حسابداری
هر زمان که ما هزینه ای را ایجاد می کنیم که برای ما یک جریان سود نقدی برای بیشتر از یکسال ایجاد میکند این را هزینه های سرمایه ای می گوییم. که بطور مثال می تواند شامل خرید یک تجهیزات جدید ، گسترش تاسیسات تولیدی ، خریدن یک شرکت دیگر، بدست آوردن فن آوریهای جدید ، شروع و دسترسی به یک تحقیق و گسترش برنامه ها و امثال اینها . هزینه های سرمایه ای غالبا مخارج زیادی را به منظور بدست آوردن منافع آتی یا ارزش آینده متحمل شرکت می کند.بعلاوه یک بار به کار بردن هزینه های سرمایه ای به دلیل فرسوده شدن مشکل است. بنابراین ما به تجزیه و تحلیل دقیق و پیشنهادات ارزیابی هزینه های سرمایه ای نیازمندیم.
سه مرحله از تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
تجزیه وتحلیل هزینه های سرمایه ای فرآیندی است که منجر می شود به اینکه ما چقدر برای دارائیهای سرمایه ای ، سرمایه گذاری کنیم. یعنی دارائیهایی که باعث فرآیند جریان منفعت و وجه نقد برای بیشتر از یکسال می شوند. ما سعی می کنیم که به سوال زیر پاسخ دهیم :
- آیا منافع آتی این پروژه به مقداری زیاد است تا سرمایه ای را که درگیر می کنیم پوشش دهد؟
سابقا گفته می شد که صرف پول امروز تعیین می کند که چقدر در فردا (آینده) داریم.از اینرو ما بر ارزش کنونی تمرکز می کنیم تا بتوانیم درک کنیم که هزینه امروز چه میزان به ارزشهای آینده اعتبار دارد. یک روش معمول برای متصور شدن ارزش فعلی یک پروژه، روش تنزیل جریانات نقدی یا DCF می باشد. به هر حال ما می آموزیم که این روش برای ارزیابی صحیح یک پروژه ،خیلی سطح است. سه مرحله در تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای شامل موارد زیر است:
- تجزیه و تحلیل تصمیم در مورد شناسایی ساختار
- انتخاب روش قیمت گذاری برای برقراری ارتباط با شرایط
- تنزیل جریانات نقدی به منظور اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری
مرحله اول : تجزیه و تحلیل تصمیم
تصمیم گیری در امروزبرای آینده، به دلیل عدم اطمینان و خطاهای تخمینی بسیار پیچیده است. بعلاوه بیشتر پروژه های سرمایه ای شامل درگیری متغیرهای فراوان و خروجی ها می باشد. برای مثال،برآورد جریانات نقدی یک پروژه با نیازمندیهای سرمایه ای، احتمال خطر پروژه، قوانین مالیاتی، نرخ تورم مورد انتظار و ارزشهای در اختیار و در دسترس، مرتبط می شود. ما می دانیم که برای درآمدهای پیش بینی شده پروژه ها بازارهایی وجود دارد ،و پیچیدگی و فشار ناشی ازدارائیهای رقابتی و عمر مفید یک پروژه وجود دارد. اگر پروژه سرمایه ای ما، درگیر با تولید باشد، درک می کنیم که بعلاوه هزینه های تولید، سربار، بکارگیری استعدادها و نیروی انسانی و هزینه های شروع یک پروژه و اول دوره را نیز داریم. در نتیجه ما نمی توانیم با تصوری ساده و سطحی از ارقام ناشی از تنزیل جریانات نقدی ، پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم. ابتدا ما باید ببینیم تصمیم گیریها کامل بوده و متغیرهای وابسته به دارائیها و خروجی ها با سلسله مراتب منظم صورت گرفته است.
بنابراین قدم اولیه ما در بودجه بندی سرمایه ای کسب آگاهی در مورد پروژه و سازماندهی در قالب مسیر تصمیم گیری است.ما می توانیم از نرم افرارهایی مثل Expert Choice یا Decision Pro استفاده کنیم، این نرم افزارها به ما کمک می کنند تا بتوانیم اقدامات لازم جهت تصمیم گیری را انجام دهیم.
مرحله 2 : انتخاب روش قیمت گذاری
عدم اطمینان نسبت به یک پروژه به دلیل کاهش آگاهی و انجام کار در سطح وسیعی از اقدامات و تصمیمات می باشد. قدم دوم در این فرآیند، رسیدگی به همه گزینه ها یا انتخابهایی است که در مورد یک پروژه داریم. بنابراین ما قبل از شروع فرآیند تنزیل جریانات نقدی ، به دلیل مدیریت تغییرات غیر منتظره ، ما نیاز به فراهم کردن یک سری منظم از انتخابها در مورد یک پروژه داریم.
در مدیریت مالی ، رسیدگی به انتخاب بین پروژه های سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل مطالبات موکول به آینده یا انتخاب روش قیمت گذاری نامیده می شود. بعنوان مثال، تصور کنید که می خواهید از بین دو دیگ بخار برای کارخانه خود ، یکی را انتخاب کنید، برای دیگ بخار A از نفت و برای دیگ بخار B میتوان از نفت یا گاز طبیعی استفاده کرد. بر مبنای روش سنتی بودجه بندی سرمایه ای، کم هزینه ترین دیگ بخار که همان دیگ بخار A است، انتخاب می شود. هر چند اگر ماقیمت دیگ بخار B را بررسی کنیم و انتخاب کنیم ، می تواند انتخاب بهتری باشد ،زیرا در اینصورت می توانیم انتخاب کنیم که از چه سوختی استفاده کنیم. تصور کنید پیش بینی کنیم که قیمت نفت در 5 سال آینده افزایش پیدا می کند. در نتیجه هزینه های عملیاتی دیگ بخار A افزایش می یابد، اما در مورد دیگ بخار B می توان از یک سوخت جایگزین دوم برای کنترل بهتر هزینه های عملیاتی استفاده کرد.در نتیجه ما می خواهیم دارائیها را از پروژه های سرمایه ای انتخاب کنیم.
روش قیمت گذاری باعث تشخیص ارزش افزوده یک پروژه می شود، زیرا از روشهای مشابه قابل انعطاف تر است. این انعطاف به ما کمک می کند تا پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم و از اینرو نقص به رسمیت شناختن انتخاب ارزشها می تواتد از یک پروژه بدون ارزیابی منتج شود.
مرحله 3: جریانات نقدی تنزیل شده
ما در دو مرحله از تجزیه و تحلیل بوجه بندی سرمایه گذاری را تمام کردیم: 1) ساخت و سازماندهی بین دانسته ها درفرآیند تصمیم گیری 2) شناخت و ساختار انتخابهای خود در پروژه های سرمایه ای. حالا می توانیم یک تصمیم در مورد سرمایه گذاری بر مینای جریانات نقدی تنزیل شده اتخاذ نماییم.÷
بر خلاف حسابداری، مدیریت مالی مرتبط می شود با ارزشهای امروز دارائیها یعنی ارزش کنونی یا جاری. از آنجایی که پروژه های سرمایه ای باعث سودآوری در آینده می شوند و چون می خواهیم ارزش جاری یک پروژه را تعیین کنیم، باید جریانات وجوه نقد آینده یک پروژه را به ارزش فعلی تنزیل نماییم.
