خود هستند به طوری که ذهن خلاق آنها دائم درحال چیدن داستانی برای آینده کاری خود است در حالی که افراد حسی بیشتر نقش استفاده کننده و پیرو را در این بازار ایفا میکنند . با شناخت نوع شخصیت خود میتوانید بفهمید که آیا میتوانید در بازارهای مالی به عنوان تحلیلگر و مدرس موفق شوید یا خیر؟ در معاملات نیز افراد شهودی چون بهتر واقعیات را تفسیر میکنند میتوانند تصمیمات به موقع و درستی نسبت به حسی ها داشته باشند چرا که حسی ها فقط به آنچه اتفاق میافتد و حس میکنند توجه میکنند در حالی که در بازارهای مالی به کرات میتوان دید که بسیاری از معاملات بازیگری است و برای فریب معامله گران تازه کار انجام میشود پس در این مواقع این شهودی ها هستند که پشت پرده معاملات را به خوبی درک میکنند.یکی ازویژگی های افراد شهودی توجه به آینده و بررسی آینده و پیش بینی کردن آن است که این ویژگی میتواند بسیار در پیش بینی سهام آنها را کمک کند . در نهایت میتوان گفت که افراد کمی در بازارهای مالی قابلیت موفقیت دارند و این افراد همان شخصیت های شهودی هستند .

اشتباهات رایج معامله گران

جدای از حسی بودن یا شهودی بودن افراد ، برخی مسائل به دلیل بی تجربه گی و ندانستن اتفاق میافتد که با دادن آگاهی و تمرین در اصلاح این ویژگی های منفی میتوان در معاملات موفق تر بود در ادامه به برخی از این ویژگی ها خواهیم پرداخت.

ترس در کمترین میزان زیان

برخی از معامله گران به دلیل نداشتن حد ضرر و یا پایبند نبودن به حد ضرر خود ، درکمترین میزان زیان اقدام به فروش سهام میکنند و دچار اضطراب و استرس میشوند که این یکی از ویژگی های افراد تازه کار و بی تجربه در بازارهای مالی است .

توجه بیش از حد به اخبار

اخبار و اتفاقات پیرامون سهام مهم است و در معاملات باید به آنها توجه کرد ولی این توجه اگر بیش از حد شد و دائما شما را دچار شک و شبه نسبت به انتخابتان کرد ، این یکی از نقاط منفی در معامله گری است . اگر دارای یک استراتژی ثابت معاملاتی باشید نباید بیش از حد به اخبار توجه کنید تا بتوانید به استراتژی معاملاتی خود پایبند باشید .اخبار میتواند شما را گیج و سردرگم کند ویا در انتخاب درست خود دچار شک و شبه کند پس به اندازه و در ابتدای انتخاب سهم به اخبار آن توجه کنید .

فرار از قبول واقعیت

برخی پس از چند روز منفی شدن سهم دچار انکار واقعیت میشوند و دائم خود را با این جمله که سهم به قیمت قبلی برگشت میکند ، فریب میدهد و از قبول زیان به اندازه حد ضرر سرباز میزند و در نتیجه روز به روز بیشتر از گذشته دچار زیان میشود و این درحالی است که هرچه قدر میزان زیان بیشتر باشد ، اگر بخواهد قیمت سهم دوباره به قیمت قبلی بازگردد باید چنددرصد بیشتر از میزان زیان سود کند .

بررسی روزانه سهم

یکی از ویژگی افراد تازه کار این است که هر روز سهام خود را بررسی میکنند و با اینکار هم در پایبندی به استراتژی معاملاتی خود دچار مشکل میشوند و هم با خوردن اندکی زیان دچار اضطراب شده و سهام خواهند فروخت . در حالیکه ممکن است در پایان روز معاملاتی سهم به صف خرید تبدیل شود.

پیشنهادات برای بهتر شدن معاملات

شخصیت های مختلف معرفی شد ، اشکالات شایع بین معامله گران نیز بیان شد . حال درصدد آن هستیم که برخی راهکارها را برای بهتر شدن روند معاملاتی شما و آرامش روانی شما در معاملات بیان کنیم .

