*برای دریافت مشاوره و اطلاع از شرایط سبدهای مختلف موجود در سبدگردان هدف عدد ۲ را به سامانه ۱۰۰۰۰۶۰۴ پیامک نمایید تا کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس بگیرند.
مدیریت استراتژیک بازاریابی
الف) استراتژي پيش گامي: محور اصلي اتخاذ اين استراتژي داشتن ابداع (در محصول) و يا نوآوري ويژه اي در بازار است. در اين استراتژي تحقيقات بازار پله اول حركت است كه پس از كشف نياز بازار و پردازش بهينه آن با ابداعي در رفع آن نياز يا اختراعي در محصول همراه مي شود. اين ابداع اگر برخاسته از نياز بازار نباشد به زودي شكست خواهد خورد و ضررهاي هنگفتي را متوجه شركت پيش گام خواهد نمود اما اگر با دقت و ظرافت و باتوجه به نياز بازار طراحي شده باشد، البته كه موفقيتهاي چشمگيري خواهد داشت. هرگز نبايد فراموش كرد كه پيش گام بودن مستلزم كشف نياز بازار و سرعت عمل در طراحي محصول است كه اگر هر يك از اين دو اصل در نظر گرفته نشود هزينه هاي ايجاد و ورود به بازار به هدر خواهد رفت. ويژگي هاي پيش گام بودن در بازار به قرار زير است:
1- ريسك پذيري بسيار بالا
2- احتياج به منابع مالي قابل توجه (جهت تحقيقات، راه اندازي توليد، عرضه و تبليغات كه در اين مرحله هزينه هستند.) 3- دستيابي سريع تر و آسان تر از سايرين به منابع اوليه و تامين كنندگان
4- در صورت موفقيت معيار سنجش محصول توليد کنندگان بعدي قرار مي گيرد
5- قواعد توليد و توزيع و كيفيت و قيمت را تعيين مي كند.
ب) استراتژي پيرو: پيرو بودن به معناي اين است كه محصول اختراع شما نمي باشد ولي به دليل تقاضاي زياد بازار و يا عرضه اندك توليد كنندگان، حضور شركت پيرو داراي توجيه مي گردد. در بعضي موارد هم شركت پيرو با بهبود بخشيدن محصول (از نظر تكنولوژيكي، كيفيت و يا قيمت) مي تواند حضوري موثر و موفق در بازار داشته باشد. باتوجه به اينكه شركتهاي ديگري قبل از پيرو در بازار حضور داشته اند كه احتمالاً شركت پيش گام هم جزو آنهاست بايد بتواند براي مشتري ارزشي افزوده ايجاد نموده تا او را به سمت محصولات خود جلب نمايد. البته اين كار ساده اي نيست چون در اين حالت معيار سنجش محصول پيرو، محصولات پيش گام است پس بهبود بخشي ها بايد با اصل محصول در تضاد نباشد مثلاً كاهش قيمت تمام شده، بسته بندي جذاب تر، افزايش كيفيت محصول بدون تغيير قيمت آن و . مي تواند از تاکتيک هاي موفق اين استراتژي باشد. ويژگي هاي اتخاذ اين استراتژي را مي توان به صورت زير بيان كرد:
1- بهره برداري و اصلاح اشتباه ديگران در طراحي محصول و موقعيت بازار
2- كاهش هزينه در شناسايي منابع اوليه و تامين كنندگان (البته قدرت چانه زني با منابع اوليه کاهش مي يابد)
3- كاهش هزينه در شناسايي بازارهاي هدف
4- امكان بهره برداري از جديدترين تكنولوژي
5- لزوم پيروي از استانداردهاي تعيين شده از سوي پيش گام
2- استراتژي هاي مرحله رشد:
با معرفي محصول در بازار و جا افتادن آن در بين مشتريان، محصول وارد مرحله رشد عمر خود ميشود. در اين مرحله هر يك از توليد كنندگان محصول، بازارهايي را در دست گرفته اند و مشترياني را به خود وفادار مي كنند و در ضمن آن، به سوي بازارهاي جديد حركت مي كنند. در اين مرحله 2 دسته استراتژي مي توان در نظر گرفت: استراتژي هايي به منظور حفظ سهم خود در بازار و استراتژي هايي به منظور افزايش سهم بازار. شركت هاي موفق بايد با تلفيق استراتژي هاي هم خوان با توان بالقوه خود، از تکنیک های ورود به بازار هر دو دسته استراتژي بهره گيرند و سود نهايي خود را افزايش دهند.
الف) به منظور حفظ سهم بازار:
1- استراتژي دفاع از موقعيت: با ورود شركتهاي جديد ديگر به عرصه توليد در اين صنعت، مشتري ها مي توانند از بين توليد كنندگان انتخاب انجام دهند. در اين استراتژي، شركتها ضمن افزايش رضايت و وفاداري مشتريان نسبت به خود با ارائه خدمات، افزايش كيفيت، ارائه تخفيفها و . خريد مجدد ايشان را جويا مي شوند. يعني در حفظ مشتريان و وفاداريشان براي خريدهاي مجدد سعي مي كنند و به اين وسيله موقعيت فعلي خود را حفظ مي نمايند.
2- استراتژي تهاجمي: با ورود شركت هاي ديگر در صنعت، بعضي از شركتهاي توانمند مي توانند جهت حفظ سهم بازار خود از تاكتيك هاي تهاجمي زير استفاده كنند:
الف) كاهش موقتي قيمت (تا رقيب توان مقابله نداشته باشد و از صنعت خارج شود)
ب) تهديد افزايش توليد (اعلام رسمي مي كند كه خط توليد جديد راه انداخته است كه قيمت را تحت تاثير قرار خواهد داد تا رقيب جرأت ورود به صنعت را نداشته باشد. اصطلاحاً به اين تاکتيک، تاکتيک بلوف هم مي گويند.)
ج) توسعه محصولات براي انواع بازارها (يعني براي بازارهاي ارزان همان محصول را به شيوه هاي ارزان مثلاً با تغير بسته بندي و براي بازارهاي گران همان محصول را به صورت لوكس عرضه مي كند تا رقيب فضايي خالي جهت حضور پيدا نكند)
اين تاكتيك ها باعث مي شود كه رقيب هاي تازه وارد نتوانند در بازار حضوري فعال داشته باشند و اين امر منجر به حفظ سهم بازار شركت مهاجم مي گردد.
3- استراتژي تمركز: در صورت ورود تازه واردها به صنعت و از طرفي عدم توان شركت براي اتخاذ استراتژي هاي تهاجمي و دفاع از موفقيت، شركت مي تواند به جاي حضور در تمام قسمتهاي بازار به بخشي خاص (مثلاً خريداران لوكس آن محصول) به صورت ويژه بپردازد و ضمن جذب تمام مشتريان آن بازار سهم بازار خود را حفظ كند. اين استراتژي هم زمان با رها كردن ساير قسمتهاي بازار بر تمركز ويژه امكانات و منابع بر توليد خاص محصول براي بازار خاص تكيه دارد كه منجر به جذب تمام مشتريان آن بازار خاص مي گردد. البته اگر اين استراتژي با ظرافت هاي خاص خود انتخاب نشود و يا در بازار خاصي وارد شود كه رقيبان قدري وجود دارند و يا توان توليدي شرکت پاسخگوي نياز آن بازار خاص نباشد يقيناً منجر به شكست خواهد شد.
