مدیریت سود
ادبیات تحقیق مدیریت سود فاقد تعریفی پذیرفته شده از مدیریت سود است. آرتور لویت، رئیس پیشین کمیسیون بورس و اوراق بهادار امریکا، مدیریت سود را این گونه تعریف میکند: “مدیریت سود عملی است که موجب میشود، سود گزارش شده بیشتر منعکس کننده خواسته های مدیریت باشد تا عملکرد مالی بنیادی شرکت”. اسکیپر (۱۹۸۹) مدیریت سود را به عنوان مداخله هدفمند در فرایند گزارشگری مالی با قصد تحصیل برخی منافع شخصی، تعریف میکند. این دو تعریف بر جنبه فرصتطلبانه مدیریت تمرکز دارند؛ یعنی، مدیریت با انگیزههای سودجویانه اقدام به مدیریت سود میکند و به طور ضمنی بیان میکنند که مدیریت سود موجب کاهش محتوای اطلاعاتی اعداد حسابداری خواهد شد.
از سوی دیگر، برخی محققان نگاهی آگاهیدهنده به مدیریت سود دارند و آن را به عنوان دستکاری اعداد سود توسط مدیران تعریف میکنند که به واسطه آن اطلاعات خصوصی و محرمانه مدیریت در مورد عملکرد آتی شرکت به سرمایهگذاران منتقل میشود. با پذیرش این تعریف، باید انتظار داشت مدیریت سود نه تنها موجب کاهش محتوای اطلاعاتی سود نخواهد شد، بلکه این عمل، سرمایه گذاران را در تفسیر بهتر ارقام گزارش شده یاری میرساند. به هر حال، فرصت طلبانه بودن مدیریت سود در ادبیات تحقیق از مقبولیت بیشتری برخوردار است.
مدیریت سود یعنی استفاده مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارش های مالی به منظور تغییر در جهت گزارشگری مالی.
فهرست مطالب این صفحه
انگیزهای مدیریت سود
درگیر شدن در مسئله مدیریت سود برای شرکتها کاری خالی از مخاطره نیست. مخاطراتی جون مخدوش شدن اعتبار شرکت و مدیران عامل و خطر دادخواهی از آنها (این مورد بیشتر در مورد تقلب روی میدهد) از این قبیل است. بنابراین منطق حکم میکند تنها هنگامی اقدام به مدیریت سود شود که انگیزهای کافی برای آن وجود داشته باشد و منافع این کار از هزینهها و مخاطرات آن بیشتر باشد. در ادامه به بیان انگیزهای سود که مربوط به منافع شرکت میباشد پرداخته میشود.
افزایش بازده سهام
نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از اثبات این انگیزه برای مدیریت سود است. شرکتها می توانند اول جهت ایجاد یک جریان با ثبات سود، به منظور تاثیرگذاری مساعد بر بازده سهام و کاهش ریسک شرکت؛ و دوم توانایی مقابله با ماهیت ادواری بودن شود و جلوگیری از کاهش احتمالی همبستگی بازده مورد انتظار شرکت با بازده بازار، اقدام به مدیریت سود کند.
شرایط تامین مالی بهتر
شرکتها میتوانند برای نشان دادن تصویری بهینه و بهتر از آینده شرکت، قبل از مراجعه به بازار سرمایه برای تامین مالی، اقدام به مدیریت سود کنند. با مدیریت سود افزاینده و هموارسازی شرکتها خواهند توانست ریسک سرمایه گذاری سرمایه گذاران را کاهش داده و لذا سرمایه گذاران به بازده کمتری قانع خواهند بود. بنابراین هزینه سرمایه کاهش خواهد یافت. به علاوه با مدیریت سود تقاضا برای سرمایه گذاری در شرکت افزایش یافته و از یک طرف قیمت سهام یا اوراق بدهی افزایش یافته و از طرف دیگر هزینه انتشار، تبلیغات و غیره برای تامین مالی کاهش می یابد.