همه تخم مرغ ها را در یک سبد نگذارید

داشتن سرمایه گذاری مختلف در بازارهای مالی موازی و متفاوت میتواند از زیان گسترده شما جلو گیری کند و حتی زیان شما را تبدیل به سود کند . به طور مثال اگر در سال 1399 همزمان هم در بورس و هم در مسکن سرمایه گذاری کرده بودید با ریزش بورس تا سال 1401 دچارزیان شدید میشدید ولی این زیان را سود چند برابری مسکن میتوانست جبران کند. و حتی در بورس هم همه سرمایه خود را روی یک صنعت نگذارید بلکه در صنایع مختلف سهم انتخاب کنید تا با نزول برخی صنایع ، دیگر صنایع بتوانند زیان شما را جبران کند .

استراتژی معاملاتی داشته باشید

با بررسی راه های مختلف معامله گری باید به یک روش معاملاتی مخصوص به خود رسیده باشید تا بتوانید مانند یک ربات عمل کنید و به موقع وارد سهم شوید و به موقع از آن خارج شوید . استراتژی که بتواند شما را پایبند به خود نگه دارد و با هیجانات بازار شما دچار هیجان نشوید و استراتژی خود را زیر پا نگذارید . معمولا طمع و ترس عامل زیر پا گذاشتن استراتژی معاملاتی خواهند بود. اگر تا کنون استراتژی معاملاتی ندارید به شما پیشنهاد میکنیم به یکی ازاین استراتژی هایی که توسط گروه تحلیلی بی نظیر طراحی شده است مراجعه کنید . استراتژی هایی مثل اکسیر ، بی نظیر ، شاهکار ، ایچیموکو که هرکدام میتواند شما را در معاملات خود کمک کند .

استراتژی و فیلترایچیموکو

به حد ضرر خود پایبند باشید

حد ضرر امری بسیار حیاتی برای یک معامله گر است و شاید بتوان گفت که یکی از عواملی که باعث حفظ سرمایه است داشتن حد ضرر میباشد.حدضرر در مقایسه با حد سود از ارزش بیشتری برقرار است و پیشنهاد میشود در هر شرایطی نسبت به حد ضرر خود پایبند باشید تا بتوانید از زیانهای احتمالی جلوگیری کنید .

استراتژی های تحلیل تکنیکال برای افراد تازه کار کدامند؟

استراتژی‌های تحلیل تکنیکال برای افراد تازه‌کار کدامند؟

استراتژی های تحلیل تکنیکال برای افراد تازه کار کدامند؟

بسیاری از سرمایه‌گذاران، سهام را با استفاده از موارد بنیادی‌شان بررسی می‌کنند – این موارد شامل درآمد (revenue)، ارزش (valuation) و یا روندهای موجود در آن صنعت می‌باشد – اما باید بدانید که تمامی موارد بنیادی در قیمت بازاری سهام، لحاظ نشده‌اند. تحلیل تکنیکال به دنبال پیش‌بینی حرکات قیمت با استفاده از اطلاعات گذشته قیمت، مانند قیمت و حجم می‌باشد.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل تکنیکال می‌توانید از مطلب آموزشی «تحلیل تکنیکال چیست» دیدن نمایید.

این اطلاعات به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا متوجه فاصلهٔ موجود بین ارزش ذاتی (Intrinsic Value) و قیمت بازاری سهم شوند. آن‌ها این کار را با استفاده از تکنیک‌هایی مانند تحلیل آماری (Statistical Analysis) و بررسی اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics)، انجام می‌دهند.

تحلیل تکنیکال به معامله‌گران کمک می‌کند تا احتمالات حرکت قیمتی را با توجه به اطلاعات منتشر شده بسنجند. بیشتر سرمایه‌گذاران از هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکال در اتخاذ تصمیم‌های معاملاتی استفاده می‌کنند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال می‌توانید از مطلب آموزشی «تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال چیست؟» دیدن نمایید.