ب) به منظور افزايش سهم بازار:
1- استراتژي حمله مستقيم: براي كسب بازار فروش بيشتر مي توان به صورت مستقيم به رقبا حمله كرد و بازار را تصاحب نمود بدين صورت كه بر محصول مصرفي مشتريان، ارزشي افزود تا براي ايشان مطلوبيت بيشتري از خريدن محصول توليدي شركت هاي رقيب ايجاد شود مثل ارائه كوپنهاي تحفيف، خدمات پس از فروش و. اتخاذ اين استراتژي نيازمند صرف منابع مالي زياد و در اختيار داشتن شيوه هاي تبليغي گيرا و موثر است. لذا در صورت ضعف در هر يك از اين سه فرايند، حمله محكوم به شكست خواهد بود
2- استراتژي محاصره: در اين استراتژي بجاي حمله مستقيم به بازارهايي كه قبا در آن حضور فعال دارند به سراغ بازارهايي ميرود كه رقبا، حضوري كمرنگ تر و يا همراه با ضعف در آن بازارها دارند كه در حقيقت با ورود به اطراف بازارهاي رقيب، ايشان را در محاصره خود قرار مي دهد. با اين تكنيك مي توان با تمركز بر اين گونه بازارها سهم بازار رقبا را در آن بخشها از آن خود كرد و بدين وسيله سهم بازار خود را افزايش داد.
3- استراتژي توسعه بازار: در اين استراتژي به دنبال بازارهاي بکر و دست نخورده که عموماً در اطراف ما وجود دارد ولي غالباً به دليل شيوه نگرش کاناليزه شده ما نسبت به بازار ديده نمي شوند، مي گردد. كشف بازارهاي تازه و نفوذ در آنها الگويي موثر براي اين استراتژي مي باشد. آنچه مسلم است اين است كه برگزيدن اين استراتژي نيازمند تيم تحقيقاتي بازار و يا حداقل تيم بازاريابي بسيار قوي است كه فرصتهاي بازار را كشف نمايد.
4- استراتژي زنجيره عرضه: عرضه كننده مي تواند با ايجاد زنجيره عرضه مثل تاسيس فوشگاههاي زنجيره اي، اولاً در هزينه هاي توزيع خود صرفه جويي نمايد و ثانياً با در دسترس قرار دادن محصولات در نقاط مختلف براي مشتري يك نوع ارزش افزوده نسبت به ساير رقبا ايجاد كند كه اين امر مي تواند باعث افزايش مشتريان و در نتيجه افزايش سهم بازار محصول شود. البته بايد در انتخاب اين استراتژي بر تيم توزيع قابل اعتمادي تکيه نمود زيرا عجز و ناتواني هاي احتمالي توزيع کننده اثر ذهني مستقيم بر محصول توليدي شرکت مي گذارد به عبارتي تصوير ذهني مشتريان را از محصول مخدوش مي گرداند.
3) ا ستراتژي هاي مرحله بلوغ:
در دوره هاي عمر محصول، مرحله بلوغ مرحله اي است كه در آن رشد فروش و رشد سهم بازار مقداري ثابت است و از طرفي اوج فروش محصول است كه در آن رقباي جا افتاده و شناخته شده در حال فروش محصول هستند. در اين مرحله معمولاً از تمام ظرفيتهاي توليدا استفاده مي شود و قيمتها حالت رقابتي پيدا كرده اند. دو دسته استراتژي مي توان در اين مرحله اتخاذ نمود، رهيافتهايي به منظور حفظ مزيت رقابتي و بقاي شركت و رهيافتهايي به منظور حداكثر كردن حجم فروش، كه هردوي اين دسته استراتژي ها بايد در برنامه استراتژيك سازمانها قرار گيرد و انتخاب يكي به معناي بي نيازي از ديگري نمي باشد.
الف) حفظ مزيت رقابتي (بقا):
1- استراتژي تمايز: در اين استراتژي سعي مي شود دليلي معقول براي مشتري ايجاد كرد كه از شركت داراي تمايز خريد كند يعني براي كالاها ارزشي افزوده نسبت به رقبا ايجاد شود تا محصول آن شركت در مقايسه با محصول رقبا داراي وجه برتري و تمايز باشد. راهكارهايي مثل دوره گارانتي، خدمات پس از فروش و . مي تواند اين اهداف را تامين كند.
2- استراتژي رهبري هزينه: باتوجه به اينكه در اين مرحله معمولاً از تمام ظرفيت توليدي بهره برده مي شود، هزينه ها به حداقل ممكن مي رشد. شركتها با كاهش هزينه هاي عملياتي و غير عملياتي خود در كاهش قيمت كالا مي كوشند. در اتخاذ اين استراتژي شركتي موفق تر است كه پايين ترين قيمت را همگام با بالاترين ارزش براي مشتري، ايجاد كند. اين معناي حقيقي رهبري هزينه است.
3- استراتژي رضايت و وفاداري مشتري سابق (روابط انساني): در اين رهيافت سازمانها مي كوشند تا با راضي نگه داشتن مشتريان قبلي خود، ايشان را نسبت به خود وفادار نگه دارند. در بسياري موارد تنها با تماس هاي تلفني و بررسي عملكرد محصول مي توان به اين هدف دست يافت. در حقيقت اين استراتژي بيشتر بر ارتباطات شفاهي با مشتري و گرفتن بازخور از رضايت ايشان تكيه دارد.
ب) افزايش حجم فروش:
1- تحقيق و توسعه محصول: در اين رهيافت بايد كاربردهاي جديدي براي محصول پيدا نمود و نياز به مصرف در مشتري را تقويت كرد. در بعضي موارد با افزودن يا كاستن قيمتي از محصول به يك محصول متكامل تر مي توان دست يافت كه اين مهم را تامين مي كند.
2- استراتژي توسعه محصول: براي اين كه مشتريان بيشتر محصول را خريد كنند و در نتيجه فروش ما را افزايش دهند مي توان با رهيافت توسعه محصول، ميزان استفاده مشتريان را با روندي صعودي دچار تغيير نمود در حقيقت با استفاده از تاكتيكهايي چون: كشف كاربردهاي جديد از محصول كه نيازهاي جديدي را ارضا كند، كاهش دادن حاشيه سود و فروش اضافي محصول، در دسترس قرار دادن و عرضه دايمي آن، بسته بندي و تبليغات مناسب و . مي توان باعث ايجاد انگيزه خريد مضاعف را ايجاد نمود.
3 - استرتژي نفوذ: بايد به مشترياني كه تاكنون اقدام به خريد نكرده اند و استفاده از اين محصول را به عنوان يك نياز قلمداد نكرده اند، باور وجود نياز و برطرف ساختن آن نياز با استفاده از محصول را قبولاند. ايجاد اين باور، بر تمركز بر مشتريان جديد و نفوذ در ذهنيت قبلشان و تغيير آرام آرام آن، ميسر است كه خود موضوعي آميخته با علم روان شناسي و درسهايي از شيوه هاي جلب مشتري از علم بازرگاني است.
4- استراتژي رسوخ در بازارهاي جهاني: حتي در مرحله بلوغ، بازارهاي توسعه نيافته اي در كشورهاي ديگر وجود دارد كه فروش محصولات را به راحتي مي پذيرند در نتيجه با ورود به آن بازارها مي توان حجم فروش خود را افزايش داد.
5- استراتژي اعطاي اجازه توليد (Franchize) : در اين استراتژي توليد كننده اصلي و مبدع، اجازه مي دهد ديگر توليد كنندگان همان كالاي او را توليد كنند و البته با شرط رعايت استاندارد ها و معيارهاي او و پرداخت درصدي از سود آن، شايد بهترين مثال اين استراتژي رستورانهاي مك دونالد باشد. با اتخاذ اين استراتژي ضمن جوابگويي به نياز جمع بيشتري از مشتريان، از امكانات و تجهيزات ساير توليد كنندگان براي در دست گرفتن بازار و سود بيشتر استفاده مي شود، در حقيقت توليد کننده اصلي بدون هيچ سرمايه گذاري اوليه اي، اقدام به كسب در آمدهاي ثانويه از اعطاي استانداردهاي توليد و نظارت بر آن دريافت مي دارد.