تنزیل توجه دارد به گرفتن یک مبلغ در آینده و پیدا کردن و اندازه گیری این مبلغ در امروز. ارزش آتی به خاطر ارزش زمانی پول، با ارزش فعلی متفاوت است. مدیریت مالی ارزش زمانی پول را شناسایی کرده و آن را در نظر می گیرد به دلیل :
1- تورم ، ارزشها را در طول زمان کاهش می دهد. یعنی 1000دلار در 5 سال آینده ارزش کمتری از 1000 دلار در امروز دارد و این بخاطر افزایش سطح قیمتها می باشد.(تورم)
2- عدم اطمینان به آینده، یعنی فکر می کنیم که اگر 1000 دلار را در 5 سال آینده بجای امروز دریافت کنیم ممکن است دستخوش اتفاقاتی در طول این مدت بشویم.
3- هزینه فرصت پول، 1000دلار امروز ارزش بیشتری دارد از این مبلغ در 5 سال آینده، به این دلیل که میتوانیم این مبلغ را سرمایه گذاری کرده و سودآوری داشته باشیم.
ارزشهای جاری با استناد به جداول محاسبه می شود و یا می توانیم از ماشین حساب و یا صورتهای منتشر شده برای محاسبه تنزیل استفاده کنیم. برای نرخ تنزیل از هزینه های فرصت سرمایه گذاری استفاده می شود، یعنی نرخ عوایدی که ما نیاز داریم و از سایر پروژه ها با احتمال خطر مشابه می توانیم بدست آوریم.
هزینه های سرمایه ای
هر زمان که ما هزینه ای را ایجاد می کنیم که برای ما یک جریان سود نقدی برای بیشتر از یکسال ایجاد میکند این را هزینه های سرمایه ای می گوییم. که بطور مثال می تواند شامل خرید یک تجهیزات جدید ، گسترش تاسیسات تولیدی ، خریدن یک شرکت دیگر، بدست آوردن فن آوریهای جدید ، شروع و دسترسی به یک تحقیق و گسترش برنامه ها و امثال اینها . هزینه های سرمایه ای غالبا مخارج زیادی را به منظور بدست آوردن منافع آتی یا ارزش آینده متحمل شرکت می کند.بعلاوه یک بار به کار بردن هزینه های سرمایه ای به دلیل فرسوده شدن مشکل است. بنابراین ما به تجزیه و تحلیل دقیق و پیشنهادات ارزیابی هزینه های سرمایه ای نیازمندیم.
سه مرحله از تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
تجزیه وتحلیل هزینه های سرمایه ای فرآیندی است که منجر می شود به اینکه ما چقدر برای دارائیهای سرمایه ای ، سرمایه گذاری کنیم. یعنی دارائیهایی که باعث فرآیند جریان منفعت و وجه نقد برای بیشتر از یکسال می شوند. ما سعی می کنیم که به سوال زیر پاسخ دهیم :
- آیا منافع آتی این پروژه به مقداری زیاد است تا سرمایه ای را که درگیر می کنیم پوشش دهد؟
سابقا گفته می شد که صرف پول امروز تعیین می کند که چقدر در فردا (آینده) داریم.از اینرو ما بر ارزش کنونی تمرکز می کنیم تا بتوانیم درک کنیم که هزینه امروز چه میزان به ارزشهای آینده اعتبار دارد. یک روش معمول برای متصور شدن ارزش فعلی یک پروژه، روش تنزیل جریانات نقدی یا DCF می باشد. به هر حال ما می آموزیم که این روش برای ارزیابی صحیح یک پروژه ،خیلی سطح است. سه مرحله در تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای شامل موارد زیر است:
- تجزیه و تحلیل تصمیم در مورد شناسایی ساختار
- انتخاب روش قیمت گذاری برای برقراری ارتباط با شرایط
- تنزیل جریانات نقدی به منظور اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری
مرحله اول : تجزیه و تحلیل تصمیم
تصمیم گیری در امروزبرای آینده، به دلیل عدم اطمینان و خطاهای تخمینی بسیار پیچیده است. بعلاوه بیشتر پروژه های سرمایه ای شامل درگیری متغیرهای فراوان و خروجی ها می باشد. برای مثال،برآورد جریانات نقدی یک پروژه با نیازمندیهای سرمایه ای، احتمال خطر پروژه، قوانین مالیاتی، نرخ تورم مورد انتظار و ارزشهای در اختیار و در دسترس، مرتبط می شود. ما می دانیم که برای درآمدهای پیش بینی شده پروژه ها بازارهایی وجود دارد ،و پیچیدگی و فشار ناشی ازدارائیهای رقابتی و عمر مفید یک پروژه وجود دارد. اگر پروژه سرمایه ای ما، درگیر با تولید باشد، درک می کنیم که بعلاوه هزینه های تولید، سربار، بکارگیری استعدادها و نیروی انسانی و هزینه های شروع یک پروژه و اول دوره را نیز داریم. در نتیجه ما نمی توانیم با تصوری ساده و سطحی از ارقام ناشی از تنزیل جریانات نقدی ، پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم. ابتدا ما باید ببینیم تصمیم گیریها کامل بوده و متغیرهای وابسته به دارائیها و خروجی ها با سلسله مراتب منظم صورت گرفته است.
بنابراین قدم اولیه ما در بودجه بندی سرمایه ای کسب آگاهی در مورد پروژه و سازماندهی در قالب مسیر تصمیم گیری است.ما می توانیم از نرم افرارهایی مثل Expert Choice یا Decision Pro استفاده کنیم، این نرم افزارها به ما کمک می کنند تا بتوانیم اقدامات لازم جهت تصمیم گیری را انجام دهیم.
مرحله 2 : انتخاب روش قیمت گذاری
عدم اطمینان نسبت به یک پروژه به دلیل کاهش آگاهی و انجام کار در سطح وسیعی از اقدامات و تصمیمات می باشد. قدم دوم در این فرآیند، رسیدگی به همه گزینه ها یا انتخابهایی است که در مورد یک پروژه داریم. بنابراین ما قبل از شروع فرآیند تنزیل جریانات نقدی ، به دلیل مدیریت تغییرات غیر منتظره ، ما نیاز به فراهم کردن یک سری منظم از انتخابها در مورد یک پروژه داریم.
در مدیریت مالی ، رسیدگی به انتخاب بین پروژه های سرمایه ای ، تجزیه و تحلیل مطالبات موکول به آینده یا انتخاب روش قیمت گذاری نامیده می شود. بعنوان مثال، تصور کنید که می خواهید از بین دو دیگ بخار برای کارخانه خود ، یکی را انتخاب کنید، برای دیگ بخار A از نفت و برای دیگ بخار B میتوان از نفت یا گاز طبیعی استفاده کرد. بر مبنای روش سنتی بودجه بندی سرمایه ای، کم هزینه ترین دیگ بخار که همان دیگ بخار A است، انتخاب می شود. هر چند اگر ماقیمت دیگ بخار B را بررسی کنیم و انتخاب کنیم ، می تواند انتخاب بهتری باشد ،زیرا در اینصورت می توانیم انتخاب کنیم که از چه سوختی استفاده کنیم. تصور کنید پیش بینی کنیم که قیمت نفت در 5 سال آینده افزایش پیدا می کند. در نتیجه هزینه های عملیاتی دیگ بخار A افزایش می یابد، اما در مورد دیگ بخار B می توان از یک سوخت جایگزین دوم برای کنترل بهتر هزینه های عملیاتی استفاده کرد.در نتیجه ما می خواهیم دارائیها را از پروژه های سرمایه ای انتخاب کنیم.