افزایش قیمت سهام در اولین عرضه عمومی سهام: قیمت سهام که برای نخستین بار عرضه میشود، مشخص نیست. حال پرسش این جاست که چگونه ارزش این سهام تعیین می گردد. پاسخ احتمالی میزان تقاضای برای سهام مذکور است و این تقاضا نیز بستگی به برداشت بازار از وضعیت آتی شرکت دارد.
عدم تخلف از قرادادهای بدهی
معمولا اعتبار دهنگان در مورد بازپرداخت شدن اصل و سود منابعی که در اختیار شرکت قرار می دهند، دارای ریسک هستند. عموما برای کنترل چنین ریسکی، اعتبار دهندگان در قرارداد فیمابین با شرکت خواهان وضع مفادی میگردند. برای مثال سرمایه در گردش یا نسبت جاری شرکت نباید از حد معینی کمتر شود و یا نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام نباید از حد مشخصی فراتر رود.
انگیزهای سیاسی
برخی از شرکتها از دیدگاه سیاسی در معرض دید بیشتر قرار دارند. این شرکتها از منظر علت جلب توجه ها به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول شرکتهای بسیار بزرگ هستند. علت توجه به این شرکتها این است که فعالیت آنها بر عده زیادی تاثیر میگذارد. دسته دوم شرکتهایی هستند که در صنایع استراتژیک فعالیت میکنند، مانند شرکت های نفت و گاز. در نهاست دسته سود شرکتهایی هستند که حالت انحصاری یا شبه انحصاری دارند. این شرکتها خواشتار نوعی مدیریت سود هستند که اثر اهرمی چیست؟ آنها را کمتر در مورد دید مردم قرار دهد.
کاهش مالیات: مسلما کاهش دادن میزان مالیات برای بسیاری از شرکتها بسیار مطلوب بوده و شرکتها انگیزه زیادی دارند ک از هر راه ممکن از جمله مدیریت سود (کاهنده) به این هدف دست یابند. اما باید توجه داشت که بستر اعمال مدیریت سود، سیستم و اعداد حسابداری است. به عبارت دیگر هنگامی مدیریت سود می تواند در میزان پرداخت مالیات موثر باشد که برای محاسبه مالیات، از اعداد بیرون آمده از سیستم حسابداری استفاده شود.
اطلاع رسانی به سرمایه گذاران
اقبلا عمومی نسبت به سرمایه گذاری در شرکت بستگی به برداشت عموم از آینده آن شرکت دارد. به علاوه سرمایه گذاران با استفاده از سود دوره جاری در احتمالاتی که برای عملکرد آینده در نظر گرفته اند، تجدید نظر میکنند. در طرف مقابل منطقی است که بپذیریم مدیر شرکت درباره سودهای خالص آینده شرکت اطلاعاتی محرمانه دارد. مسلما شرکتها این انگیزه را دارند که با مدیریت برسود دوره جاری این اطلاعات را افشا کنند. به عناون مثال مدیر می تواند با مدیریت سود، به نوعی تداوم سود یا رشد سود را علامت دهی کند.
قوانین و مقرارت: شرکتها ممکن است جهت شمول یا عدم شمول بعضی قوانین دولتی اقدام به مدیریت سود کنند.
حسابداری و حسابرسی
نسبتهای مالی مقادیر عددی هستند که با هدف به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی یک شرکت استخراج میشوند. اعداد استخراج شده از صورتهای مالی شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان نقدینگی، در مواردی هم چون آنالیزهای مقداری و ارزیابی نقدینگی، رشد، حاشیه سود، سودآوری، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره استفاده میشوند. یکی از متداولترین راههای تحلیل مالی، محاسبه و بررسی نسبت های مالی است. این نسبتها در چندین گروه تعریف شدهاند و هر کدام به یکی از جنبههای وضعیت مالی شرکتها میپردازند. نسبت های مالی به دستهبندیهای اصلی زیر تقسیمبندی میشوند:
نسبتهای نقدینگی
نسبتهای اهرمی و پوششی
نسبتهای فعالیت
نسبتهای سودآوری
نسبتهای ارزش بازار
نگاهی به کاربردها و کاربران تحلیل نسبت های مالی
تحلیل نسبت های مالی دو هدف اساسی را دنبال میکند:
پیگیری عملکرد شرکت
تعیین نسبت های مالی در هر دوره و پیگیری تغییر مقادیر آنها در طول دوره، با هدف کشف سرنخهایی است که موجب اثر اهرمی چیست؟ پیشرفت موسسه میشوند. مثلا افزایش نرخ بدهی نسبت به دارایی میتواند نشان دهنده این باشد که شرکت تحت فشار بدهی است و در نهایت آن موسسه را با خطر ورشکستگی مواجه کند.