4- استراتژيهاي مرحله ثبات و افول: اين مرحله آخرين مرحله عمر محصول قبل از مرگ است كه اگر استراتژي مناسبي تدوين نگردد منجر به مرگ توليد كننده (سازمان) هم خواهد شد. از ويژگي هاي مهم اين مرحله وجود ظرفيت مازاد توليد، كاهش سود ناشي از فروش و ورود محصولات جايگزين به بازار است. در اين مرحله مي توان با اتخاذ استراتژي هايي مرگ محصول را به تعويق انداخت و يا با خروج از آن سازمان را از ورشكسته شدن نجات داد و يا با چرخش از آن موقعيت به موقعيتي ديگر صعود نمود. استراتژي تکنیک های ورود به بازار هاي اين مرحله را مي توان در قالب 5 رهيافت زير بيان داشت:
1- استراتژي سود نهايي (برداشت): اقداماتي در راستاي افزايش حجم فروش و كسب حداكثر سود ممكن و كاهش موثر هزينه ها و حداكثر كردن جريان نقدينگي كوتاه مدت. اين استراتژي به مثابه دوشيدن گاو شيرده قبل از بريدن سر آن است، يعني آخرين سودهايي كه مي توان از آن كسب كرد، برداشت شود.
2- استراتژي خروج از صنعت: در صورت كاهش غير قابل توجيه ميزان فروش و پس از اجراي استراتژي برداشت مي توان از آن صنعت خارج شد پيش از آنكه ضررهاي برگشت كالا و انبارداري و خريد مواد اوليه اضافي باعش ورشكستگي سازمان شود. يكي از راهكارهاي مناسب براي خروج صنعت واگذاري امتياز توليد (License) مي باشد كه در صورت خوش نام بودن توليد كننده اين رهيافت مي تواند براي خروج از آن صنعت مناسب ارزيابي گردد. البته براي خروج از صنعت دو مانع اساسي وجود دارد: اول بالا بودن ميزان دارايي هاي ثابت كه فروش آن به غير، مشكل يا زمانبر باشد كه اين باعث از دست دادن فرصت خروج مي گردد و دوم وابستگي قسمتهاي مختلف سازمان به آن صنعت، كه در صورت خروج از آن صنعت كل سازمان منحل ميگردد، و اين به معناي عقيم ماندن سازمان است.
3- استراتژي حفظ: اين رهيافت تنها براي بازارهاي مبهم و شرايط خاص كه وضعيت بازار واضح نيست و نمي توان تصميم ديگري اتخاذ كرد بكار مي رود. اين استراتژي با كاهش حاشيه سود و يا بدون سود قرار دادن قيمت محصول، جهت حفظ نسبي سهم بازار و فروش همراه است يعني تنها با پوشش هزينه ها اقدام به عرضه محصول مي نمايد.
4- استراتژي باقي ماند: در صورت خروج رقبا از آن صنعت و باقي ماندن يك شركت به عنوان توليد كننده انحصاري، مي توان اين رهيافت را توسط آن شركت اتخاذ نمود، تا تقاضاي اندك باقي مانده بازار را با حاشيه سود پايين تأمين كند و همچنان از آن سهم بازار بهره مند گردد.
5- استراتژي ادغام: در اين استراتژي، توليد كنندگان باقي مانده در صنعت، به عنوان شركاي تجاري در كنار هم با پوشش دادن ضعفهاي يكديگر و در نتيجه كاهش هزينه هاي توليد اقدام به ارائه محصول به صورت مشترك ميكنند تا هر يك از بازار باقي مانده سهمي مساوي يا متناسب با امكاناتشان دريافت دارند. در حقيقت نوعي تشريك مساعي در جهت استفاده تام از شرايط بازار و احياناً نياز به ايجاد ثبات در قيمت كالاست كه منجر به اتخاذ استراتژي ادغام مي گردد.
6- استراتژي چرخش بازار: در صورت وجود بازارهاي توسعه نيافته مي توان اين رهيافت را برگزيد و با تمركز بر آنها سهم آن بازارها را از آن خود كرد و دوره ثبات و افول را به تأخير انداخت.
7- استراتژي چرخش محصول: شايد بهترين استراتژي اين مرحله همين رهيافت چرخش محصول باشد. بدين معنا كه با رسيدن چرخه عمر محصول به انتهاي مرحله بلوغ، شركت اقدام به معرفي محصولي جديد جهت جايگزين كردن يا ارائه آن به بازار مي كند. البته واضح است كه از الزامات غير قابل گريز اين استراتژي بكارگيري تحقيق و توسعه و تحقيقات بازار و پويايي آنها در تمام مدت عمر محصولات است، بدين معني كه با توليد يك محصول و ورود به مرحله رشد كار ايشان جهت طراحي و ارائه محصول جايگزين يا متكامل با محصول ديگري متناسب با نياز بازار آغاز مي گردد. تا بتوان در مرحله ثبات با معرفي محصول جديد و استفاده از خوش نامي محصول پير شده، موقعيتي جديد در بازار كسب كرد. به عبارت ديگر با ورود به مرحله ثبات يك محصول مي توان به مرحله رشد يك محصول جديد چرخش نمود و حيات سازمان را با اين اقدامات پي در پي تمديد نمود. سازمانهاي كارآفرين و نوآور در مرحله بلوغ محصولات خود، محصولات جديد خود را عرضه ميكنند و هيچگاه اجازه نمي دهند موقعيت سازمان با ورود به مرحله ثبات به خطر بيافتد.
تخمین بهترین زمان برای ورود به بازار جدید
یکی از استراتژیهای مؤثر توسعهی کسبوکار، ورود به بازار جدید است. اما موفقیت این استراتژی به برنامهی زمانی دقیق نیاز دارد.
یکی از بهترین راههای رشد کسبوکار، توسعهی محدودهی عملیاتی است و این هدف به دو طریق محقق میشود: عرضهی محصولات فعلی در مناطق جغرافیایی جدید، یا گسترش دامنهی محصولات با عرضهی محصولات و خدمات جدید به مشتریان فعلی.
بسیاری از اوقات، توسعهی محدودهی عملیاتی ناشی از افزایش تقاضای مشتریان است. اما گاهی نیز یک کسبوکار در پی یافتن جریانهای جدید درآمد، آگاهی بخشی برند یا اجتناب از رقابت، تصمیم میگیرد وارد مرزهای جدیدی شود.
گرچه توسعهی کسبوکار مستلزم یک پروسهی بهدقت برنامهریزیشده است، اما زمانبندی مناسب هم یکی از مهمترین فاکتورهایی است که موفقیت یا شکست توسعه را رقم میزند. به همین دلیل مالکان کسبوکار باید بدانند که بهترین وقت برای ورود به بازارهای جدید چه زمانی است.
درواقع نمیتوان به این سؤال یک پاسخ قطعی داد. اما استراتژیهایی که در ادامهی مطلب به اشتراک میگذاریم، آسیبهای این روند را به حداقل ممکن میرساند.
سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه
تحقیق و توسعه (R & D) یکی از مهمترین برنامههایی است که هر کسبوکار، پیش از ورود به بازارهای جدید باید روی آن سرمایهگذاری کند. اگر این مرحله را نادیده بگیرید، ممکن است در بدو ورود خود به بازار جدید، بهسختی شکست بخورید.
تحقیق و توسعه شامل کلیهی استراتژیهایی است که یک کسبوکار، برای ارزیابی احتمالات رشد در بازار جدید و الزامات موفقیت در این بازار؛ به کار میگیرد. حتماً میدانید که شرکتهای بزرگ، بهمنظور افزایش سلطه و نفوذ خود در بازار، تا چه حد روی این بخش سرمایهگذاری میکنند.
