نحوه رسم کانال های روند


2. میله‌‎ای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازه‌ی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میله‌ها قیمت معاملات در آن بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهند که تا سقف و کف آن چه بوده.

اعتبار خط کانال و حرکت بعد از شکست خط روند

تجربیات چند ساله نشان می دهد که بازار همواره با شروع حرکت خود از خط روند به چنین خطوطی نمی رسد و چه بسا که بازار نیمی از فاصله خط روند و کانال را پیموده و با تشکیل یک الگوی باز گشتی، بازگشت نماید؛ لذا برای تعیین حد سود بهتر است از ابزار های دیگری چون تراز های فیبوناچی استفاده نمایید. در هر حال اگر بازار پیش از برخورد به خط کانال باز کردن بهتر است خط کانال دیگری بر اساس نقطه جدید ترسیم گردد. خط کانال جدید از این پس مبنای ناحیه سود معاملات قرار می گیرد که در شکل زیر نمایش داده شده است البته نبایستی خط روند نزولی را نیز از یاد برد چه بسا که بازار به خط کانال جدید نرسیده و به خط روند جدید عکس العمل نشان دهد که در شکل 1 نشان داده شده است. در هر حال آنچه که مهم است توجه به تمام مولفه های موجود در یک ناحیه معاملاتی است.

اگر بازار با تشکیل کانال های کم عرض تو، فاصله خود را با خط روند کاهش دهد. در واقع نشانه های ضعیف بودن بازار ظاهر می گردد چه را که این نشانه ها در نهایت منجر به شکست خط روند و بازگشت قیمت شوند که در چنین مواقعی با تأیید واقعی بودن شکست می توان معاملات بازگشتی را طراحی نمود. برای نمونه در شکل زیر بازار پس از صعود از نقطه به خط کانال نخستین نرسیده و با تشکیل یک فراکتال پایین تر در نقطه 5 موجب شده که فاصله خط روند و کانال بعدی کمتر شوند. در این موقعیت با تشکیل یک روند نزولی در نهایت نیز خط روند صعودی را می شکند.

شکل 1. کاهش فاصله خط روند از خط کانال در نقطه 5

با شکست خط روند و تأیید آن بایستی منتظر تشکیل روند جدیدی باشیم چرا که بازار همواره بر اساس روند حرکت می کند؛ لذا به محض ظهور نشانه های روند جدید بایستی خطوط روند و کانال را بر اساس شرایط جدید ترسیم نماییم. نمونه ای از چنین شرایطی را در شکل 2 مشاهده می نمایید. در این شکل، خط روند در ابتدا نقش حمایت و خط کانال نقش مقاومت داشته است اما با بازگشت روند، نقش این دو عوض شده است؛ یعنی خط روند نقش مقاومت و خط کانال نقش حمایت پیدا کرده است.

شکل 2. شکل گیری خط روند و کانال جدید پس از شکستن خط روند صعودی

اگر بازار در شرایطی حمل کانال خود را بشکند می توان استنباط کرد که با روند، بسیار قدرتمندی مواجه می باشیم. در چنین مواقعی بایستی خط روند و کانال جدید را ترسیم نمود. همان گونه که در شکل مقابل نشان داده شده با شکست خط کانال ۱-۳، خط روند جدید با اتصال نقاط ۴ و 6 و خط کانال جدید نیز به موازات آن رسم می شود.

شکل 3. شکل گیری خط روند و کانال جدید پس از شکستن خط کانال صعودی

حرکت بعد از شکست.

در بسیاری از منابع میزان حرکت بازار بعد از شکست یک خط روند را معادل عرض کانال اعلام می کنند که مطلب صحیحی نیز می باشد اما چه بسا که بازار پیش از رسیدن به این محدوده باز گردد؛ اتفاقی که به کرات در بازار مشاهده می شود. در انتهای مقاله «اعتبار خط کانال» توصیه این است که بخشی از معاملات انجام شده خود را در فاصله 8 / 61 درصدی عرض کانال بسته و مابقی را برای وصول به فاصله ۱۰۰ درصدی باز بگذارید. این باعث می شود که در صورت عدم وصول بازار به محدوده مورد نظر بتوانیم حداقل بدون زیان از بازار خارج شویم.