امکان مقایسه عملکرد شرکت
مقایسه نسبت های مالی با رقبای اصلی به این منظور صورت میگیرد که مشخص شود کدام قسمت شرکت عملکرد بهتر یا بدتری نسبت به میانگین صنعت مربوط به خودش دارد. مقایسه بازده دارایی بین شرکتها به یک تحلیلگر یا سرمایهگذار کمک میکند تا تشخیص دهد کدام شرکتها در جهت افزایش سودآوری، استفاده بهینهتری از اثر اهرمی چیست؟ داراییشان داشتهاند. استفاده کنندگان نسبت های مالی به دو گروه استفاده کنندگان داخلی و خارجی تقسیم میشوند:
استفاده کنندگان خارجی: شامل تحلیلگران مالی، سرمایهگذاران خردهفروشی، اعتباردهندگان، رقبا، مقامات مالیاتی، مقامات نظارتی و ناظران صنعت میشوند.
استفاده کنندگان داخلی: شامل مدیر تیم، کارمندان و مالکان میشوند
منظور از نسبتهای نقدینگی چیست؟
نقدینگی را میتوان این طور تعریف کرد: «میزان توانایی شرکت در بازپرداخت دیون کوتاهمدت خود.» بنابراین نسبتهای نقدینگی اطلاعاتی در مورد توانایی شرکتها در پرداخت دیون کوتاهمدت یا عمل به تعهدات کوتاهمدتشان فراهم میآورند.
نسبتهای نقدینگی متداول شامل موارد زیر میشوند:
نسبت جاری:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت با داراییهای جاری
نسبت جاری: داراییهای جاری/ بدهیهای جاری
نسبت آنی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل داراییهای نقدی
نسبت آنی (سریع) = داراییهای جاری – موجودی مواد و کالا / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد:
توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت خود از محل وجوه نقد. این نسبت محافظه کارانهترین نسبت نقدینگی است که حسابهای دریافتنی نیز در آن لحاظ نمیشود.
نسبت وجه نقد = موجودی نقدی+ سرمایهگذاریهای کوتاهمدت / بدهیهای جاری
بررسی نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه
نسبتهای اهرمی مقدار منابع دریافت شده از بدهی را اندازهگیری میکنند. در واقع، از نسبتهای اهرمی برای ارزیابی سطح بدهیهای کوتاه و بلندمدت شرکت استفاده میشود.نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر میشوند:
نسبت بدهی:
توانایی یک شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه و بلندمدت با کل داراییهای موجود
نسبت بدهی = مجموع بدهیها / مجموع داراییها
نسبت تسهیلات به سرمایه:
میزان اتکای شرکت به استقراض از بانک و حقوق صاحبان سهام برای تامین مالی خود
نسبت تسهیلات به سرمایه = مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
نسبت پوشش بهره:
نشان دهنده توان شرکت در پرداخت هزینههای مالی مثلا بهره وامهای دریافتنی از محل سود عملیاتی
نسبت پوشش بهره = سود عملیاتی/ هزینههای مالی
معرفی نسبتهای فعالیت
نسبتهای فعالیت یا کارایی ابزارهایی هستند که برای سنجش کاربرد داراییهای شرکت مورد استفاده قرار میگیرند و از طریق ارزیابی میزان فروش و تاثیر داراییها بر آن اندازهگیری میشوند. این گروه از نسبتها، حجم فروش شرکت را با سرمایهگذاری در داراییهای مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به کارگیری موثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی میکنند.
دوره گردش موجودی کالا یا میانگین سنی کالا:
دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان میدهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است. گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت در یک بازه زمانی مشخص – مثلا یک سال مالی – چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است.