نکات کلیدی:

  • تحلیل تکنیکال – یا استفاده از نمودارها برای شناخت سیگنال‌های معاملاتی و الگوهای قیمتی – ممکن است در ابتدا کمی گیج‌کننده و یا ترسناک به‌نظر برسد.
  • افراد مبتدی، باید در ابتدا نحوهٔ کارکرد تحلیل تکنیکال را بیاموزند. تحلیل تکنیکال به‌مانند پنجره‌ای به روان‌شناسی بازار می‌ماند و به شناخت موقعیت‌های معاملاتی کمک می‌کند.
  • بر یک روش معاملاتی تمرکز کرده و سعی کنید که یک استراتژی منظم را توسعه دهید، استراتژی که شما می‌توانید از آن، بدون دخیل کردن احساسات و یا حدس‌های اضافه، استفاده کنید.
  • کارگزاری را پیدا کنید که به شما در اجرای معاملات‌تان کمک کند، مقرون‌به‌صرفه باشد و پلتفرم معاملاتی‌ای با ابزارهای مورد نیازتان را در اختیار شما قرار دهد.

انتخاب رویکرد مناسب

به‌طور کلی، دو رویکرد متفاوت در تحلیل تکنیکال وجود دارد. یک رویکرد از بالا به پایین (top-down)، و رویکرد دیگر از پایین به بالا (bottom-up). در بیشتر مواقع، معامله‌گران کوتاه‌مدت از روش بالا به پایین، و سرمایه‌گذاران بلندمدت از روش پایین به بالا، استفاده می‌کنند. در ادامه پنج قدم اساسی برای شروع تحلیل تکنیکال را با یکدیگر بررسی می‌کنیم.

استراتژی‌های تحلیل تکنیکال برای افراد تازه‌کار کدامند؟

رویکرد از بالا به پایین

رویکرد از بالا به پایین (top-down)، تحلیل اقتصاد کلانی (macroeconomics analysis) می‌باشد که در آن پیش از بررسی سهام، به بررسی وضعیت کلی اقتصاد می‌پردازیم. در این روش معامله‌گر در ابتدا بر روی وضعیت اقتصادی، سپس بخش‌های صنعتی، سپس شرکت‌ها و در نهایت بر روی سهام، تمرکز می‌کند. معامله‌گرانی که از این روش استفاده می‌کنند بر روی کسب سود در کوتاه‌مدت تمرکز کرده‌اند. برای مثال، یک معامله‌گر ممکن است به سهمی که توانسته میانگین متحرک 50 روزه‌اش را رد کند، به‌عنوان یک فرصت خرید نگاه کند.

رویکرد از پایین به بالا

رویکرد از پایین به بالا (bottom-up)، بر روی تحلیل سهام تمرکز دارد. این رویکرد شامل بررسی سهامی که از لحاظ بنیادی قابل توجه‌اند، برای پیدا کردن نقاط احتمالی ورود و یا خروج می‌باشد. برای مثال، یک سرمایه‌گذار ممکن است سهامی با قیمت پایین‌تر از ارزش ذاتی‌اش را در یک روند پیدا کند. سپس از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود به سهم – زمانی که به کف قیمتی‌اش رسیده است – استفاده کند. این دسته از معامله‌گران، دید بلندمدتی نسبت به معاملات خود دارند.

علاوه بر این ملاحظات، انواع معامله‌گران ممکن است از روش‌های مختلفی از تحلیل تکنیکال استفاده کنند. معامله‌گران روزانه (day traders) ممکن است از خطوط روند ساده (simple trendlines) و اندیکاتورهای حجم (volume indicators) برای اتخاذ تصمیم‌های معاملاتی استفاده کنند، در حالی که معامله‌گران سویینگ (swing traders) و یا معامله‌گران پوزیشن (position traders)، ممکن است استفاده از الگوهای نموداری و اندیکاتورهای تکنیکالی را ترجیح دهند. معامله‌گرانی که از الگوریتم‌های خودکار استفاده می‌کنند، نیازمندی‌های متفاوتی دارند. آن‌ها از ترکیبی از اندیکاتورهای حجم و اندیکاتورهای تکنیکال برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