اعتبار خط کانال

شکل 4. معمولا بازار پس از شکست خط روند به اندازه عرض کانال حرکت می کند.

منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی

معامله کردن با استفاده از کانال قیمت

کانال معاملاتی یا کانال قیمت، مفهومی در معاملات است که از مفهوم سنتی خط روند استخراج شده است. به جای یک خط روند، کانال معاملاتی شامل دو خط روند (بالایی و پایینی) است. سیگنال های معامله وقتی دریافت می شوند که قیمت، خط روند بالا یا پایین یا کانال را بشکند. اگر با روش های پشتیبانی/مقاومت و الگوهای نمودار شمعی ترکیب بشوند، کانال های قیمت روشی عالی برای سود بردن از بازار فارکس است. شایان ذکر است که معامله کردن از طریق کانال معاملاتی نیازمند تمرین و تحلیل ساختار بازار است.

کانال های زیادی برای استفاده وجود دارد. متداول ترین کانال های قیمت این چند کانال هستند:

  • کانال فیبوناچی
  • کانال بازگشت خطی
  • کانال هم فاصله
  • کانال انحرافی استاندارد

ابزاری به نام کانال معاملاتی
کانال قیمت یا Price Channel یکی از ابزارهای استاندارد موجود در بسته های نموداری است. در نرم افزار MetaTrader 5، می توانید با این فرمان به پرایس چنل دسترسی پیدا کنید:

Insert>Channels>انتخاب کانال مورد نظر

کانال را می توانید به همان روشی که خط روند را پیدا می کنید، پیدا کنید؛ یعنی دو نوسان پایین یا بالا لازم دارید. در کانال هایی مثل فیبوناچی، کانال بازگشت خطی و انحرافی استاندارد، فقط دو نوسان بالا یا پایین لازم است اما در کانال های هم فاصله، یک نوسان پایین/بالا/پایین یا بالا/پایین/بالا لازم است.

ترسیم کانال

نمودار بالا چگونگی ترسیم کانال را نشان می دهد.

  • شناسایی سه نقطه پیوت یا سطوح نوسان (بالا/پایین/بالا یا پایین/بالا/پایین)
  • دو بالا یا پایین را به هم وصل کنید و نقطه ی سوم را رو به بالا یا پایین ادامه دهید.
  • نمودار زیر کانال های بالا و پایین و چگونگی ترسیم آن ها را نشان می دهد.

چگونگی ترسیم کانال های بالا و پایین

تعریف انواع کانال قیمت

کانال فیبوناچی: برای ترسیم کانال فیبوناچی به دو پایین یا بالای پیاپی نیاز داریم. خطوط کانال به دو سطح فیبوناچی 0.618 و 1.618 تقسیم می شوند. هر خط کانال، مانند سطوح پشتیبانی/مقاومت عمل می کند.

کانال فیبوناچی

در نمودار بالا، کانال های فیبوناچی با دو پایینی که توسط فلش آبی نشان داده شده، رسم شده اند. کانال های فیبوناچی سطوح 0، 1، 0.618 و 1.618 را دارند.

کانال بازگشت خطی: کانال بازگشت خط هم با اتصال دو بالا یا پایین متوالی رسم می شود. این کانال از لحاظی که بهترین قیمت ها را نشان می دهد، از کانال های دیگر متمایز است.

کانال بازگشت خطی

کانال انحرافی استاندارد: کانال های انحرافی استاندارد کانال هایی هستند که بر اساس یک یا دو (یا بیشتر) انحراف استاندارد شناسایی شده در تنظیمات اندیکاتور ترسیم می شوند. کانال انحرافی استاندارد برای اندازه گیری میزان انحراف قیمت از کانال استفاده می شود.