دوره گردش موجودی کالا = متوسط موجودی مواد و کالا *۳۶۵ / بهای تمام شده کالای فروش رفته
دوره وصول مطالبات:
نشان دهنده فاصله زمانی تحویل کالا به مشتری تا دریافت وجه نقد از مشتری است. به بیان دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با این نسبت درمییابیم که شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمیگرداند.
دوره وصول مطالبات = متوسط حسابهای دریافتنی *۳۶۵ / فروش نسیه
دوره گردش عملیات:
به دورهای گفته میشود که در طول آن، یک شرکت، مراحل خریداری مواد اولیه، تولید کالا، ارسال به دست مشتری و در نهایت دریافت وجه نقد را سپری میکند.
دوره گردش عملیات = دوره وصول مطالبات + دوره گردش موجودی کالا
گردش دارایی:
میزان تأثیرگذاری گردش داراییها را در کسب درآمد شرکت نشان میدهد و بیانگر این است که چگونه داراییهای شرکت برای ایجاد درآمد به کار گرفته میشوند. با مقایسه این نسبت در دورههای گذشته میتوان به این نتیجه رسید که افزایش داراییها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.
گردش دارایی = فروش خالص / میانگین جمع داراییها
گردش داراییهای ثابت:
بیانگر میزان تأثیرگذاری داراییهای ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.
گردش داراییهای ثابت = فروش خالص / میانگین داراییهای ثابت
دوره پرداخت بدهیها:
نشان دهنده مدت زمانی است که طول میکشد تا شرکت بدهی خود را با تامین کنندگان – بدهی بابت خرید مواد اولیه بهصورت نسیه – تسویه کند.
دوره پرداخت بدهیها = متوسط حسابهای پرداختنی *۳۶۵ / خرید نسیه
نسبت گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش، تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت است. این سرمایه، بخشی از خالص داراییهای جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد میکند.
گردش سرمایه جاری = فروش / سرمایه در گردش
نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:
با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل دهنده دارایی جاری، موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.
موجودی کالا به سرمایه در گردش = موجودی کالا / سرمایه در گردش
منظور از نسبتهای سودآوری چیست؟
توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند. مهمترین نسبت های مالی سودآوری شامل موارد زیر میشوند:
بازده داراییها:
نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود اثر اهرمی چیست؟ بازدهی ایجاد کرده است. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین جمع داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام:
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص:
عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص:
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
برای دانستنیهای مالیاتی و حسابداری با موسسه حساب جم همراه باشید.
اهرم مالی چیست؟
اگر در دنیای اقتصاد و بازار سرمایه فعالیت داشته باشید احتمالا به واژه اهرم های مالی بر خورده اید. اهرم یا leverage در علم مدیریت مالی به معنای تکثیر سود و زیان است. در واقع یک روشی است که سرمایه گذار به استفاده از ابزارهای آن مثل وام، استقراض، اوراق بهادار و ابزار های مشتقه و … می تواند نرخ بازدهی را در سرمایه گذاری یا داد و ستد به صورت بالقوه افزایش دهد.
همان طور که گفته شد، از ابزار های تکثیر،می توان به قرض، وام بانکی، دارایی ثابت، انتشار اوراق بهادار و ابزار های مشتقه مثل اختیار معاملات و قرارداد های آتی اشاره کرد.
درجه اهرم یا حساسیت(DFL)
درجه یا حساسیت، سود هر سهم (EPS) نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی، درجه اهرم مالی نامیده میشود.
برای روشن شدن موضوع، این مبحث را با ذکر مثال توضیح می دهیم.