1- انتخاب یک استراتژی و یا توسعهٔ یک سیستم معاملاتی

اولین قدم، ایجاد یک استراتژی و یا توسعهٔ یک سیستم معاملاتی می‌باشد. برای مثال، یک معامله‌گر تازه‌کار ممکن است تصمیم بگیرد تا از استراتژی تقاطع میانگین‌های متحرک (moving average crossover strategy) بهره ببرد. او در این استراتژی، حرکت دو میانگین متحرک (50 روزه و 200 روزه) را در حرکات قیمتی یک سهم به‌خصوص، دنبال خواهد کرد.استراتژیهای انتخاب سهم

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک می‌توانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.

در این استراتژی، اگر میانگین متحرک کوتاه‌مدت 50 روزه، به بالای یک میانگین متحرک 200 روزه حرکت کند، نشان‌دهندهٔ احتمال آغاز یک روند صعودی بوده و سیگنال خرید صادر می‌کند. نقطهٔ مقابل این تقاطع، سیگنال فروش صادر می‌کند.

2- شناسایی اوراق بهادار

تمامی سهام یا اوراق بهادار در استراتژی فوق به‌خوبی کار نمی‌کنند، بنابراین باید سهامی با نقدینگی و یا نوسان بالا را انتخاب کنیم. سهام و یا قراردادهای گوناگون، نیازمند توجه به پارامترهای متفاوت هستند. در این مورد، ما نیازمند استفاده از میانگین‌های متحرک متفاوتی مانند میانگین‌های متحرک 15 روزه و 50 روزه، هستیم.

3- یافتن کارگزاری مناسب

یک حساب معاملاتی مناسب افتتاح کنید که از اوراق بهادار مدنظر شما (مانند سهام، سهمی که نرخ آن‌ها عموماً کمتر از 5 دلار آمریکا می‌باشد (penny stock) قراردادهای آتی، قراردادهای اختیار معامله و غیره) پشتیبانی کند. این حساب باید در بررسی و مانیتور اندیکاتورهای متفاوت کارا باشد و هزینهٔ زیادی برایتان ایجاد نکند. برای استراتژی فوق، یک حساب پایه که از میانگین‌های متحرک و نمودار کندلی پشتیبانی کند، کافی می‌باشد.

4- نظارت و بررسی معاملات

معامله‌گران، نیازمند سطوح کارکردی متفاوتی، بسته به استراتژی مورد نظرشان دارند. برای مثال، معامله‌گران روزانه به حساب‌های مارجین (margin accounts)، که به آن‌ها دسترسی به (Level II Quotes) و رؤیت بازارساز بازار (market maker visibility) را می‌دهد، نیاز دارند. اما در مثال فوق، یک حساب ساده با هزینهٔ پایین، کفایت خواهد کرد.

5- استفاده از ابزارها و یا نرم‌افزارهای اضافه

ممکن است یک معامله‌گر برای حداکثرسازی عملکرد خود، به برخی ویژگی‌های دیگر نیاز داشته باشد. برخی از معامله‌گران نیازمند هشدارهای معاملاتی در موبایل خود می‌باشند، و یا می‌خواهند تا در حین حرکت، به سامانهٔ معاملاتی خود دسترسی داشته باشند. در حالی که دستهٔ دیگر از آن‌ها، نیازمند دسترسی به سیستم‌های معاملاتی خودکار شده اهرمی (automated trading systems)، می‌باشند. سیستم‌هایی که بتوانند به‌صورت خودکار، دستورهای معاملاتی را اعمال نمایند.