روش قیمت گذاری باعث تشخیص ارزش افزوده یک پروژه می شود، زیرا از روشهای مشابه قابل انعطاف تر است. این انعطاف به ما کمک می کند تا پروژه های سرمایه ای را مدیریت کنیم و از اینرو نقص به رسمیت شناختن انتخاب ارزشها می تواتد از یک پروژه بدون ارزیابی منتج شود.
مرحله 3: جریانات نقدی تنزیل شده
ما در دو مرحله از تجزیه و تحلیل بوجه بندی سرمایه گذاری را تمام کردیم: 1) ساخت و سازماندهی بین دانسته ها درفرآیند تصمیم گیری 2) شناخت و ساختار انتخابهای خود در پروژه های سرمایه ای. حالا می توانیم یک تصمیم در مورد سرمایه گذاری بر مینای جریانات نقدی تنزیل شده اتخاذ نماییم.÷
بر خلاف حسابداری، مدیریت مالی مرتبط می شود با ارزشهای امروز دارائیها یعنی ارزش کنونی یا جاری. از آنجایی که پروژه های سرمایه ای باعث سودآوری در آینده می شوند و چون می خواهیم ارزش جاری یک پروژه را تعیین کنیم، باید جریانات وجوه نقد آینده یک پروژه را به ارزش فعلی تنزیل نماییم.
تنزیل توجه دارد به گرفتن یک مبلغ در آینده و پیدا کردن و اندازه گیری این مبلغ در امروز. ارزش آتی به خاطر ارزش زمانی پول، با ارزش فعلی متفاوت است. مدیریت مالی ارزش زمانی پول را شناسایی کرده و آن را در نظر می گیرد به دلیل :
1- تورم ، ارزشها را در طول زمان کاهش می دهد. یعنی 1000دلار در 5 سال آینده ارزش کمتری از 1000 دلار در امروز دارد و این بخاطر افزایش سطح قیمتها می باشد.(تورم)
2- عدم اطمینان به آینده، یعنی فکر می کنیم که اگر 1000 دلار را در 5 سال آینده بجای امروز دریافت کنیم ممکن است دستخوش اتفاقاتی در طول این مدت بشویم.
3- هزینه فرصت پول، 1000دلار امروز ارزش بیشتری دارد از این مبلغ در 5 سال آینده، به این دلیل که میتوانیم این مبلغ را سرمایه گذاری کرده و سودآوری داشته باشیم.
ارزشهای جاری با استناد به جداول محاسبه می شود و یا می توانیم از ماشین حساب و یا صورتهای منتشر شده برای محاسبه تنزیل استفاده کنیم. برای نرخ تنزیل از هزینه های فرصت سرمایه گذاری استفاده می شود، یعنی نرخ عوایدی که ما نیاز داریم و از سایر پروژه ها با احتمال خطر مشابه می توانیم بدست آوریم.
چرخه حسابداری و مراحل آن
هسته و سیستم محاسبه کننده در حسابداری و امور مالی هر کسب و کارها تحت یک مرکز اطلاعاتی در واحدهای اقتصادی باید تمام اطلاعات مالی مربوط به شرکت شناسایی کند و بعد از اندازه گیری آن ها جمع آوری و ثبت و دسته بندی کند. با توجه به معنی حسابداری که مترادف گزارشگری مالی است این اطلاعات به دست آمده تحت عنوان صورت های مالی در اختیار استفاده کنندگان از این اطلاعات مالی و حسابداری قرار میگیرد.
این فرآیند به طور مستمر و دائم در دوره های مالی تکرار می شود و چرخه حسابداری را تشکیل می دهد و به همین اسم نامیده می شود. چرخه حسابداری به عنوان یک عملیات گام به گام و به طور مستمر انجام می شود. زمانی که یک شرکت به حسابداری نیاز پیدا می کند می بایست برای تسهیل امور یک نرم افزار یا سیستم حسابداری تهیه کند تا بتواند اطلاعات حسابداری را در آن ثبت و نگهداری نماید. در اصل قبل از اینکه بخواهیم یک چرخه حسابداری در محل کسب و کار خود طراحی و تنظیم کنیم باید ملزومات آن را تهیه کنیم.
از مرحله اول که جمع آوری و تهیه اطلاعات مربوط به شرکت است تا مراحل نهایی چرخه حسابداری که بستن حساب است می تواند در یک هسته اطلاعاتی به کمک نرم افزارها و سخت افزارها ذخیره و به کار گرفته شود.
اگر هنوز نمی دانید چرخه حسابداری چیست به شما کمک خواهیم کرد آن را درک کنید. از نگاهی دیگر و با توجه به مطالب قبلی، چرخه حسابداری به فرآیند و عملیاتی می گویند که در یک واحد اقتصادی برای ارزیابی عملکرد در سال مالی و بررسی وضعیت مجموعه در انتهای سال مالی صورت می گیرد. همه این مراحل تحت تاثیر استانداردهای حسابداری و قوانینی مالی و مالیاتی قرار دارد و بر اساس چهارچوب خاصی پیش می رود.
چرخه حسابداری چگونه کار می کند
چرخه حسابداری مجموعه ای روش مند از قوانین است تا از صحت و انطباق صورت های مالی اطمینان حاصل شود. سیستم های حسابداری کامپیوتری و روند یکنواخت چرخه حسابداری به کاهش خطاهای ریاضی کمک کرده است. امروزه اکثر نرم افزارها چرخه حسابداری را کاملاً خودکار می کنند، که منجر به تجربه بهتر و خطاهای انسانی کمتر در ارتباط با پردازش دستی می شود.