فرض می کنیم شمااقدام به سرمایه گذاری مبلغ صد هزار تومان را در یک بنگاه اقتصادی می کنید. پس از یکسال بیست درصد سود عاید شما می شود ، یعنی بیست هزار تومان سود به اضافه صد هزار تومان اصل سرمایه
حال شما مبلغ نهصد هزار تومان را قرض می گیرید یا وام بانکی دریافت می کنید، صد هزار تومان پول خودتان به اضافه وام نهصد تومانی، مجموعا یک میلیون تومان را درهمان بنگاه، سرمایه گذاری می کنید.پس از یکسال شما بیست درصد سود حاصل از این سرمایه گذاری را دریافت می کنید، به عبارتی دویست هزار تومان سود سرمایه گذاری به علاوه یک میلیون تومان اصل سرمایه
حال نهصد تومان استقراض را پس می دهید، صد تومان سرمایه خودتان را برمی دارید و دویست هزار تومان سود دارید که از این سود، صد و هشتاد هزار تومان را از وام (اهرم) به دست می آورید.
وقتی می گویند شرکت X اهرمی است یعنی شرکت سرمایه مورد نیازش را برای هزینه های ثابت و جاری شرکت را از این طریق تامین کرده است و هم اکنون بدهی زیادی دارد. در واقع شرکت هایی که نسبت بدهی به دارایی ها عدد بزرگی است، نسبت بدهی بزرگتری دارند و اصطلاحاً اهرمی هستند. از دیدگاه سرمایه گذاران هر چه یک شرکت اهرمی تر باشد، پرریسک تر محسوب می شود.
اگر چه استفاده از اهرم ها برای تامین سرمایه به شرکت ها کمک می کند و باعث افزایش در آمد حاصل از سود می شود اما اگر شرکت در سرمایه گذاری ها شکست بخورد و دچار زیان شود ، در صورتی که نرخ استقراض بالایی داشته باشد به همان میزان زیان بالایی را نیز متحمل خواهد شد از این روهرچه بدهی بیشتر باشد ، میزان ریسک افزایش می یابد.
jafari
نوشتههای مرتبط
اندیکاتور ZigZag : بهترین مسیر برای یافتن نقاط کلیدی
در واقع اندیکاتور ZigZag یک فیلتر گرافیکی برای ساده نشان دادن یک تصویر بصری از حرکت قیمت است. این اندیکاتور داده های قیمت را تغییر نمی دهد، حداقل محاسبات ریاضی را انجام می دهد و یک ابزار برای تجزیه و تحلیل روند بازار محسوب می شود.
آشنایی با حق تقدم سهام
آشنایی با حق تقدم سهام افرادی که به تازگی وارد عرصه سرمایه گذاری در بورس شده اند، ممکن است با مفهوم سرمایه حق تقدم سهام آشنایی نداشته باشند. اگر به مفاهیم دنیای سرمایه گذاری و بورس علاقه مند هستید با ما همراه باشید تا با این مفهوم به زبان ساده آشنا شوید. قبل از توضیح […]
وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا
وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا وارن ادوارد بافت در ۳۰ آگوست سال ۱۹۳۰ از مادری به نام لیلا و پدری به نام هاوارد که کارگزار بورس و نمایندهی کنگره بود متولد شد. او که دومین فرزند بزرگ خانواده بود، دو خواهر داشت و در سنین بسیار پایین، استعداد شگفت انگیزی را در […]
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال بخشی از آموزش های مربوط به تحلیل تکنیکال کلاسیک، مبحث الگوهای نموداری یا الگوهای قیمتی در روند سهام هست. توصیه می شود حتی اگر تمایلی به یادگیری تحلیل گری پیشرفته بازار سرمایه ندارید، اما حداقل به عنوان معامله گر به این الگوها توجه کنید و آن ها را یاد بگیرید […]
معرفی اثر اهرمی چیست؟ کتاب: راهنمای بازارهای مالی
معرفی کتاب: راهنمای بازارهای مالی چرا این بازارها به وجود می آیند و چگونه عمل می کنند؟ یادگیری و دانش اندوزی پیرامون اقتصاد و عملکرد بازار های مالی پیش از ورود به آغاز معامله گری در هر بازارمالی لازم و اجتناب ناپذیر است. بنابراین الزام، به معرفی کتاب راهنمای بازار های مالی اثر مارک لوینسون […]
نحوه یافتن لوریج (Leverage) مناسب در فارکس
یکی از مشکلات معامله گران در بازارهای مالی کمبود نقدینگی میباشد، بازار فارکس با توجه به این که یک بازار بین المللی و قابل اطمینان در جهان میباشد و حجم بسیار عظیمی در آن معامله می شود، با توجه به این که امکانات متنوعی در این بازار در اختیار معامله گران قرار میگیرد، توجه تعداد بسیار زیادی از سرمایه گزاران را به خود جذب کرده است.