نکات و فاکتورهای ریسک

معامله‌گری می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، و این بدین معنی است که شما باید تمرین‌های زیادی را، مقدم بر موارد ذکرشده انجام دهید. برخی دیگر از مواردی که باید در نظر داشته باشید، شامل لیست زیر می‌باشد:

  • درک منطقی و عمیق مفاهیم پایه موجود در تحلیل تکنیکال.
  • آزمایش استراتژی معاملاتی‌تان (Backtesting)، به‌منظور بررسی نحوهٔ عملکرد آن در حرکات قیمتی گذشته بازار.
  • تمرین معامله‌گری با استفاده از حساب آزمایشی (Demo account)، پیش از ورود سرمایهٔ اصلی‌تان به بازار.
  • از محدودیت‌های تحلیل تکنیکال آگاهی داشته باشید، تا بتوانید از شکست‌های هزینه‌بَر پیش‌گیری کنید.
  • در مورد مقیاس‌پذیری و الزامات مورد نیاز آینده، آگاه و آماده باشید.
  • سعی کنید که با درخواست استفادهٔ رایگان از حساب حرفه‌ای، به بررسی کامل امکانات آن بپردازید.
  • کوچک شروع کنید و در ادامه مسیر، با کسب تجربه رشد کنید.

جمع‌بندی

بسیاری از سرمایه‌گذاران در اتخاذ تصمیم‌های سرمایه‌گذاری از هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکال استفاده می‌کنند، زیرا هر دو آن‌ها اطلاعات مفیدی به آن‌ها می‌دهند. با به‌دست آوردن درکی کامل از تحلیل تکنیکال، معامله‌گران و سرمایه‌گذاران می‌توانند میزان سود به ریسک کنترل شده (risk-adjusted returns) خود را در بلندمدت تقویت نمایند. اما مهم است که پیش از وارد کردن سرمایه اصلی‌تان به بازار، به تمرین و بررسی این تکنیک‌ها بپردازید.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.

استراتژی افزایش سهم بازار یا افزایش سهم از کیف پول مشتری؟

سهم بازار یا سهم از کیف پول مشتری

سهم بازار ، شاید یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم دانش بازاریابی باشد. همه‌ی شرکت‌ها و سازمان‌ها ترجیح می‌دهند سهم بیشتری از بازار خود را داشته باشند. کافی است نگاهی به بازار موبایل بیندازیم تا ببینیم سامسونگ و اپل و ال جی و دیگران، چگونه برای افزایش سهم بازار خود تلاش می‌کنند. سهم بازار را گاه بر اساس ریال می‌سنجند.

ممکن است یک شرکت تولیدکننده‌ی مواد لبنی، اعلام کند که از هر ۱۰۰ تومان پولی که برای خرید ماست در ایران هزینه می‌شود، ۱۵ تومان به این شرکت پرداخت می‌شود (به عبارتی سهم بازار ۱۵ درصدی). از طرف دیگر ممکن است همان شرکت، بر اساس حجم تولید سهم بازار خود را ارزیابی کند و بگوید که از هر ۱۰۰ کیلوگرم ماست که در کشور خریداری می‌شود ۱۰ کیلوگرم آن از این شرکت است (سهم بازار حجمی ۱۰٪). اینکه سهم بازار بر اساس معیار حجمی کمتر از معیار ریالی است نشان می‌دهد که محصولات این شرکت از متوسط قیمت بازار گران‌تر هستند.

سهم بازار الزاماً مربوط به شرکت‌های انتفاعی نیست. حتی ممکن است یک موسسه خیریه هم علاقمند به اندازه‌گیری سهم بازار باشد و محاسبه کند که از هر ۱۰۰ تومان پولی که مردم به عنوان خیریه هزینه می‌کنند، چند تومان آن را به این موسسه پرداخت می‌کنند. البته بدیهی است برای یک موسسه خیریه، سهم بازار با هدف سودآوری نیست. بلکه صرفاً می‌تواند منعکس کننده میزان اعتماد مردم به آن مجموعه و همچنین آگاهی عمومی از فعالیت چنان مجموعه‌ای باشد.

استراتژی کسب سهم بازار، قطعاً می‌تواند در برخی سناریوها، یک استراتژی اثربخش باشد. اما چند نکته‌ی مهم وجود دارد که بی‌توجهی به آنها می‌تواند به تصمیم گیری نادرست و هزینه های بالا برای اجرای این استراتژی منجر شود:

نکته اول اینکه: روش اجرایی افزایش سهم بازار، باید بر اساس اینکه یک شرکت، در چه موقعیتی از بازار خود قرار دارد، انتخاب شود. به عنوان مثال، اگر شرکت اول یک صنعت، ماهیانه ۵۰ میلیارد تومان فروش و شرکت دوم همان صنعت ماهیانه ۵ میلیارد تومان فروش داشته باشد، استراتژی تبلیغات محیطی یا تبلیغات رادیو و تلویزیونی می‌تواند پرریسک و کم نتیجه باشد.