کانال انحرافی استاندارد

کانال هم فاصله: ساده ترین کانال ابزاری، کانال هم فاصله است. این کانال، درون روند فواصل برابر از بالاها و پایین ها را اندازه می گیرد. کانال هم فاصله با استفاده از پیوت های بالا/پایین/بالا یا پایین/بالا/پایین ترسیم می شود.

کانال هم فاصله

چگونه با استفاده از کانال قیمت معامله کنیم؟
معامله با استفاده از کانال قیمت در بازار فارکس به شما اجازه می دهد در مقایسه با معامله از طریق خط روند، نسبت به ساختار بازار چشم انداز بهتری داشته باشید. بسته به شیب خود کانال، پوزیشن های بلند و کوتاه از انتهای بالا یا پایین کانال آغاز می شوند. متناوباً، وقتی کانال شکسته می شود و با موفقیت پشتیبانی یا مقاومت را ریتست می کند، معاملات آغاز می شوند.

نمودار زیر را به دقت نگاه کنید. در این جا متوجه می شویم که بعد از استفاده از نقاط نوسانی بالا/پایین/بالا، یک شیب رو به پایین یا یک کانال نزولی ترسیم می شود. همان طور که می بینید، نقاط نوسان تلاقی پشتیبانی افقی قبل و سطح مقاومت را نشان می دهند.

معامله با استفاده از کانال قیمت

با شروع فعالیت پرایس اکشن، می بینیم که پایین تر از کانال، به سمت انتهای فوقانی کانال یک اصلاح کوچک اتفاق می افتد. این موقعیت، فرصت فروش خوبی با هدفی که در سطح پشتیبانی قبلی تعیین شده، به ما می دهد. در همین نمودار، همچنین متوجه می شویم که کانال قیمت چگونه می شکند تا کمی بیشتر افت کند و از انتهای فوقانی کانال پشتیبانی بگیرد. این موقعیت یک الگوی برک اوت کانال کلاسیک است که در آن، قبل از اینکه یک روند صعودی اجرا شود، کانال ریتست می شود. نمودار زیر مثال دیگری از نحوه ی ریتست کانال در الگوی برک اوت است که قبل از شروع مجدد روند صعودی صورت گرفته است.

معامله با استفاده از کانال قیمت

استراتژی معامله از طریق کانال قیمت
بهتر است به جای استفاده از کانال قیمت، از برک اوت کانال برای معامله استفاده کنیم.

تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟

به ‌طور معمول راه‌های متفاوتی به‌ منظور سرمایه‌گذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آن‌ها بازارهای سرمایه‌گذاری موازی نیز گفته می‌شود. در همین راستا بازار سرمایه به ‌عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایه‌گذاری شناخته‌ شده است و در دهه‌های اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به‌ منظور کسب سود در این بازار تزریق کرده‌اند. یکی از شروط مهم و پایه‌ای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارت‌ها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارت‌های موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفه‌ای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایه‌گذاری نیز محسوب می‌شود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال به‌عنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد می‌شده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

همان‌طور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از داده‌های نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده می‌پردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به‌ عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به ‌منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصت‌های خوب برای ورود و خروج به سهم یاد می‌شود. شما از تحلیل تکنیکال می‌توانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایه‌گذاری آن قابل‌دسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده می‌شود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.

می‌توان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیاده‌سازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیل‌گران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده می‌کنند و به نتیجه دلخواه خود دست می‌یابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به ‌عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهره‌مند بود و جالب این است که از او به‌عنوان روزنامه‌نگار و کارآفرین یاد می‌شده. آقای داو بنیان‌گذار نشریه معروف وال‌استریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیت‌های پی‌درپی در صنعت سرمایه‌گذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به ‌عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.