یکی از مهم ترین امکاناتی که در اختیار معامله گر قرار میگیرد، لوریج (Leverage) یا ضریب اهرمی میباشد.
ضریب اهرمی به معامله گران این امکان را میدهد که با سرمایه ای چندین برابر سرمایه اصلی خود، در بازار وارد معامله شود.
اما باید این را هم در نظر گرفت که، ضریب اهرمی با وجود این که میتواند قدرت سود بیشتر با سرمایه کم را فراهم کند، از آن طرف میتواند در صورت زیان ده بودن معامله، باعث شود که سرمایه اصلی از بین برود.
بنابر این معامله گر باید استراتژی مناسب برای اطمینان داشتن از معاملات اثر اهرمی چیست؟ خود داشته باشد، تا به وسیله آن بتواند ضریب سود آوری خود در بلند مدت را تضمین کند.
ضریب اهرمی یا لوریج (Leverage) چیست؟
به طور خلاصه و ساده، ضریب اهرمی یا اهرم یا Leverage به معنی افزایش اعتبار مالی میباشد، که به صورت امانتی، کارگزار به حساب یا بالانس معامله گر اختصاص میدهد، تا سرمایه گزار با سرمایه اندک بتواند در بازار فعالیت داشته باشد، از آن طرف سرمایه ای که معامله گر در حساب خود دارد برای کار گزار حکم تضمین میباشد، که به آن مار جین نیز گفته میشود.
معامله گر میتواند بر اساس میزان ریسک خود، ضریب اهرمی خود را مشخص کند.
این ضریب ها میتواند از 1:10، 1:20، 1:50، 1:100 و . متغیر باشد.
به عنوان مثال زمانی که معامله گر لوریج 1:100 را برای حساب خود انتخاب کرده است به این معناست که معامله گر 100 برابر بیشتر از اعتباری که در حساب معاملاتی خود نزد کار گزار قرار داده است میتواند سرمایه گزاری کند.
مثلا اگر معامله گر 1000 دلار وارد حساب خود کند و اهرم 1:100 انتخاب کند، در واقع معامله گر قادر است تا سرمایه گزاری به مبلغ 100000 دلار انجام دهد.
مزایا و معایب لوریج یا ضریب اهرمی
با توجه به مطالبی که قبل تر گفته شد، ضریب اهرمی به معامله گر این امکان را میدهد که با چندین برابر موجودی اصلی خود وارد معاملات شود، اما از آن طرف در صورت رعایت نکردن قوانین و نداشتن استراتژی میتواند برای معامله گر ضرر هایی را به همراه داشته باشد، اما جدا از این ها، مزایا و معایب دیگری در آن وجود دارد که میتوان به آن اشاره کرد.
از مزایای دیگر ضریب اهرمی میتوان به بهبود کارایی و اثر بخشی سرمایه واقعی، امکان ورودی سرمایه کمتر، ایجاد شدن امکان معاملات بیشتر و در نهایت شانس کسب سود های بالاتر اشاره کرد.
اما از سوی دیگر برای معایب آن میتوان به مواردی چون: ریسک بالای از دست دادن سرمایه (در صورت نداشتن استراتژی و رعایت نکردن قوانین مدیریت سرمایه)، دشوار بودن بازگشت معامله زیان ده، کاهش توان در سرمایه گزاری های بعدی اشاره کرد.
روش محاسبه ضریب اهرمی
اگر معامله گری برای مثال لوریج خود را 1:100 انتخاب اثر اهرمی چیست؟ کرده باشد و موجودی او 1000 دلار باشد، مقدار اعتباری که کار گزاری به او میدهد 100 برابر است.
پس در این جا، معامله گر توسط ضریب اهرمی که کار گزاری در اختیارش قرار داده است، تا مبلغ 100000 دلار میتواند وارد معامله شود.