کافی است شرکت دوم سرمایه گذاری سنگینی انجام داده و یک کمپین تبلیغاتی ۳ میلیارد تومانی اجرا کند. شرکت اول، به سادگی با افزایش تبلیغات خود (که احتمالاً در حالت عادی هم چند برابر شرکت دوم است) می‌تواند تمام سرمایه‌ی شرکت دوم و تلاشهای آن را در اجرای کمپین تبلیغاتی ، شکست داده یا میزان اثربخشی آن را کاهش دهد.

البته انتخاب استراتژی افزایش سهم از کیف پول مشتری ، ریسک های خاص خودش را هم دارد. در نوشته‌های بعدی در مورد راهکارهای درست اجرای این استراتژی و همینطور تهدید‌های مربوط به آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.

تمرین:

از نظر شما چه ریسک هایی در اجرای استراتژی افزایش سهم از کیف استراتژیهای انتخاب سهم پول مشتری متصور است؟

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد می‌کند:

مدیریت سرمایه گذاری در سهام

مدیریت سرمایه گذاری در سهام

از نظر جونز و با توجه به انتخاب سبد سهام توسط سرمایه گذاران، فرآیند سرمایه گذاری به دو مرحله؛ تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و مدیریت پرتفوی تقسیم می گردد‌.
در نگاهی دیگر از شارپ این فرآیند به پنج مرحله تقسیم می شود:

۱. تعیین سیاست سرمایه گذاری
۲. انجام تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
۳. تشکیل سبد سرمایه گذاری
۴‌. تجدید نظر در سبد سرمایه گذاری
۵. ارزیابی عملکرد سبد سرمایه گذاری

حال بر آن شدیم، تا در این مقاله فرآیند سرمایه گذاری را در چهار بخش؛ انتخاب اهداف، تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، تشکیل سبد به کمک سبدگردان و استراتژی بررسی نماییم.

الف) انتخاب اهداف سرمایه گذاری :

در تعیین هدف از سرمایه گذاری، شخص نباید هدفش را کسب سود زیاد در نظر بگیرد؛ چرا که سود زیاد، ریسک بیشتر را نیز در پی خواهد داشت.
به عبارت دیگر هدف های سرمایه گذاری باید از دیدگاه بازده و ریسک در بورس ، باهم بیان گردد.

دیدگاه سرمایه گذار می تواند در سه منظر کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت دسته بندی گردد. انتخاب سرمایه گذاری در بورس با دید کوتاه مدت و افزایش سرمایه فوری در این بازار، تفکری نابخردانه است؛ زیرا ویژگی این بازار * صبر و افق زمانی بلند مدت* می باشد.
سرمایه گذاری در بورس برای مدت زمان کوتاه، کاملا غیر قابل پیش بینی است، چرا که قیمت های برآورد شده به دلیل وجود رفتار تعداد زیادی از سرمایه گذاران فعال در بورس، معمولا محقق نمی شوند. سرمایه گذاری در بورس در مقایسه با انواع سرمایه گذاری مثل ارز، طلا و بانک؛ صبر بیشتری نیاز دارد.

ب) تجزیه و تحلیل اوراق بهادار:

بعد از اینکه هدف از سرمایه گذاری، میزان وجوه جهت سرمایه گذاری و ارتباط ریسک و بازده بررسی شده و میزان ریسک مورد پذیرش توسط سرمایه گذار مشخص شد، نوبت به تجزیه و تحلیل اوراق بهادار می رسد.
در تجزیه و تحلیل اوراق دو فرآیند تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال وجود دارد
🔻به مقاله تحلیل بنیادی و تکنیکال مراجعه شود!