یکی از چالشهای کسبوکارهای کوچک و متوسط، این است که چگونه باید روی این مرحله بودجهبندی کنند. اما صرفنظر از بودجهبندی؛ اگر مسئولیت تحقیق و توسعه را به یک تیم ویژه و مستقل درون شرکت بسپارید، در آینده از مزایای زیادی بهرهمند خواهید شد.
تحقیقات بازار
تحقیقات بازار یکی دیگر از پیشنیازهای مهم ورود به بازارهای جدید است. این مرحله پروسههایی نظیر جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات مصرفکنندگان و رقبا و همچنین اثربخشی برنامههای بازاریابی را شامل میشود. بهاینترتیب متوجه میشوید که احتمال موفقیت کسبوکار جدید شما چقدر است و مخاطبین جدید چگونه از محصولات شما استقبال میکند. تحقیقات بازار در سطح کلان، نظارت بر صنعت و روندهای اقتصادی را هم پوشش میدهد.
این مرحله به شما کمک میکند رقابتی را که در آن حضور خواهید داشت، بهتر بشناسید. درنتیجه میتوانید استراتژیهای بهتری برای ارتقای کسبوکار خود طراحی کنید که شما را در بازار رقابتی متمایز کنند. تکنیکهای متداول تحقیقات بازار عبارتاند از:
- نظرسنجی از مشتریان با استفاده از ابزارهای آنلاین، مصاحبه با مشتریان، تماس تلفنی با مخاطبین.
- بازخورد گرفتن از کاربران در رسانههای اجتماعی و وبسایت شرکت.
- تست نمونهی محصول و مطالعات کاربردی در بازار جدید.
بهاینترتیب پیش از اینکه بهعنوان یک بازیگر جدید وارد بازار شوید، اطلاعات لازم را در مورد آن به دست میآورید.
نقاط ضعف و قوت رقبا را ارزیابی کنید
پیش از ورود به یک بازار جدید، باید خودتان را برای رقابتی جدید آماده کنید. در غیر این صورت رقبا و شرکتهایی که از قبل در این بازار حضورداشتهاند، مانع از رشد و پیشروی شما خواهند شد.
بنابراین پیش از تصمیمگیری قطعی در این مورد، نقاط ضعف و قوت رقبای جدید را بررسی کنید. در این صورت میتوانید بخشهای درستی از بازار را هدف قرار دهید و مناطقی را که در آن امکان پیشرفت وجود دارد، شناسایی کنید.
برای ارزیابی رقبای خود در بازار جدید میتوانید از ابزارهای تحقیق مبتنی بر وب استفاده کنید. این ابزارها به شما کمک میکنند روند صنعت و بازارهای هدف رقیبان را موردمطالعه قرار دهید و به جزئیات موردنیاز دست پیدا کنید.
سهم بالقوهی خود را از بازار تخمین بزنید
طبق تعریف Investopedia، سهم بازار نشانگر درصدی از یک صنعت یا بازار است که در یک دورهی زمانی مشخص، توسط یک شرکت تصاحب میشود. با این روند شما تا حدی متوجه میشوید که در بازار جدید، چه جایگاهی خواهید داشت.
این مفهوم را با یک مثال توضیح میدهیم: اگر کل مصرفکنندگان درمجموع ۱۰۰ قالب صابون خریداری کنند و از این ۱۰۰ واحد، ۴۰ قالب صابون توسط یک برند تولیدشده باشد، آن شرکت ۴۰ درصد از سهم بازار را در دست دارد.
شما بهعنوان کسبوکاری که میخواهید وارد یک بازار جدید شوید، باید حدود سهم بازار خود را برآورد کنید. اگر سهم بازار شرکت بالا باشد، به این معنی است که مصرفکنندگان محصولات شما را نسبت به سایرین ترجیح میدهند.
درواقع سهم بازار بیشتر به این معنی است که کسبوکار شما فروش بیشتری خواهد داشت و هزینهی کمتری هم برای بازاریابی و تبلیغات متحمل میشود. بهعلاوه ممکن است رهبری بازار را در دست بگیرید. بهمنظور تعیین سهمی که از بازار جدید به دست میآورید، کل میزان فروش یا درآمد پیشبینیشدهی خود را به فروش کل صنعت (در یک دورهی زمانی) تقسیم کنید.
این محاسبات، گامی ضروری است که هرگز نباید آن را نادیده بگیرید.
محاسبهی ریسک
گرچه توسعهی کسبوکار در بازارهای جدید، فرصتهای متعددی را پیش روی شرکت قرار میدهد، اما نباید از ریسکهای آن غافل شد.
شما بهعنوان مالک کسبوکار، باید نگاه دقیقتری به اهداف کسبوکار خود داشته باشید و گزینهی درست را انتخاب کنید. آیا بهتر است به یک بازار جدید وارد شوید یا محصولات خود را در بازار فعلی گسترش دهید؟ بهعلاوه بهتر است با کارشناسانی نظیر وکلای کسبوکار مشورت کنید و ببینید پذیرش این ریسک، چه ارزشی برای شما ایجاد میکند.
۸ استراتژی معاملاتی فارکس + معرفی بهترین استراتژی فارکس
امروزه انجام معاملات در بازار ارزهای دیجیتالی یکی از سرمایه گذاریهای محبوب و پر سود به حساب میآید. البته شاید همه ما به بازارهای معاملاتی ارزهای دیجیتالی آشنا نباشیم و اطلاعات زیادی در رابطه با نحوه کار کردن در آنها را نداشته باشیم. کی از بازارهای محبوبی که افراد در آن سرمایه گذاری کرده و از این طریق سرمایهای که در اختیار دارند را افزایش میدهند، بازار فارکس است. افزایش سرمایه در فارکس بر مبنای انجام پیشبینیهایی با تعین یک سری از استراتژیهای معاملاتی فارکس صورت میگیرد. اما انواع استراتژیهای معاملاتی در فارکس چیست و چگونه میتوان به شکل صحیح و سود آوری از آنها بهره برد؟ بهترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس کدام استراتژیها هستند؟ سادهترین استراتژی فارکس چیست و بهترین استراتژی فارکس چه ویژگیهایی دارد؟ در ادامه این مقاله به این پرسشها و سوالات دیگری از این قبیل که ممکن است ذهن شما را درگیر کرده باشند پاسخ خواهیم داد. برای آشنایی بیشتر با استراتژیهای معاملاتی در فارکس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی فارکس چیست؟
مدت زمان که یک معاملهگر در فارکس برای تعیین زمان خریدوفروش یک جفت ارز مشخص میکند را استراتژی معاملاتی فارکس مینامند. انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس وجود دارد که امکان استفاده از آنها برای شما وجود دارد. از جمله استراتژیهای معاملاتی فارکس میتوان به تحلیل تکنیکال یا تحلیل فانتدامنتال اشاره کرد. اما استفاده از یک استراتژی معاملاتی در فارکس چگونه میتواند به بهبود عاملات کمک کند؟ استراتژی فارکس در واقع به ما کمک میکنند تا با تجزیه و تحلیل روند بازار بتوانیم وضعیت آینده آن را به شکل حدودی پیشبینی کنیم و از این طریق، معاملات کم ریسکتری داشته باشیم.