اگر معامله گر در معاملات خرید یا فروش خود سود کرده باشد، کار گزار سود کامل را به حساب معاملاتی واریز می کند.
اما اگر معامله وارد زیان شود، کار گزاری تا مبلغ سرمایه اولیه معامله گر اجازه ضرر میدهد، که در این مثال سرمایه اولیه معامله گر 1000 دلار میباشد و اگر بیشتر از آن وارد ضرر شود حساب کال مار جین میشود.
مقدار مطلوب لوریج
این موضوع کاملا واضح است که هر چه ضریب اهرمی بیشتری داشته باشیم، میزان سود حاص از معاملات بیشتر میباشد، اما از آن طرف باید در نظر داشت که میتواند ضریب ریسک بالاتری برای معامله گر به همراه داشته باشد.
اما این موضوع که چه مقدار ضریب اهرمی میتواند برای متعادل کردن سود و زیان معاملات در نظر گرفت بسیار متغیر می باشد.
اولین موضوع که در مقدار ضریب اهرمی تاثیر دارد این میباشد که معامله گر با چه میزان سرمایه ای قصد فعالیت در بازار را دارد، دومین موضوع قدرت ریسک پذیری هر فرد میباشد و پس از آن وضعیت معاملات سود ده یا زیان ده است و این که چه معامله ای میخواهد انجام دهد و در نهایت استراتژی معاملاتی فرد چگونه میباشد و اطلاعات و پارامتر هایی از این قبیل که میتواند در تعیین مقدار بهینه و درست ضریب معاملاتی به معامله گر کمک کند.
اما به صورت کلی میتوان برای معامله گرانی که تازه فعالیت خود را در بازار آغاز کرده اند، ضریب 10، 25، 50 و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی صحیح میتوان 1:100 هم در نظر گرفت.
تا در صورت زیان احتمالی، امکان جلوگیری از زیان بیشتر و هم فرصت جبران ضرر و باز گردانی زیان اولیه وجود داشته باشد.
پس با توجه به توضیحاتی که داده شد، برای در نظر گرفتن مقدار درست ضریب معاملاتی همه چیز به رفتار و انگیزه سرمایه گزار، شرایط موجود در بازار و از همه مهم تر استراتژی معاملاتی در لحاظ کردن این موضوع بستگی دارد.
تغییر ضریب معاملاتی
برای تغییر مقدار ضریب، ابتدا باید وارد سایت کار گزاری معاملاتی خود شوید و در قسمت مشخصات حساب مقدار ضریب معاملاتی را تغییر داد.
این مقدار معمولا دارای تایید دو مرحله ای است و از طریق پیامک یا ایمیل، با وارد کردن کد ارسالی تغییر اثر اهرمی چیست؟ می کند.
مشاهده بیشتر: اسپرد (SPREAD) در فارکس
خلاصه و جمع بندی
استفاده از هر ابزاری میتواند ریسک های موجود خود را داشته باشد، در ابتدا ممکن است استفاده از ضریب اهرمی بسیار دلهره آور باشد، اما میتوان با یادگیری کامل و به دست آوردن تجربه کافی در بازار و داشتن استراتژی معاملاتی خوب، از آن سود بسیار خوبی به دست آورد، همچنین باید به میزان ریسک پذیری و نوسانات موجود در بازار توجه کنید، چون نوسانات ذات بازار است و ضرر در آن غیر قابل اجتناب می باشد، و به یاد داشته باشید انتخاب و استفاده از لوریج یا ضریب اهرم در بازار برای هر فرد کاملا انعطاف پذیر و متناسب با میزان ریسک پذیری ان فرد می باشد.
این نکته را باید در نظر گرفت که استفاده از بالاترین میزان ضریب اهرمی به همان اندازه که میتواند باعث سود بیشتر شود، به همان اندازه هم میتواند پر خطر و دارای ریسک باشد، و باید در هنگام معامله تمام جوانب موجود را در نظر گرفت.
بنابراین با رعایت مدیریت سرمایه و کنترل ضریب اهرمی و احساسات، می توان به موفقیت و سود آوری در این بازار دست یافت.