ج) تشکیل سبد سرمایه گذاری و تجدید نظر در آن :

سرمایه گذار در راستای کاهش ریسک سرمایه گذاری خود، به کمک تنوع سازی سراغ تشکیل سبد سرمایه گذاری خود می رود‌. معمولا بعد از گذشت مدت زمانی از استراتژیهای انتخاب سهم تشکیل سبد، سرمایه گذاران با توجه به تغییرات شرایط بازار، ایجاد شرایط جدید یا مشخص کردن اشتباهات در انتخاب اوراق بهاداری که منجر که منجر به کسب بازده پایین شده اند؛ مبادرت به تجدید نظر در پرتفوی خود می نمایند‌. این اقدام یکی از مهمترین مراحل است، چرا که نقاط قوت و ضعف شیوه ی سرمایه گذاری مشخص شده، بر همین اساس تغییراتی در سبد سرمایه گذاریک‌ صورت می گیرد. از طرف دیگر توجه به تغییرات بازار و تجدید نظر در سبد، می تواند منجر به کسب بازدهی مناسب از پرتفوی ایجاد شده گردد

د) انتخاب استراتژی سرمایه گذاری :

در مدیریت سرمایه گذاری سهام استراتژی سرمایه گذاری مجموعه ای است از قوانین، رویه ها یا رفتارها، که سرمایه گذار را در انتخاب پرتفولیو سرمایه گذاریش راهنمایی می کند. به عبارت دیگر برنامه استراتژیک، برنامه سرمایه گذار از توزیع دارایی ها در میان سرمایه گذاری های مختلف است؛
با در نظر گرفتن و توجه به عوامل مختلفی، همچون اهداف فردی، افق زمانی و تحمل ریسک.
برای استراتژی های سرمایه گذاری طبقه بندی های مختلفی صورت گرفته است.
برخی از سرمایه گذاران حداکثر کردن بازگشت سرمایه شان را با سرمایه گذاری در دارایی های ریسکی ترجیح می دهند، اما اشخاص دیگر حداقل کردن ریسکشان را ترجیح می دهند.

انواع استراتژی های سرمایه گذاری

به طور کلی اکثر سرمایه گذاران ما بین این دو استراتژی را می پسندند. برای مدیریت پرتفولیو به صورت کلی دو استراتژی “فعال” و “منفعل” وجود دارد.

۱. استراتژی فعال:

این استراتژی عمدتا به منظور هماهنگی با برآورد های کوتاه مدت یا میان مدت بازار و سهم بکار می رود. یعنی مدیر سبد در حال خرید و فروش سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند. بدین معنا که طبق این استراتژی، ارزیابی و مدیریت و بررسی مستمر پرتفو توسط سرمایه گذار صورت می گیرد.
برای مدیریت فعال سبد؛ از سه نوع استراتژی می توان بهره مند شد.

.استراتژی سنجش
.استراتژی موقعیت بازار
. استراتژی تمرکز بخش
.استراتژی گلچین سهام

۲.استراتژی منفعل:

در این نوع استراتژی به دلیل آنکه سرمایه گذار توانایی پیش بینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام را ندارد؛ هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است.
در این نوع استراتژی، نوع مدیریت سبد به صورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایه گذاری، حفظ می شود.
بنابراین هیچ گونه فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد سبد وجود ندارد.
به این استراتژی “استراتژی سرمایه گذاری در شاخص” نیز گفته می شود.
در این حالت مدیریت هیچ گونه تلاشی جهت شناسایی سهام با قیمت پایین یا با قیمت بالا از طریق روش های تجزیه و تحلیل نمی کند و همچنین هیچ گونه استراتژیهای انتخاب سهم تلاشی در راستای پیش بینی حرکات کلی در بازار انجام نمی دهد. در این استراتژی سبد متنوعی از سهام شرکت های بزرگ و با ثبات تشکیل می گردد.

🔻در انتخاب استراتژی، میبایست به مواردی چون: سطح کارایی بازار، شرایط حاکم در بازار، نوع بازار، اندازه و حجم پرتفوی، نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران، سطح تحمل ریسک سبد و انتظار و توقع سرمایه گذار؛ توجه نمود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.