چرخه حسابداری به صورت کلی شامل موارد زیر می باشد
1- گردآوری مدارک مثبته که شالوده اصلی چرخه حسابداری میباشد
کلیه اسناد و مدارک (فاکتورهای خرید و فروش، قراردادها، فرمها، نامه ها، رسیدها و. ) ناشی از فعالیت یک واحد تجاری جهت کسب سود که هدف از ایجاد یک بنگاه اقتصادی میباشد ( فرآیند جمع آوری از تعریف حسابداری )
2- تجزیه و تحلیل اسناد با استفاده از دانش حسابداری به زبان حسابداری
استفاده از دانش آکادمیک حسابداری جهت پردازش اطلاعات خام و تبدیل اطلاعات به زبان مرسوم و مورد پذیرش حسابداری با توجه به قوانین پذیرفته شده هر منطقه یا کشور ( شناسایی از تعریف حسابداری )
3- ایجاد سند حسابداری
ثبت اطلاعات تجزیه و تحلیل شده به عنوان خشت اول حسابداری ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
4- دفتر روزنامه
انتقال تمامی اسناد تجزیه و تحلیل شده به یک دفتر ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
5- دفتر کل
تکمیل اطلاعات حسابهای کل جهت مانده گیری با استفاده از دفتر روزنامه ( فرآیند طبقه بندی از تعریف حسابداری )
6- دفتر معین
تکمیل زیر شاخه های حسابهای کلی که دارای حسابهای ریز میباشند با استفاده از دفتر روزنامه جهت تسریع در امور گزارشگری ( فرآیند طبقه بندی از تعریف حسابداری )
7- مانده گیری از حسابهای کل
ماندهگیری از حسابهای کل پیش نیاز تهیه گزارشات حسابداری مختلف جهت استفاده و تصمیم گیری ذینفعان داخلی و خارجی میباشد ( فرآیند تلخیص از تعریف حسابداری )
8- تهیه تراز آزمایشی
یک نمای کلی از مانده حسابهای کل در قالب دو ستون بدهکار و بستانکار ( فرآیند تلخیص از تعریف حسابداری )
9- تهیه تراز آزمایشی اصلاح شده
اعمال اصلاحاتی از قبیل ذخیره مطالعات مشکوک الوصول، هزینه های استهلاک دارایی ها که متضمن کسب منافع آتی واحد تجاری هستند و هزینه های تحمیل شده مانند پیش پرداختهای مستهلک شده اجاره ها، بیمه ها و به طور کلی هزینه های بجا مانده در تراز آزمایشی ( فرآیند تلخیص از تعریف حسابداری )
10- تهیه صورت سود و زیان ( صورت تغییرات در وضعیت مالی )
نتیجه کلی فعالیت های یک واحد تجاری اعم از فعالیت های عملیاتی و غیر عملیاتی در یک سال مالی را به نمایش میگذارد، که شامل میزان هزینه ها، درآمدها و در نهایت میزان سود و زیان سال مالی است که یکی از مراجع و منابع مهم تصمیم گیری ذینفعان داخلی و خارجی میباشد ( فرآیند گزارشگری از تعریف حسابداری )
11- تهیه صورت سرمایه ( صورت تغییرات حقوق مالکانه )
صورت تغییرات سرمایه از ابتدای تاسیس شرکت تا آخرین زمان فعالیت به طوری که شامل اجزای سرمایه اسمی، افزایش سرمایه درجریان، صرف سهام، اندوخته ها، مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها، تفاوت تسعیر ارز و در نهایت سود انباشته میباشد که میزان سرمایه را در پایان هر سال مالی به نمایش میگذارد صورت سرمایه معمولا در تمامی واحدهای بازرگانی، خدماتی و تولیدی به یک شکل میباشد ( فرآیند گزارشگری از تعریف حسابداری )
12- ترازنامه ( صورت وضعیت مالی )
عبارت است از وضعیت کلی یک واحد تجاری از بدو تاسیس تا آخرین سال فعالیت که شامل دارایی ها، بدهی ها و حقوق مالکانه میباشد که تا پایان سال 1397 به صورت T شکل و از ابتدای سال 1398 به صورت ستونی ارائه میشود شایان ذکر است اصلی ترین مرجع تصمیم گیری برای ذینفعان داخلی و خارجی میباشد ( فرآیند گزارشگری از تعریف حسابداری )
13- بستن حسابهای موقت
حسابهای موقت حساب هایی هستند که تنها مربوط به یک دوره مالی میباشند مانند درآمدها، هزینه ها و حساب هایی مرتبط با اینها که در پایان دوره مالی به حساب خلاصه سود و زیان بسته میشوند (فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
14- تراز اختتامیه
به منظور ثبت سند اختتامیه حسابهای دائم به همراه مانده تعدیل شده آنها بعد از انجام عملیات بستن حساب های موقت با عنوان سند اختتامی لیست می شوند ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
15- بستن حسابهای دائم
هنگام بستن حسابهای دائم طی عملیاتی حسابهایی با ماهیت بدهکار، بستانکار میشوند و حسابهایی با ماهیت بستانکار، بدهکار میشوند حسابهای دائم حسابهایی هستند که فارغ از زمان به وجود آمدن و شناسایی شدن مربوط به کل دوره فعالیت شرکت میباشند و وضعیت شرکت را در لحظه گزارش می نمایند ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
16- ایجاد تراز افتتاحیه در سال مالی بعد
به منظور ثبت سند افتتاحیه حسابهای دائم به همراه مانده تعدیل شده آنها با عنوان سند افتتاحی لیست میشوند ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
17- افتتاح حساب های دائم در سال مالی بعد
هنگام افتتاح حساب های دائم طی عملیاتی، حسابهایی با ماهیت بدهکار، بستانکار میشوند و حساب هایی با ماهیت بستانکار، بدهکار میشوند ( فرآیند ثبت از تعریف حسابداری )
چرخه حسابداری به طور کلی شامل 8 مرحله می شود:
1. شناسایی معاملات:
یک سازمان چرخه حسابداری خود را با شناسایی معاملاتی که شامل یک رویداد حسابداری است، آغاز می کند. این می تواند فروش، بازپرداخت، پرداخت به فروشنده و غیره باشد.
2. ثبت تراکنش ها:
در مرحله بعد ثبت تراکنش ها انجام می شود. ورودی ها بر اساس دریافت فاکتور، تشخیص فروش یا تکمیل سایر رویدادهای اقتصادی است.
3. ارسال:
هنگامی که یک معامله به عنوان ورودی ثبت می شود، باید در یک دفتر کل به یک حساب ارسال شود. دفتر کل تجزیه و تحلیل کلیه فعالیتهای حسابداری را به صورت حساب ارائه می دهد.
4. تراز آزمایشی تعدیل نشده:
بعد از اینکه شرکت ورودی ها را در حساب های اصلی کل ثبت می کند، تراز آزمایشی تنظیم نشده تهیه می شود. تراز آزمایشی تضمین می کند که کل بدهی ها برابر کل اعتبارات موجود در سوابق مالی است.
5. کاربرگ:
تجزیه و تحلیل یک کاربرگ و شناسایی ورودی های تنظیم کننده پنجمین مرحله از چرخه را تشکیل می دهد. یک کاربرگ ایجاد شده و مورد استفاده قرار می گیرد تا اطمینان حاصل شود که بدهی ها و اعتبارات برابر هستند. در صورت وجود مغایرت، باید تعدیلاتی انجام شود.
6. تنظیم ورودی ها:
در پایان دوره، مدخل هایی تنظیم می شوند. اینها نتیجه اصلاحات انجام شده در کاربرگ و نتایج گذر زمان است. به عنوان مثال، یک ورودی تعدیل کننده ممکن است درآمد بهره ای را که بر اساس گذشت زمان به دست آمده است، به همراه داشته باشد.
7. صورتهای مالی:
پس از ارسال مطالب تعدیل کننده، یک شرکت تراز آزمایشی تعدیل شده و به دنبال آن صورتهای مالی رسمی را تهیه می کند.
8. بستن دفاتر:
یک واحد تجاری حسابهای موقت، درآمدها و هزینه ها را در پایان دوره با استفاده از ثبت پایانی نهایی می کند. این ورودی های پایانی شامل انتقال درآمد خالص به سود انباشته است. سرانجام، یک شرکت تراز آزمایشی پس از بسته شدن را آماده می کند تا اطمینان حاصل شود که بدهی ها و اعتبارها مطابقت دارند و چرخه می تواند دوباره آغاز شود.
صورتهای مالی (بخش اول)
معمولاً سهامداران شرکت بیش از هرکس دیگری به صورتهای مالی شرکت علاقه دارند. هدف سرمایهگذاران از بررسی صورتهای مالی، بررسی سودآوری شرکت، بررسی عملکرد مدیران شرکت و بررسی وضعیت مالی و قدرت نقدینگی شرکت در ایفایتعهدات و اجرای برنامههای آتی است.