بهترین استراتژی فارکس
برای استفاده از یک استراتژی موفق فارکس لازم است که شما چند عامل مختلف را در کنار هم قرار دهید. استراتژیهای زیادی وجود دارند که شما میتوانید در معاملات فارکس خود از آنها استفاده کنید؛ اما یافتن قابل فهمترین و سادهترین استراتژی فارکس میتواند برای شما بهتر و کارآمدتر باشد؛ چرا که کار کردن با استراتژی انتخابی شما باید برایتان راحت و قابل فهم باشد. در انتخاب بهترین استراتژی فارکس، شما باید به عوامل مختلفی توجه داشته باشید. برای مثال هدف و منبع معامله شما میتواند تاثیر زیادی روی استراتژی انتخابی شما داشته باشد. شما میتوانید با استفاده از ۳ معیار تعیین کنید که آیا استراتژی انتخابی شما موفق و کارآمد است یا خیر؟ با مقایسه مقدار زمان لازم برای معامله، فراوانی فرصتهای معاملاتی و فاصله معمول تا هدف در استراتژیهای مختلف، میتوانید آنها را با یکدیگر مقایسه کند و کارآمدترین استراتژیهای معاملاتی در فارکس را برای خود انتخاب کنید.
انواع استراتژی فارکس
در ادامه شما را با انواع استراتژیهای معاملاتی در فارکس آشنا خواهیم کرد و با دانستن مواردی در رابطه با هر کدام از این استراتژیها از جمله مدت زمان معامله و نسبت ریسک به پاداش معامله، شما میتوانید استراتژی دلخواه خود را انتخاب کنید.
استراتژی معامله بر اساس پرایس اکشن در فارکس
در پرایس اکشن، قیمتهای معاملاتی برای ساخت یک فرمول معاملاتی تکنیکال مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند. شما میتوانید از این استراتژی به تنهایی برای انجام معاملات خود استفاده کنید یا آن را به عنوان یک اندیکاتور مورد استفاده قرار دهید. اصول تحلیل فاندامنتال به ندرت در استراتژیهای معاملاتی در فارکس بر اساس پرایس اکشن استفاده میشوند. اما شما میتوانید از ادغام چند رویداد اقتصادی به عنوان یک فاکتور اثبات کننده در این روند استفاده کنید. استراتژیهای مختلفی را میتوان در دسته پرایس اکشن قرار داد.
شما میتوانید معاملات پرایس اکشن را به صورت کوتاه مدت، متوسط و طولانی مدت مورد استفاده قرار دهید. به علت امکان انجام معاملات در چهارچوبهای زمانی مختلف به واسطه استراتژی پرایس اکشن، این استراتژی توجه معاملهگران زیادی را به خود جلب کرده است و افراد زیادی برای استفاده از آن تمایل نشان میدهند.
از جمله روشهای که برای تعیین نقاط ورود و خروج در معاملات پرایس اکشن مورد استفاده قرار میگیرند میتوان به فیبوناچی اصلاحی، استفاده از سایه کندل، تشخیص روند، اندیکاتور و اسیلاتورها اشاره کرد.
استراتژی معامله در مناطق رنج
در استراتژی معامله در مناطق رنج در فارکس، امکان تشخیص نقاط حمایت و مقاومت برای شما وجود خواهد داشت. پس از شناسایی این سطوح، معاملات در حوالی همین نقاط انجام میشوند. زمانی که نوسانات مهم و روند مشخصی در بازار فارکس وجود نداشته باشد، استفاده از این استراتژی برای انجام معاملات میتواند بسیار کارآمد باشد. اصلیترین ابزار در انجام معاملات با استراتژی معامله در مناطق رنج، تحلیل تکنیکال است.
- مدت زمان معامله در معامله در مناطق رنج
از آن جایی که با کمک این استراتژی در هر چهارچوب زمانی میتوان معاملات را انجام داد، مدت زمان انجام معامله در چنین معاملاتی مشخص نیست. اما زمانی که خطوط مقاومتی و حمایتی شما در این معاملات شکسته شوند، بهتر است معامله خود را ببندید.
- مزایا و معایب معامله در مناطق رنج
از جمله مزایای این روش، میتوان به وجود فرصتهای زیاد برای معامله و مطلوب بودن نسبت ریسک به پاداش در آن اشاره کرد. نیاز به انجام سزمایه گذاریهای مدت دار و نیاز به مهارت بالا در انجام تحلیل تکنیکال از معایب استفاده از این استراتژیهای معاملاتی در فارکس هستند.
استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی بسیار راحت بوده و به عنوان سادهترین استراتژی در فارکس شناخته میشود. به علت سهولت این استراتژی، معاملهگران زیادی با هر میزان تجربهای که دارند، به انجام این استراتژی علاقهمند هستند و از آن استفاده میکنند. در این استراتژی شما میتوانید برای به دست آوردن سود و سوددهی موثر از مومنتوم جهتدار در بازارها استفاده کنید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی را میتوان به دو شکل میان مدت و طولانی مدت مورد استفاده قرار داد. به طور معمول از تحلیلهای تایم فریم و پرایس اکشن میتوان در این استراتژی استفاده کرد.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملاتی روند محور
این استراتژی، فرصتهای معاملاتی زیادی را برای شما فراهم خواهد کرد تکنیک های ورود به بازار و نسبت ریسک به ریوارد مناسب و مطلوبی دارد. اما برای استفاده از ان استراتژی شما باید به خوبی با تحلیلهای تکنیکال آشنا باشید و سرمایهگذاری خود را حتما به صورت مدت دار انجام دهید.
استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
این استراتژی از استراتژیهای معاملاتی در فارکس است که به صورت بلند مدت انجام میشود و تمرکز زیادی روی فاکتورهای فاندامنتال دارد. اما با این وجود شما میتوانید از بعضی روشهای تحلیل تکنیکال از جمله نظریه موج الیوت در این استراتژی استفاده کنید. این استراتژی تنها در بازار فارکس مورد استفاده قرار نمیگیرد و امکان استفاده از آن در تمام بازارهای مختلف از جمله بازارهای سهام وجود دارد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
مدت زمان انجام این معاملات باید طولانی باشد. این بازه ممکن است گاه هفتهها، ماهها یا سالها به طول بیانجامد. چنان چه پشتکار کافی را برای ورود به معاملات با به کارگیری این استراتژی ندارید، بهتر است به فکر استفاده از آن نیفتید. برای پیشبینی ایدههای معاملاتی در این استراتژی بهتر است به خوبی با تاثیر فاکتورهای اقتصادی بر بازارهای تحلیلی آشنا شوید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری پوزیشن یا پوزیشن تریدینگ
برای ورود به معاملات با کمک این استراتژی شما به حداقل سرمایه گذاری زمانی نیاز خواهید داشت و نسبت ریسک انجام معاملات با استفاده از این استراتژی بسیار خوب است؛ اما این استراتژی ممکن است معایبی هم برای شما به همراه داشته باشد که از جمله آنها میتوان به وجود فرصتهای معاملاتی با استفاده از این استراتژی و ضرورت تسلط بسیار زیاد به تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال اشاره کرد.
استراتژی معاملهگری روزانه
چنان چه شما این استراتژی را به عنوان استراتژی اصلی خود در فارکس در پیش بگیرید، قادر خواهید بود که ابزارهای مالی را در همان روز مورد معامله قرار دهید. با استفاده از این روش، شما میتوانید چند معامله را در طول روز انجام دهید؛ اما بهتر است توجه داشته باشید که پیش از بسته شدن بازار، تمامی پوزیشنها در آن روز بسته خواهند شد.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری روزانه
معاملاتی که با این مورد از استراتژیهای معاملاتی در فارکس انجام میشوند در همان روز بسته میشوند و مدت زمان انجام معاملات با استراتژی معاملهگری روزانه از چند دقیقه تا چند ساعت متغیر است.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه
از مزایای استفاده از این روش معاملاتی میتوان به امکان انجام معاملات بیشتر و متوسط بودن نسبت ریسک به پاداش اشاره کرد. معایب استفاده از استراتژی معاملهگری روزانه را میتوان نیاز به سرمایه گذاری زمانی زیاد برای معامله و نیاز به مهارت بسیار قوی در انجام تحلیل تکنیکال دانست.