درجه اهرم مالی (DFL)
تعریف درجه اهرم مالی چیست؟
نسبتی که حساسیت سود هر سهم (EPS) شرکت را نسبت به نوسانات درآمد عملیاتی اش، درنتیجه تغییرات ساختار سرمایه اندازهگیری میکند. درجه اهرم مالی (DFL) درصد تغییر EPS را برای یک واحد تغییر در درآمدها قبل از بهره و مالیات (EBIT) اندازه میگیرد و میتواند به صورت ریاضی به شکل زیر محاسبه گردد:
این نسبت نشان میدهد که هر چه درجه اهرم مالی بالاتر باشد، EPS نوسان پذیر تر است. ازآنجاییکه بهره (I) یک هزینه ثابت است، اهرم سودها و EPS را بزرگنمایی میکند که وقتی درآمد عملیاتی افزایش مییابد، نشانه خوبی است، اما میتواند در طول دوران سخت اقتصادی و زمانی که درآمد عملیاتی تحتفشار است، مشکلساز باشد.
توضیحات مدیر مالی در مورد درجه اهرم مالی
مثال زیر را برای روشن کردن این مفهوم در نظر بگیرید. فرض کنید شرکتی به نام شناسا دارای درآمد عملیاتی یا سوده قبل از بهره و مالیات ۱۰۰ میلیون تومان در سال اول و بهره ۱۰ میلیون تومانی بوده و ۱۰۰ میلیون سهم عادی داشته باشد. (برای واضحتر شدن، فعلاً از اثر مالیات صرفنظر میکنیم.)
سود هر سهم برای شرکت شناسا در سال اول به شکل زیر خواهد بود:
این یعنی برای هر ۱ درصد تغییر در EBIT یا درآمد عملیاتی، سود هر سهم ۱٫۱۱ درصد تغییر خواهد کرد.
حالا فرض کنید شرکت شناسا دارای افزایش ۲۰ درصدی در درآمد عملیاتی برای سال دوم باشد. به خاطر داشته باشید که بهره همچنان بدون تغییر و ۱۰ میلیون تومان باقی میماند. EPS برای شرکت شناسا در سال دوم اینگونه خواهد بود:
در این نمونه، EPS از ۰٫۹ تومان در سال یک به ۱٫۱۰ تومان در سال دوم افزایش یافته است که یک تغییر ۲۲٫۲ درصدی را نشان میدهد.
این نتیجه میتواند از طریق عدد اهرم مالی و به این شکل نیز محاسبه گردد:
۱٫۱۱* ۲۰%(تغییر درآمد بعد از بهره و مالیات)= ۲۲٫۲%
اگر EBIT در سال دوم به ۷۰ میلیون تومان کاهش یافته بود، تأثیر آن بر EPS چگونه میشد؟
EPS به میزان ۳۳٫۳ درصد کاهش مییافت (در این مثال، درجه اهرم مالی ۱٫۱۱* (۳۰%) تغییر در EBIT). این نتیجه بهراحتی میتواند تائید شود، چون EPS در این مورد ۰٫۶ تومان خواهد بود که ۳۳٫۳% کاهش را نشان میدهد.
بنابراین، DFL یا درجه اهرم مالی در کمک به شرکت برای تخمین میزان بدهی یا اهرم مالی که باید در ساختار سرمایه خود انتخاب کند، فوقالعاده ارزشمند خواهد بود. اگر درآمد عملیاتی نسبتاً ثابت باشد، درآمدها و EPS هم ثابت خواهند بود و شرکت میتواند از پس قبول مقدار قابلتوجهی بدهی برآید؛ اما اگر شرکت در بخشی که در آن درآمد عملیاتی کاملاً نوسان پذیر است عمل نماید، کار محتاطانه ممکن است محدود کردن بدهی تا یک سطح قابل مدیریت باشد.
معادل انگلیسی درجه اهرم مالی عبارت است از:
Degree of Financial Leverage – DFL
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش پرسش و پاسخ سوالات مالی مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این نوشته در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
دیدگاه شما