مهمترین محدودیت صورتهای مالی این است که بر اساس اصل بهای تمام شده تاریخی تهیه میشوند و نرخ تورم را نادیده میگیرند. شرکتها صورتهای مالی خود را بر مبنای تعهدی تهیه میکنند. در مبنای تعهدی معاملات و سایر رویدادها در زمان وقوع ( و نه در زمان پرداخت یا دریافت وجه نقد) شناسایی و در اسناد و مدارک حسابداری ثبت میشوند.
انواع صورتهای مالی
صورتهای مالی اساسی یک شرکت شامل: 1)ترازنامه 2)صورت سود و زیان و 3) صورت جریانن وجوه نقد هستند. البته صورتهای مالی دیگری همچون صورت سود(زیان) انباشته و صورت سود و زیان جامع نیز وجود دارند.
1) ترازنامه
ترازنامه صورت حسابی است که وضعیت مالی یک شرکت را در مثالهایی برای سود سرمایه یک زمان معین نشان میدهد.ترازنامه معمولاً در پایان سال مالی شرکت تهیه میشود و نشان میدهد که شرکت به چه میزان دارایی، بدهی و حقوق صاحبان سهام را دارد. ترازنامه زیر را به عنوان مثال مشاهده میکنید:
ترازنامه بر اساس این معادله اصلی حسابداری بنا شده است که در آن داراییها با جمع بدهیها و حقوق صاحبان سهام برابر است.( دارایی= بدهی+حقوق صاحبان سهام).در ترازنامه معمولاً داراییها به ترتیب کاهش نقدینگی، بدهیها بر اساس تاریخ سررسید و حقوق صاحبان سهام بر حسب کاهش بقا گزارش میشوند.
بر اساس استانداردهای حسابداری، همه داراییها در تاریخ تحصیل باید بر اساس بهای تمام شده تاریخی (قیمت تمام شده) در صورتهای مالی ثبت و سپس مستهلک شوند و البته این یکی از اشکالات ترازنامه است که قیمتهای اقلام آن، ارزش فعلی بازار را نشان نمیدهند و تحلیلگران نمیتوانند با استفاده از ترازنامه پی به ارزشواقعی و روز داراییهای شرکت ببرند.
اقلام ترازنامه
داراییهای جاری: داراییهایی هستن که انتظار میرود طی یکسال از تاریخ ترازنامه مصرف، فروخته یا به وجه نقد دیگری تبدیل شوند. این داراییها قابلیت نقدینگی زیادی دارند. این داراییها شامل موارد زیر هستند: وجه نقد، سرمایهگذاریهای کوتاه مدت، حسابها و اسناد دریافتنی تجاری، موجودی مواد و کالا و سفارشات و پیشپرداختها.
داراییهای بلند مدت: داراییهایی که انتظار میرود منافع اقتصادی برای بیش از یکسال ایجاد کنند و از قدرت نقدشوندگی کمتری برخوردارند. این داراییها شامل موارد زیر هستند: سرمایهگذاریهای بلند مدت، داراییهای ثابت مشهود، داراییهای نامشهود، سایر داراییهای غیرجاری( اسناد دریافتنی بلند مدت کارکنان و پیشپرداخت بلند مدت هزینهها).
بدهیهای جاری: بدهیهایی هستند که انتظار میرود طی یکسال از تاریخ ترازنامه با استفاده از داراییهای جاری یا ایجاد بدهیهای جاری جدید تسویه شوند.این بدهیها شامل موارد زیر هستند: حسابها و اسناد پرداختنی تجاری، پیش دریافتها، ذخیره مالیات، سود سهام پیشنهادی، و پرداختنی و تسهیلات دریافتی.
بدهیهای بلند مدت: تسویه این بدهیها بعد از مثالهایی برای سود سرمایه یکسال از تاریخ ترازنامه صورت میگیرد. این بدهیها شامل موارد زیر هستند: تسهیلات مالی دریافتی بلند مدت، ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان و بدهیهای احتمالی.
حقوق صاحبان سهام: حقوق صاحبان سهام، مالکیت یا حق معنوی سهامداران شرکت نسبت به داراییهای آن است. ترکیب حقوق صاحبان سهام شامل سرمایه، اندوختهها صرف(کسر) سهام و سود (زیان) انباشته است. سرمایه نشان دهنده مالکیت افراد در شرکت است. سرمایه افراد به اجزای مساوی به نام سهم تقسیم میشود. اگر مبلغ اسمی هر سهم را در تعداد سهام شرکت ضرب کنیم، سرمایه بدست میآید.
2) صورت سود و زیان (صورت درآمد)
صورت سود و زیان همانطور که از نامش پیداست نشاندهنده درآمدها و هزینههای یک شرکت و در نتیجه سودآوری یا زیاندهی یک شرکت در یک دوره زمانی معین است. هدف صورت سود و زیان، ارائه خلاصهای از فعالیتهای عملیاتی و مالی است که منجر به تغییر در حقوق صاحبان سهام شرکت در طول دوره حسابداری میشد. صورت سود و زیانی را به عنوان نمونه در تصویر زیر میبینید:
ترازنامه وضعیت مالی شرکت را در یک تاریخ معین و صورت سود و زیان وضعیت مالی شرکت را در طول یک دوره نشان میدهد. اگر ترازنامه را یک عکس فوری از شرکت در نظر بگیریم، صورت سود و زیان به عنوان فیلمی است که در یک دوره زمانی مشخص از شرکت گرفتهایم.
اقلام صورت سود و زیان
فروش خالص (درآمد):درآمد را افزایش در حقوق صاحبان سهام به استثنای آورده سهامداران تعریف میکنند.برای بیشتر شرکتها، فروش منبع اصلی درآمد است.
فروش خالص= کل فروش- ( هزینه حمل کالای فروش رفته + برگشت از فروش )
بهای تمام شده کالای فروش رفته: بهای تمام شده کالای فروش رفته که گاهی اوقات بهای تمام شده فروش نیز نامیده میشود، نشاندهنده بهای تمام شده کالاهای شرکت است که در طول دوره حسابداری به فروش رفتهاند. بهای تمام شده فروش معمولاً مهمترین و عمدهترین هزینه شرکتهای تولیدی و بازرگانی است.
بهای تمام شده کالای فروش رفته = موجودی کالای ابتدای دوره + خرید کالای طی دوره – موجودی کالای پایان دوره
سود خالص و ناخالص چیست؟ و چه تفاوت هایی دارد؟
هدف اصلی تمامی بنگاههای اقتصادی با هر موضوع و حوزه فعالیت، کسب درآمد و سودآوری است؛ کلیه اقدامات بنگاهها نیز در همین راستا انجام میشود. اما آیا همه درآمدهای کسب شده در یک بنگاه سود است؟ قطعا نه. هر مثالهایی برای سود سرمایهمثالهایی برای سود سرمایه i> فعالیت اقتصادی در کنار درآمدهایش، هزینههایی نیز دارد که باعث ایجاد ناخالصی در سود میشود. اما سود خالص و ناخالص چیست؟ در این مقاله از سری مقالات آموزش رایگان حسابداری، شما را با مفهوم سود خالص و ناخالص یک بنگاه اقتصادی و تفاوت سود خالص و ناخالص آن آشنا میکنیم. با ما همراه باشید.
قبل از اینکه از سود خالص و ناخالص صحبت کنیم، بد نیست با مفهوم سود و نحوه تاثیر آن در بنگاههای اقتصادی آشنا شویم.