استراتژی اسکالپ _ نوسان گیری کوتاه مدت
اصطلاحا انجام معاملات زیاد به شکل مکرر برای دریافت سوددهی اندک در فارکس را نوسانگیری یا اسکالپینگ مینامند. در این روش میتوان با باز و بسته کردن مکرر پوزیشنهای مختلف در طول یک روز، سوددهی اندکی داشت. باز و بسته کردن این پوزیشنها را میتوان به دو شکل انجام داد. این دو روش شامل روش دستی و روش به کارگیری الگوریتم با الگوی از پیش تعیین شده هستند. بهتر است این استراتژی را برای آن دسته از جفت ارزها در فارکس استفاده کنید که از نقد شوندگی بیشتری برخوردار هستند. از آن جایی که این استراتژی کوتاه مدت است، اسپرد برد کمتر این جفت ارزها آنها را به خوبی با این سیاست هماهنگ میکند. استراتژی اسکالپ انواع مختلفی دارد که شما میتوانید از بین آنها سادهترین استراتژی اسکالپ را انتخاب کرده و از آن استفاده کنید. اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور استوکستیک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از میانگین متحرک، اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور پارابولیک SAR و اسکالپ تریدینگ با استفاده از اندیکاتور RSI را میتوان از جمله سادهترین استراتژی اسکالپ دانست.
- مدت زمان معامله در استراتژی اسکالپ_ نوسان گیری کوتاه مدت
مدت زمان معامله در این استراتژی بین ۱ الی ۳۰ دقیقه است و حداقل سودآوری را برای شما به همراه خواهد داشت.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی اسکالپ_ نوسان گیر کوتاه مدت
یک مزیت بسیار مهم این استراتژی این است که تعداد معاملات بیشتری را نسبت به سایر معاملات در فارکس شامل میشود. البته نمیتوان از معایبی مانند نیاز به اختصاص مدت زمان طولانیتر، نیاز به مهارت بالا در تحلیل تکنیکال و نسبت ریسک به ریوارد ضعیف در رابطه با ان استراتژی غافل شد.
استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
در این استراتژی نظری، معاملهگران سعی میکنند که در کنار دریافت سود از بازارهای روندی، از بازارهای رنج هم سود دریافت کنند. ورود به معاملات در این بازار با تعیین سقفها و کفهای قیمتی ممکن است.
- مدت زمان معامله در استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
این استراتژی یکی از استراتژیهای میان مدت در فارکس است و شما میتوانید بین چند ساعت تا چند روز پوزیشنهای آن را باز نگه دارید. با این وجود بهتر است برای سوددهی بیشتر از روندهای طولانی مدت استفاده کنید.
- مزایا و معایب استفاده از استراتژی معاملهگری سوئینگ یا سوئینگ تریدینگ
تعداد فرصتهای معاملهای شما در این استراتژی بیشتر است و با انجام این استراتژی شما نسبت ریسک به ریوارد متوسطی را متحمل میشوید؛ اما برای به کارگیری این استراتژی شما باید سرمایه گذاری زمانی بالایی انجام دهید و در زمینه تحلیل تکنیکال قدرتمند باشید.
استراتژی معامله انتقالی
در معامله انتقالی، شما باید یک ارز با نرخ بهره پایین را قرض کرده و آن را در یک ارز با نرخ بهره بالاتر سرمایه گذاری کنید تا به سوددهی مثبت برسید.
- مدت زمان معامله در استراتژی معامله انتقالی
این معاملات میتوانند بسته به شرایط، میان مدت یا طولانی مدت باشند.
- مزایا و معایب استراتژی معامله انتقالی
از مزایای این استراتژی میتوان به نیاز به اختصاص زمان کوتاهتر و نسبت ریسک به ریوارد متوسط اشاره کرد. از معایب این استراتژی میتوان به استفاده انحصاری آن در بازار فارکس و ایجاد فرصتهای معاملاتی کمتر اشاره کرد.
کتاب استراتژیهای معاملاتی فارکس
این کتاب یک کتاب عالی از رابرت ماینر است که میتواند به افراد مبتدی کمک کند تا صفر تا صد ورود به بازار فارکس و خروج از آن را بیاموزند. همچنین افرادی که در بازارهای معاملاتی فارکس موفق به کسب سود و موفقیت زیادی نشدهاند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند. شما با خواندن این کتاب موفق خواهید شد که روند بازار را پیشبینی کرده و بهترین زمان را برای ورود به معاملات و خروج از آنها پیدا کنید. حتی اگر شما یک معاملهگر حرفهای هستید، مطالعه این کتاب میتواند سرعت انجام معاملات شما را چندین برابر کند.
خلاصه مقاله و نتیجه گیری
در این مقاله در رابطه با استراتژی معاملاتی در بازار فارکس با شما صحبت کردیم و به شما گفتیم که یک بهترین استراتژی معاملاتی فارکس چگونه انجام میشود. همچنین با سادهترین استراتژی فارکس آشنا شدیم. البته توجه داشته باشید که انتخاب یک استراتژی مناسب معاملاتی در فارکس کار راحتی نیست و علاوهبر کسب تجربه، مهارت و دانش کافی، شما به مشورت با یک فرد متخصص و انتخاب استراتژی متناسب با تیپ شخصیتی خود نیاز خواهید داشت. اگر علاقهمند به فعالیت در بازارهای مالی هستید، دوره تریدرشو تمام مباحث مرتبط با بازارهای مالی را از صفر تا صد آموزش میدهد و شما را برای ورود به بازار و معاملهگری آماده میسازد.
آموزش بازار فارکس در ایران
مجموعه دلفین وست یکی از بزرگترین مرجعهای آموزش سرمایه گذاری است که تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت مینماید. مطلب فوق صرفاً به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این بازار مالی است و مسئولیت استفاده از محتویات این مقاله، کاملاً بر عهده خود خوانندگان است.
برای یادگیری “آموزش سرمایه گذاری در فارکس” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
راهنمای جامع نوشتن برنامه فروش
طراحی برنامه فروش، یک عملکرد کلیدی در فرآیند مدیریت فروش است. برای افزایش فروش یک کسب و کار اصول و تکنیک های برنامه ریزی فروش باید مورد توجه قرار بگیرند که در ادامه مطلب، به تفصیل شرح داده شده است بهمراه دانلود نمونه فایل برنامه فروش که بصورت pdf قرار داده شده است.
برنامه ریزی فروش چیست؟
فرایند برنامه ریزی فروش روشی مؤثر است که شامل پیش بینی فروش، مدیریت درخواست، تعیین اهداف فروش مبتنی بر سود و مراحل اجرای مکتوب یک برنامه ریزی افزایش فروش است. برنامه ریزی فروش و تکنیک های ورود به بازار بازاریابی، فرایند سازماندهی فعالیت هایی هستند که برای دستیابی به اهداف کسب و کار الزامی است. برنامه فروش شامل یک سند استراتژیک است که اهداف کسب و کار و منابع مختلف را شناسایی و تعیین می کند.
اهمیت برنامه ریزی فروش
- مجموعه ای از اهداف فروش را برای کسب و کار خود تعریف کنید.
- استراتژی های فروشی را انتخاب کنید که متناسب با بازار هدف شما باشد.
- تاکتیک های فروش را برای تیم فروش خود مشخص کنید.
- تیم فروش خود را فعال و پر انگیزه کرده و بر روی فعالیت های تیم متمرکز باشید.
- مراحل دستیابی به اهداف تیم فروش را تعیین و بودجه لازم را مشخص کنید.