سود خالص چیست؟
با کسر کلیه هزینههایی که یک شرکت طی یک دوره مالی متحمل میشود، از مجموع درآمدهای آن شرکت سود خالص به دست میآید؛ این هزینهها کلیه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تولید یک محصول را در بر میگیرد.
سود ناخالص چیست؟
سود ناخالص حاصل کسر کلیه هزینههای مستقیم تولید یک محصول از درآمد دوره مالیاتی به دست میآید.
مهم ترین تفاوت سود خالص و ناخالص چیست؟
سود ناخالص نشان دهنده پیشرفت کار در یک واحد اقتصادی است. در صورتی که سود خالص نشان دهنده سوددهی و پیشرفت کلی واحد اقتصادی است.
سود چیست؟
سود در حسابداری به این معناست که مجموع درآمدهای یک بنگاه اقتصادی از هزینههایی که در جهت کسب همان درآمدها ایجاد شده، بیشتر باشد. از سویی زمانی که مجموع هزینههای یک شرکت از مجموع درآمدهای آن بیشتر گردد، مجموعه دچار زیان میشود.
کل هزینهها – کل درآمدها = سود / زیان
صورت سود و زیان چیست؟
یکی از مهمترین صورتهای مالی اساسی شرکت، صورت سود و زیان است؛ که عملکرد مالی شرکت را در یک بازه زمانی خاص (شش ماهه یا یک ساله) نشان میدهد. صورت سود و زیان همچنین خلاصهای از چگونگی دستیابی شرکتها به درآمدها و هزینهها از طریق فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی، ارائه میدهد.
هدف از تهیه صورت سود و زیان چیست؟
صورت سود و زیان با بیان میزان سودآوری (مثبت و یا منفی) شرکت چشم انداز دقیقی از اتفاقات و عملکرد شرکت در اختیار سهامداران و مدیران ارشد سازمان قرار میدهد؛ به این ترتیب مسئولان میتوانند در خصوص مسائل مهم شرکت تصمیمات جدید و جدی اتخاذ نمایند؛ برخی از این تصمیمات عبارتند از:
- افزایش ظرفیت تولید و بهبود کیفیت محصولات
- گسترش شرکت از نظر نیروی انسانی و محل فعالیت
- حذف بخشی از خط تولید
تفاوت ترازنامه با صورت سود و زیان چیست؟
یکی دیگر از مهمترین صورتهای مالی اساسی در هر مجموعه اقتصادی ترازنامه است؛ ترازنامه خلاصهای از وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت در یک زمان خاص ارائه میدهد. به این ترتیب چه تفاوتی میان ترازنامه و صورت سود و زیان وجود دارد؟
ترازنامه و صورت سود و زیان در موارد زیر با یکدیگر متفاوت هستند:
1- صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی نشان میدهد؛ در صورتی که ترازنامه به نمایش وضعیت مالی شرکت در یک تاریخ خاص میپردازد. به عنوان مثال صورت سود و زیان برای دورههای 6 ماهه یا یک ساله تهیه میشود، اما ترازنامه برای یک روز ویژه مثلا 29 اسفند ماه تهیه میشود.
2- ترازنامه خلاصهای از کلیه اطلاعات مالی شرکت مانند داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام را نمایش میدهد؛ اما صورت سود و زیان اطلاعات درآمد و هزینه را ارائه میدهد و در نهایت میزان سود خالص مجموعه را نشان میدهد.
3- ترازنامه جهت بررسی میزان نقدینگی شرکت برای انجام تعهداتش استفاده میشود؛ در حالی که صورت سود و زیان چگونگی عملکرد مالی شرکت را در قالب یک گزارش ارائه میدهد.
4- ترازنامه بر اساس حسابهای دائمی شرکت تهیه میشود و مانده حسابها از دورهای به دوره بعد منتقل میشود؛ اما صورت سود و زیان بر اساس حسابهای موقتی درآمد و هزینه تهیه میشود و مانده نهایی به حساب صاحبان سهام منتقل میشود.
پیشنهاد میکنیم بخوانید: آشنایی با تجزیه و تحلیل صورت های مالی و همچنین تجزیه و تحلیل نسبت های مالی و اطلاع از چگونگی استفاده از صورتها و نسبتهای مالی را اینجا بخوانید.
ترازنامه کلیه اطلاعات مالی شرکت را نمایش میدهد ولی صورت سود و زیان فقط درآمد و هزینه را گزارش میکند
🔻 نکته
حساب سود مانند حساب درآمد یک حساب موقت، با ماهیت بستانکار است؛ همچنین حساب زیان مانند حساب هزینه با ماهیت بدهکار است.
انواع سود در صورت سود و زیان
هنگام تهیه صورت سود و زیان با چند نوع سود مواجه میشویم. در ادامه به معرفی انواع سود و نحوه محاسبه آنها میپردازیم.
سود ناخالص (Gross profit)
سودی که شرکت پس از کسر هزینههای ساخت و فروش کالاها و یا خدمات بدست میآورد، سود ناخالص نامیده میشود. سود ناخالص سود ناویژه نیز نامیده میشود. نحوه محاسبه سود ناخالص به صورت زیر است:
بهای تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص/ درآمد = سود ناخالص
سود عملیاتی یا سود قبل کسر از بهره و مالیات (operating profit / EBIT)
اختلاف میان درآمد عملیاتی و هزینههای عملیاتی (اعم از بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عمومی و اداری)، سود عملیاتی نامیده میشود. این سود ناخالصی کمتری نسبت به سود ناخالص دارد، اما همچنان برخی هزینهها را در بر دارد. سود عملیاتی به صورت زیر محاسبه میشود:
(کلیه هزینههای اداری و عمومی + بهای تمام شده کالای فروش رفته) – فروش خالص/ درآمد = سود عملیاتی
در محاسبه سود عملیاتی هزینههایی مانند بهره دیون و یا وجوه بیمه و مالیات در نظر گرفته نمیشود.
🔻 نکته
درآمد قبل از کسر بهره و مالیات یا EBIT، یک معیار سودآوری و گردش پول است که قدرت درآمد شرکت و توانایی بازپرداخت بدهیهای ناشی از فعالیتهای منظم و مداوم را نشان میدهد.
سود خالص (Net profit)
باقی مانده سود یک شرکت پس از کسر کلیه هزینههای عملیاتی، مالی و مالیاتی از مجموع درآمدهای یک دوره مالی، سود خالص نامیده میشود. در حقیقت آنچه پس از احتساب کلیه هزینههای مجموعه برای شرکت باقی میماند، سود خالص است. سود خالص سود ویژه نیز نامیده میشود. نحوه محاسبه سود خالص به صورت زیر است:
(هزینههای مالی و مالیاتی + هزینههای اداری و عمومی + هزينههای عملياتی) – سود ناخالص = سود خالص
تفاوت سود خالص و ناخالص
حال که با تعریف و نحوه محاسبه سود خالص و ناخالص آشنا شدیم، به بیان تفاوت سود خالص و ناخالص میپردازیم. خوب است بدانید که سود خالص و ناخالص علاوهبر تفاوت در مفهوم در کارکرد برای مجموعه نیز با یکدیگر متفاوت هستند.
سود خالص و ناخالص هر دو ارزشمند و در صورتهای مالی مختلف استفاده میشوند
♦️ تفاوت مفهوم سود خالص و سود ناخالص
سود ناخالص حاصل کسر کلیه هزینههای مستقیم تولید یک محصول از درآمد دوره مالیاتی به دست میآید.
سود خالص حاصل کسر کلیه هزینههایی که یک شرکت طی یک دوره مالی متحمل میشود، از مجموع درآمدهای آن شرکت است؛ این هزینهها کلیه هزینههای مستقیم و غیرمستقیم تولید یک محصول را در بر میگیرد.
هزینههای مستقیم: کلیه هزینههایی که مستقیما در تولید محصول مشارکت دارند.
هزینههای غیرمستقیم: کلیه هزینههایی که به صورت غیرمستقیم در فعالیت یک بنگاه اقتصادی و در نتیجه تولید محصول تاثیر دارند. مانند هزینههای اداری و بیمه و مالیات
♦️ هدف از محاسبه سود خالص و ناخالص
سود ناخالص برآوردی از میزان کارائی شرکت است؛ محاسبه سود ناخالص به سرمایه گذاران چشم اندازی حدودی از عملکرد شرکت ارائه میدهد. در صورتی که سود خالص برای بررسی قطعی میزان کارایی عملیاتی و انجام تعهدات یک شرکت محاسبه میشود؛ به عبارت دیگر، سود خالص نشان دهنده سودده یا زیانده بودن شرکت است.
♦️ تفاوت سود خالص و ناخالص در بررسی بهرهوری
از آنجا که سود ناخالص تنها هزینههای مستقیم را در نظر میگیرد، برای بررسی و کنترل هزینههای تولید بر سود از آن استفاده میشود. به عبارت دیگر، شرکت با کشف و حذف هزینههای اضافه تولید، بیشترین سود را کسب خواهد نمود.
اما هر مجموعه اقتصادی برای بررسی عملکرد خود در یک دوره مالی نیازمند محاسبه سود خالص و دستاوردهای مالی است. محاسبه سود خالص همچنین ارزش سرمایه گذاری و مدت زمان بازپرداخت سود سهام مجموعه را نیز تعیین میکند.
♦️ تفاوت سود خالص و ناخالص در اتخاذ تصمیمات اساسی
علیرغم تاثیری که سود ناخالص بر محاسبه هزینههای مستقیم یک مجموعه اقتصادی دارد، این سود برای تصمیمگیریهای اساسی شرکت قابل اعتماد نیست. در واقع سود ناخالص عملکرد خوشبینانه یک شرکت است. در صورتی که هر بنگاه اقتصادی برای ارائه تصویر واقعی از عملکرد خود، نیازمند محاسبه سود خالص است. به این ترتیب مسئولان میتوانند با چشم باز برای اتخاذ تصمیمات مهم شرکت اقدام نمایند.
♦️ تفاوت سود خالص و سود ناخالص در مانده اعتبار
یکی از مهمترین تفاوتهای سود خالص و ناخالص، در نمایش تراز اعتباری شرکت است. سود ناخالص معیاری برای نمایش مانده حساب اعتبار معاملات است؛ به عبارت دیگر، سود ناخالص نشان دهنده میزان برتری فروش محصولات نهایی یک مجموعه نسبت به خریدهای اولیه (برای تولید یا توزیع) آن است.
از سوی دیگر، سود خالص نشان دهنده تراز اعتباری حساب سود و زیان است. در واقع سود خالص، معیاری برای نمایش سودده یا زیانده بودن شرکت با احتساب مجموع درآمد و کلیه هزینههای مجموعه به علاوه مالیات و بهره است.
به این ترتیب هر دو نوع سود در صورتهای مالی اساسی حضور دارند و ارزشمند هستند.
♦️ سود خالص و ناخالص در تعریف عملکرد شرکت
شاید مهمترین تفاوت سود خالص و ناخالص در تعریف آنها از کارکرد مجموعه باشد. سود ناخالص نشان دهنده پیشرفت کار در یک واحد اقتصادی است. در صورتی که سود خالص نشان دهنده سوددهی و پیشرفت کلی واحد اقتصادی است.
به عنوان مثال ممکن است یک مجموعه اقتصادی از نظر فعالیت اقتصادی عملکرد خوبی داشته باشد (سود ناخالص بالا)، اما با عملکرد بد در انجام تکالیف مالیاتی سود خالص پایینی داشته باشد.
نحوه تهیه صورت سود و زیان
صورت سود و زیان با توجه به حوزه فعالیت برای هر شرکت متفاوت است؛ در حقیقت صورت سود و زیان برای شرکتهای تولیدی، خدماتی، بازرگانی و پیمانکاری بر اساس درآمدها و هزینهها تهیه و تنظیم میشود. در ادامه مراحل تهیه صورت سود و زیان و رسیدن به سود ناخالص و خالص را برای یک شرکت بازرگانی برای شما شرح میدهیم:
♦️ ابتدا باید دوره مالی برای دریافت گزارش مثالهایی برای سود سرمایه سود و زیان تعیین شود. معمولا شرکتها دورههای مالی خود را 3 ماهه، 6 ماهه و یا 1 ساله در نظر میگیرند.
♦️ سپس باید مراحل زیر برای محاسبه صورت سود و زیان شرکتهای بازرگانی به ترتیب محاسبه گردد:
(برگشت از فروش و تخفیفات + تخفیفات نقدی فروش) – فروش ناخالص = فروش خالص
بهای کالای پایان دوره – بهای کالای آماده فروش = بهای تمام شده کالای فروش رفته
بهای تمام شده کالای خریداری شده طی دوره + بهای موجودی کالای اول دوره = بهای تمام شده کالای آماده فروش
هزینه حمل کالای خریداری شده + خرید خالص = بهای تمام شده کالای خریداری شده طی دوره
(برگشت از خرید و تخفیفات + تخفیفات نقدی خرید) – خرید ناخالص = خرید خالص
بهای تمام شده کالای فروش رفته – فروش خالص = سود ناخالص
هزینههای عملیاتی – سود ناخالص = سود عملیاتی
هزینههای مالی (بهره و سایر هزینههای بانکی) – سود خالص عملیاتی = سود خالص قبل از کسر مالیات
مالیات – سود خالص قبل از کسر مالیات = سود خالص
پیشنهاد ما
صورت های مالی یک ابزار بسیار مهم در تحلیل عملکرد مالی شرکتهاست. به این خاطر، تهیه صورتهای مالی، یکی از مهمترین وظایف یک حسابدار است. اساتید ما در تیم پرشینحساب برای آشنایی شما با جزئیات صورتهای مالی و تهیه دقیق آنها دوره تهیه صورت های مالی اساسی در نظر گرفتهاند. این فرصت را از دست ندهید.
ترازنامه و صورت سود و زیان را چگونه محاسبه کنیم؟
نتیجه فعالیت یک شرکت در یک دوره زمانی خاص در گزارش هایی ارائه می شود که به آن ها “صورت های مالی” گفته می شود. این گزارش ها دارای چهارچوب و شکل خاصی می باشند که برای تهیه آن ها باید اصول حسابداری و استانداردهای مربوطه رعایت شود تا دقیق ترین و جامع ترین گزارشات درباره وضعیت و فعالیت شرکت ارائه گردد.
1- ترازنامه:
ترازنامه وضعیت مالی یک شرکت یا شخص را در یک زمان مشخص نشان میدهد. در بخش های مختلف ترازنامه سه گروه دارایی، بدهی و سرمایه مشخص میگردد. ترازنامه به زبان ساده مشخص مینماید که یک مؤسسه چه میزان دارایی، بدهی و سرمایه دارد.