- اهداف فروش خود را به طور دوره ای مرور کنید و رویکردهای خود را برای فروش بهبود ببخشید.
چرا داشتن برنامه فروش به افزایش فروش منجر میشود؟
با داشتن برنامه فروش، شما و مشتریان و در حالت کلی تمامی افرادی که به نوعی در فرایند خرید مشارکت دارند از انجام درست و به موقع فرایند معامله اطمینان پیدا خواهند کرد. همچنین هرچه کاری بزرگتر باشد احتمال اشتباه انجام دادن آن نیز بیشتر میشود. با کمک برنامه فروش فرایند فروش به اجزای کوچکتر و قابل کنترلتری تبدیل میشود. در نتیجه امکان رخداد خطا در آن نیز به حداقل خواهد رسید و فرایند فروش به بهترین شکل مدیریت خواهد شد.
برخی مواقع معرفی کالاهای جدید و یا فروش کالاهای همیشگی یک مجموعه برای برخی از افراد به چالشی بزرگ تبدیل میشود. تا این حد که گروهی از افراد ترجیح میدهند که چنین اقدام بزرگی را انجام ندهند. اما با داشتن برنامه فروش ابزاری جهت مدیریت این شرایط در اختیار فروشندگان قرار خواهد گرفت.
برنامه فروش به منزله چشم اندازی از سرمایه گذاری به شمار میرود. با داشتن این چشم انداز افراد تمایل بیشتری برای حرکت رو به جلو دارند و از انفعال دست برمیدارند. فروشندگان میتوانند با کمک برنامه فروش محصول خود را به بهترین شکل عرضه کنند و فعالیت فروش را سرعت ببخشند. این کار به افزایش فروش مجموعه منجر خواهد شد.
از طرف دیگر، با داشتن برنامه فروش نقاط ضعف موجود در فرایند فروش به خوبی شناسایی خواهند شد. با شناسایی نقطه ضعفها میتوان جهت برطرف کردن آنها اقدام کرد. این سیکل که به صورت تکرار شونده انجام میشود باعث بهبود مستمر برنامه فروش میشود. در نتیجه با داشتن برنامه فروش بهبود یافته میتوان از افزایش فروش لذت برد.
نکته قابل توجه در این مورد اهداف و چشم اندازهایی است که هر مجموعه برای خود در نظر گرفته است. لازم است تا در کنار بهبود ویژگیهای کالا، افزایش ارزش و کاربری برنامه فروش مجموعه را نیز در نظر گرفت. لازم است تا ضعفهای برنامه فروش شناخته شود و با افراد کارشناس در خصوص برطرف کردن آنها مشورت شود.
در چه زمانی لازم است تا به طراحی برنامه فروش پرداخته شود؟
هر زمانی که مجموعه شما به تعریف فرایند فروش میپردازد لازم است تا برنامه فروش متناسب با آن را نیز طراحی کند. این برنامه باید شامل تمامی اقلامی باشد که برای فروش در نظر گرفتهاید و از طرف دیگر، دامنه فعالیتهای لازم جهت فروش را نیز بیان کند. برای طراحی برنامه فروش طرح سوال آیا قبلا مشتریان من این محصول را خریداری کردهاند به شما کمک زیادی خواهد کرد.
این سوال به شما بسیار کمک خواهد کرد. در صورتی که جواب آن خیر باشد لازم است تا برنامه فروش ما نحوه خرید را بیان کند. برنامه فروش باید شامل نحوه انجام دادن خرید باشد. از طرف دیگر، لازم است تا مشتریان را متقاعد کنید که محصول شما بهترین گزینه جهت پاسخگویی به نیاز آنها است. معرفی چندین پروژه مشابه به مشتریان معمولا به افزایش فروش مجموعه منجر خواهد شد.
در حالتی که مشتری شما از قبل با مجموعه شما آشنا باشد دیگر نیازی به طراحی برنامه فروش به صورت مفصل نیست. در این حالت مشتریان شما را میشناسند و میدانند که جهت خرید لازم است با چه افرادی مشارکت کنند. از طرف دیگر، آنها با روند معامله نیز آشنا هستند. نکته قابل توجه در این خصوص آن است که مشتریان شما به تخصصتان نیاز دارند و این همان نکته مهمی است که لازم است در طراحی برنامه فروش در نظر گرفته شود.
در مواقعی که در چرخه فروش به مشکل خوردید میتوانید نتیجه بگیرید که لازم است برنامه فروش شما بهبود پیدا کند. در برخی از موارد شما با مشتریانی صحبت میکنید که به محصول شما نیاز دارند اما به دلایلی از خرید محصول اجتناب میکنند و یا فرایند خرید را طولانی و زمانبر میکنند. در اینجا لازم است تا به برنامه فروش نگاه دوباره انداخت و نقاط ضعف موجود در آن را برطرف کرد. به این ترتیب از اتلاف وقت جلوگیری میشود.
مراحل برنامه ریزی فروش
فرایند برنامه ریزی فروش شامل 10 مرحله اصلی است، که به شرح زیر می باشد:
۱. مشخص کردن هدف و چشم انداز کسب و کار
برنامه ریزی تیم فروش خود را با در نظر داشتن اهداف و چشم انداز کسب و کار خود شروع کنید. تاریخچه مختصری از کسب و کار خود بنویسید، با در نظر گرفتن این هدف کلی، در مراحل بعدی و طراحی جزئیات برنامه فروش از مسیر منحرف نخواهید شد.
۲. تیم فروش خود را تعیین کنید
ساختار تیم فروش خود را مشخص کنید و سپس توضیح دهید که چه کسانی در تیم فروش شما حضور دارند و نقش آنها چیست. شاید شما مسئولیت مدیریت 5 کارشناس فروش را بر عهده دارید یا با متخصصان فروش حرفه ای همکاری می کنید.
اگر قصد ایجاد تغییر و افزودن تعداد کارمندان، ارتقاء شغلی و یا زمان بندی شروع فعالیت آن ها را دارید، همه این موارد را در برنامه فروش درج کنید.
۳. آشنایی با بازار هدف کسب و کارتان
صرف نظر از اینکه اولین یا پانزدهمین تدوین برنامه فروش را برای کسب و کار خود انجام می دهید، شما باید با اطلاعات دموگرافیک بازار هدف خود آشنایی داشته باشید. بهترین مشتری های شما چگونه هستند؟ آیا همه آنها یک کسب و کار یکسان دارند؟ اندازه سازمان آن ها مشابه است؟ مشکلات و چالش های یکسانی دارند؟
در نظر داشته باشید که ممکن است محصولات و خدمات مختلف خریداران مختلفی داشته باشد.
این بخش از برنامه فروش شما می تواند با گذشت زمان به طرز چشمگیری با تحولات در راه حل و استراتژی های کسب و کار شما و یافتن بازار مناسب تغییر کند. در مراحل ابتدایی کسب و کار، هنگامی که محصول شما جدید و همچنین قیمت های محصولات و خدمات پایین تر بود، فروش موفقی را به استارتاپ ها داشته اید. اکنون که محصول و خدمات از ثبات بیشتری برخوردار هستند و قیمتشان نیز بالاتر است، احتمالا بازارهای میانی برای کسب و کار شما مناسبتر می باشند. به همین دلیل مهم است که به طور مداوم بازار هدف خود را مرور و به روز کنید.
۴. توصیف ابزار، نرم افزارها و منابع
همچنین باید توصیفی از منابع خود داشته باشید. قصد استفاده از کدام نرم افزار را دارید؟ آیا بودجه ای برای ایجاد کمپین های فروش و بازاریابی در نظر گرفته اید؟ آیا برنامه ای برای استفاده از نرم افزار سی آر ام دارید؟
در این مرحله از طراحی برنامه ریزی فروش محصول، مشخص می کنید که کارشناسان فروش شما از چه ابزارهایی می توانند برای موفقیت در فعالیت های خود استفاده کنند. (به عنوان مثال، آموزش، مستند سازی، ابزارهای فعال سازی فروش و غیره).