2- صورت سود و زیان:
صورت سود و زیان، نتیجه فعالیت یک شرکت را با نمایش میزان درآمد و هزینه و سود یا زیان هر شرکت در یک دوره مشخص زمانی نمایش می دهد.
گزارش سود و زیان به دو روش یک و دو مرحله ای تهیه می شود.
- در روش تک مرحله ای ابتدا کلیه درآمد ها و در ادامه کلیه هزینه ها در زیر آن ها آورده می شود و در نهایت از تفاضل آن ها، سود یا زیان قبل از کسر مالیات نمایش داده می شود.
- در روش دو مرحله ای، ابتدا درآمدهای عملیاتی و سپس هزینه های عملیاتی در زیر آن مثالهایی برای سود سرمایه ها آورده می شود سپس از تفاضل این دو سود یا زیان ناویژه به دست می آید. در مرحله بعد درآمدهای غیر عملیاتی و هزینه های غیر عملیاتی آورده می شود که نتیجه تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات می رسیم.
اقلام با اهمیت صورت حساب سود یا زیان:
اقلام با اهمیت صورت سود و زیان شامل درآمدها و هزینه است.
به صورت کلی درآمد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط میشود. انواع درآمدها به دو گروه طبقهبندی میشوند:
درآمدهای عملیاتی: درآمدهایی هستند که در نتیجه از فعالیت شرکت در راستای اساسنامه و با هدف نیل به منظور خاصی که برای آن به وجود آمده است، به دست میآیند. این دسته از درآمدها با توجه به اصل تداوم فعالیت شرکت، میتوانند جنبه دائمی و پایدار داشته باشند. استمرار رشد این گروه از درآمدها می تواند نقطه قوت یا ضعف شرکت باشد.
درآمدهای غیر عملیاتی: گروهی از درآمدهای شرکت که در قالب اهداف اساسنامه شرکت نیستند درآمدها غیر عملیاتی نام دارند. بهعنوان مثال شرکت زمینی را میخرد که مازاد بر نیاز شرکت است، زمانی که زمین را به فروش میرساند، درآمد کسب شده در گروه درآمدهای غیر عملیاتی قرار میگیرد.
دلیل غیر عملیاتی بودن این گروه از درآمدها:
- تحصیل دارایی به منظور افزایش قیمت در آینده نزدیک و کسب عایدی توسط شرکت پس از فروش نبوده است.
- فروش این بخش از دارایی نتیجه تصمیمات مدیریتی در جهت استفاده از دارایی صورت گرفته است.
- هدف از تأسیس شرکت در اساسنامه خرید و فروش این داراییها نیست.
- این گونه از درآمدها تکرار پذیر نیستند. ناپایدار نیستند و سود حاصل از آنها قابل برنامهریزی نیست.
نکته: گاهی اوقات در برخی از شرکت ها درآمدهای غیر عملیاتی ادامهدار و با ثبات می شوند. در این صورت این بخش از درآمد غیر عملیاتی از نظر ماهیتی مانند درآمدهای عملیاتی در نظر گرفته میشوند.
مفهوم کلی هزینهها عبارت است از کاهش در حقوق صاحبان سهام به جز مواردی که به ستانده صاحبان سهام مربوط میشود. انواع هزینهها به شرح زیر است:
بهای تمام شده کالا: این گروه از هزینهها، هزینههایی هستند که شرکت برای تولید محصولات خود مصرف میکند و هزینه عملیاتی گفته میشود. این هزینهها بهصورت مستقیم منتج به تولید گردیده و یا زمینههای لازم برای تولید را فراهم میکند.
سایر هزینههای غیر عملیاتی: به کلیه هزینههایی که در قالب هزینه بهای تمام شده کالا و هزینههای اداری و مالی و توزیع و فروش قرار نگیرد هزینههای غیرعملیاتی میگویند. این دسته از هزینهها دائمی نیستند و با نوع عملکرد شرکت مرتبط نیستند.
سایر هزینههای عملیاتی: این گروه از هزینهها در بردارنده هزینه های فروش، بازاریابی، هزینههای مالی و اداری شرکت هستند که ارتباط مستقیم با تولید شرکت ندارند اما امکان حذف آن ها از سازمان هم وجود ندارد و از الزامات بقای سازمان هستند.
هزینههای مالی: این گروه از هزینهها شامل هزینههای دریافت وام و تأمین مالی شرکت است که بر عهده آن خواهد بود. این هزینهها اهمیت خاصی دارند لذا طبقهبندی مستقلی نسبت به سایر هزینهها دارند. بخش بزرگی از این هزینهها شامل هزینه بهره و سایر هزینههای مرتبط با تحصیل وام است.
عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده کالا:
الف- مواد اولیه مستقیم: مواد اولیه مستقیم بخش اصلی محصول را تشکیل میدهند.
ب- دستمزد مستقیم تولیدی: حقوق و دستمزد پرداختی به پرسنل واحد تولید است که نتیجه عملکردشان مستقیماً منتج به تولید محصول میشود.
ج- سربار: سایر هزینههای تولیدی به غیر از مواد اولیه مستقیم و دستمزد را هزینههای سربار میگویند. به عنوان مثال هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات تولیدی. این گروه از هزینهها برای ادامه تولید مورد نیاز هستند اما نمیتوان این هزینهها را جز به جز به محصول خاصی تخصیص داد.
نکته: نکته حائز اهمیت در بخش هزینه بهای تمام شده کالا، اطلاع از این موضوع است که بیشترین بخش بهای تمام شده شرکت مورد بررسی در کدام ردیف قراردارد. دانستن این موضوع در پیش بینی عملکرد آینده شرکت تاثیر گذار است. برای مثال بیشترین بخش هزینه شرکتهای سیمانی مربوط به بخش هزینههای انرژی است؛ لذا با علم به این موضوع مثلا تغییر در نرخ بهای انرژی میتواند در چشم انداز کلی در خصوص صنعت و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری کمک کند.
حالا با توجه به مطالب ارائه شده صورت سود و زیان یک واحد خدماتی به روش تک مرحله ای به صورت زیر می باشد :
صورت حساب سود و زیان
برای دوره مالی منتهی به 31/2/84
درآمد :
درآمد خدمات آموزشی 5.000.000
کسر می شود هزینه ها :
هزینه اجاره 1.000.000
هزینه حقوق 1.000.000
هزینه آب و برق و تلفن 250.000
جمع هزینه ها 2.250.000
سود و (زیان) قبل از کسر مالیات 2.750.000
مالیات به ماخذ 25% (687.500 (
سود (زیان) ویژه 2.062.500
تهیه صورت مالی سود و زیان در نرم افزار قیاس پلاس به مثالهایی برای سود سرمایه روش زیر می باشد:
1- ابتدا از قسمت گزارشات بر روی منوی حسابداری کلیک نمائید.
2- در فرم گزارشات حسابداری باز شده بر روی صورت مالی کلیک نمائید.
نکته: توجه داشته باشید که هنگام چیدن کدینگ حسابداری در بخش سر فصل حساب ها حتما ماهیت حساب ها را مشخص نمائید، در غیر این صورت وارد سرفصل حساب ها شده و با انتخاب حساب های معین و ویرایش آن ماهیت حساب را مشخص کنید.
دیدگاه شما