۵. موقعیت یابی کسب و کار و شناسایی رقبا
یکی از مراحل مهم و اساسی در طراحی برنامه فروش، شناسایی رقیبان می باشد. مقایسه ای از محصولات خود با محصولات شرکت رقیب را فراهم کنید و نقاط قوت آن ها را مشخص کنید و برعکس. همچنین مشخص کنید قیمت گذاری خدمات و محصولات آن ها در مقابل محصولات شما چگونه است.
همچنین باید در مورد ترند های بازار آشنایی کامل داشته باشید. اگر یک کسب و کار SaaS، هستید، باید توجه داشته باشید که محبوبیت نرم افزارهای تخصصی افزایش می یابد. اگر خدمات تبلیغاتی ارائه می دهید در نظر داشته باشید که تبلیغات برنامه نویسی موبایل فعالیتی رو به رشد است. سعی کنید پیش بینی کنید که چگونه این تغییرات بر کسب و کار شما تأثیر می گذارند.
تکنیک های ورود به بازار
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / بهترین روش برای ورود به بورس کدام روش است؟
بهترین روش برای ورود به بورس کدام روش است؟
در این مطلب قصد داریم بهترین روش برای ورود به بازار بورس را به شما عزیزان معرفی کنیم. اگر شما برای سرمایه گذاری در بورس اطلاعات، زمان و تجربه کافی ندارید پیشنهاد ما به شما انتخاب روش غیر مستقیم سرمایه گذاری از طریق شرکت های سبدگردان می باشد.
برای سرمایه گذاری در سبدگردان، شما مدیریت سهام خودتان را به دست افراد متخصص، حرفه ای، با مهارت و دانش مالی بالا برای تحلیل گزینه های مختلف سرمایه گذاری می سپارید و آرامش و اطمینان بیشتری نسبت به روش مستقیم دارید.
بهترین روش برای ورود به بازار بورس
سرمایه گذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می شود. اگر شما دانش، اطلاعات و زمان کافی برای سرمایه گذاری در بورس دارید و علاوه بر موارد نام برده شده به تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال تسلط کافی داشته باشید میتوانید از طریق روش مستقیم خودتان به سرمایه گذاری در بورس بپردازید و سهام خرید و فروش نمایید.
اما اگر اطلاعاتی در این باره ندارید و از ریسک کردن می ترسید باید از روش غیر مستقیم اقدام نمایید. در روش غیر مستقیم فرد باید از طریق شرکت های سبدگردان با صندوق های سرمایه گذاری اقدام نماید. شخص در روش غیر مستقیم میتوانید با توجه به میزان ریسک پذیری و علایق خود صندوق ها و سبدهای مختلفی را انتخاب نمایید.
*برای دریافت مشاوره و اطلاع از شرایط سبدهای مختلف موجود در سبدگردان هدف عدد ۲ را به سامانه ۱۰۰۰۰۶۰۴ پیامک نمایید تا کارشناسان ما در اسرع وقت با شما تماس بگیرند.
سرمایه گذاری با استفاده از شرکت های سبدگردان
همانطور که اشاره شد روش سرمایه گذاری غیر مستقیم از سریق شرکت های سبدگردان امکان پذیر می باشد. سبدگردانی، همان چیدن درست دارایی ها در یک سبد معین می باشد به این صورت که برای شخص چند سهم را با توجه به میزان ریسک پذیری و … خریداری می نمایند و مقدار هر یک از دارایی هـا و زمـان خرید و فروش سهام آن ها با دقت زیادی تعیین می گردد.
سبدگردان با به کارگیری نیـروهای انسـانی مجرب و متخصص، تجزیـه و تحلیل بازار، استفاده و به کارگیری روش های مناسـب سهام مناسب را خریده و مدیریت سبد سرمایه گذار را بر عهده دارد
در سبدگردان سرمایه شخص سرمایه گذار به طور مستقیم و براساس میزان ریسک پذیری و علایق فرد توسط سبدگردان مدیریت می گردد.
مزایای استفاده از سبدگردانی
استفاده از سبدگردانی مزیت های زیادی دارد از جمله ی این مزیت ها میتوان استفاده از توان حرفهای مدیر سبد، مشاورههای تیم مدیران سرمایهگذاری ، انتخاب سبد متناسب با سطح ریسک پذیری افراد شرکت، مالکیت مستقیم بر روی سبد سهام (سهام و سایر دارایی ها به نام خود شما خریداری می گردد ولی توسط سبدگردان مدیریت می شود) را نام برد.
مسائل نام برده شده باعث می شود که همه تصمیمات گرفته شده برای سبد هر فرد با توجه به ویژگی های شخصیتی و سطح ریسک پذیری او گرفته شود و مدیریت سبد فردی سرمایه گذار تخصصی تر شود این باعث می شود که مدیریت سرمایه شما اختصاصی تر شود. در نتیجه یک مدیریت بر روی دارایی هایی که به نام خود شما ثبت می شوند انجام می شود.
معایب استفاده از سبدگردانی چیست؟
بطور کلی می توان گفت که استفاده از سبدگردانی هیچ معایبی نداشته مگر اینکه شخص سرمایه گذار یک سبدگردان ناکارآمد را انتخاب نماید!!
اگر شما یک سبدگردان نامناسب را انتخاب نمایید امکان دارد سبب زیان های هنگفتی گردد به این دلیل که سرمایه شما مستقیما توسط سبدگردان مدیریت می گردد و هر ضرر و زیانی که ایجاد گردد بطور مستقیم از سرمایه شما می باشد.
حالا اگر شما یک سبدگردان غیرحرفه ای را انتخاب نمایید، سبدگردان غیرحرفه ای می تواند به سادگی سرمایه شما را تحت تاثیر قرار دهد و آن را نابود نماید و آنقدر ضرر ببینید که بگویید ای کاش روش سرمایه گذاری مستقیم را انتخاب می کردم از این رو پیش از اینکه سرمایه خود را به شرکت سبدگردان بسپارید حتما با شاخصه های بهترین سبدگردان در بورس آشنا شوید.
تفاوت صندوق سرمایه گذاری و استفاده از سبدگردانی
مهم ترین تفاوت در بین سبدگردانی و صندوق های سرمایه گذاری، در نوع مالکیت و میزان سودآوری آن می باشد. از نظر سودآوری اکثر مواقع سبدگردانی سود بیشتری به نسبت صندوق سرمایه گذاری نصیب شخص سرمایه گذار می کند.
تفاوت دوم به این صورت است که شخص در فرایند سبدگردانی به طور مستقیم مالک دارایی های خود می باشد و سهام و سایر دارایی های او توسط سبدگردان و به نام خود شخص خرید و فروش می شود.
اما در صندوق سرمایه گذاری شخص مالک واحدهای صندوق می باشد. یعنی کل سرمایه صندوق توسط مدیر صندوق مدیریت می شود و هر فرد با توجه به میزان سرمایه ای که نسبت به کل سرمایه صندوق دارد، از منافع آن بهره مند می شود.
کلام آخر
همانطور که گفته شد سرمایه گذاری در بورس لازمه تخصص و آشنایی با روش های تحلیل بازار می باشد که اگر شخص سرمایه گذاری بدون این آگاهی دست به معاملات بورسی بزند همه چیز به شانس او بستگی دارد از این رو بهتر است که روش غیر مستقیم سرمایه گذاری از طریق شرکت های حرفه ای سبدگردانی وارد بازار پر تلاطم بورس شوند.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
دیدگاه شما