چگونه تحلیل تکنیکال کنیم

معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانسته‌های خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیش‌بینی کند. در کنار داده‌های مختلف به‌ منظور تحلیل، تحلیل‌گر می‌تواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال می‌توان از نظریه‌ها و الگوهای بی‌شماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابی‌های خود استفاده می‌کند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفی‌شده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آن‌ها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آن‌ها مختص پیش‌بینی روند آینده سهم هستند.

بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال

در قسمت‌های قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل ‌قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهم‌ترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص می‌کند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فن‌های تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیش‌بینی قیمتی سهم بپردازد. شما به ‌عنوان یک معامله‌گر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته‌ شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیش‌بینی شما حرکت کند.

نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به‌ صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه می‌شوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاه‌مدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازه‌های زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته می‌شود که در ادامه به تشریح آن‌ها می‌پردازیم.

  1. قیمت همه‌چیز را مشخص می‌کند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عده‌ای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آن‌ها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیش‌بینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع می‌شود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن می‌توان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
  2. قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمت‌ها در روندهای زمانی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت در حال حرکت‌اند و روال گذشته را تکرار می‌کنند.
  3. گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهم‌های متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار می‌شود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار می‌شوند.

معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:

سطح اول: بررسی انواع نمودارها

نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکی‌ای درج می‌شوند تا بتوان تاریخچه‌ی قیمت‌ها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل می‌دهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آن‌ها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثال‌هایی خواهیم آورد:

1. خطی

نمودار خطی

نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازه‌ی زمانی نشان می‌دهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد می‌شود که وضعیت کلی را به ما نشان می‌دهد.

نمودار میله‌ای

2. میله‌‎ای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازه‌ی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میله‌ها قیمت معاملات در آن بازه‌ی زمانی را نشان می‌دهند که تا سقف و کف آن چه بوده.

نمودار شمعی

3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میله‌ای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما می‌دهد.
هر شمع به معنای یک بازه‌ی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم می‌شوند، بیانگر صعود یا نزول قیمت‌ها است. اندازه‌ی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان می‌دهد که هر شکلی یک معنی به‌خصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفاده‌ترین نوع نمودار شمعی است که میان معامله‌گران و تحلیل‌گران بورس، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان می‌کند.

سطح دوم: حمایت و مقاومت

حمایت و مقاومت

این سطح یکی از با ارزش‌ترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندی‌شان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان می‌کند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده می‌شوند که پیش‌بینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی می‌شوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیش‌بینی را بیاموزد.

سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال

خطوط روند و رسم کانال

رسم خطوط روند باعث ایجاد کانال‌هایی می‌شوند که می‌توان با استفاده از آن‌ها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار می‌تواند در برگیرنده‌ی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «نحوه رسم کانال های روند رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانال‌ها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم می‌شوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده می‌شوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانال‌ها به معامله‌گران می‌گویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درک‌شان را تسهیل بخشیده و پیش‌بینی روند یک نمودار را ساده می‌کنند.

سطح چهارم: علوم فیبوناچی

بحثی که برای استفاده‌ی حرفه‌ای از دانسته‌های مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی می‌باشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانال‌ها، لازم است اصول و نسبت‌هایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصل‌های آن به فیبوناچی باز می‌گردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصت‌های ورود و خروج از سهام را نشان می‌دهند که به نسبت‌های ریاضی مربوط می‌شود.

سطح پنجم: خواندن شاخص‌ها

«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازه‌ی زمانی به ‌عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین می‌شود. این مساله در بورس نیز همین معنی را می‌دهد.
به‌طور‌ کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و‌ فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دسته‌بندی خود وضعیت مجموعه‌ای از شرکت‌ها را نشان می‌دهند. این سطح به بررسی این شاخص‌ها و شناخت‌شان می‌پردازد.

سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته

همانطور که می‌دانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس می‌شود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت می‌پذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره می‌کند و سپس به سراغ موارد پیشرفته می‌رود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقه‌بندی آن‌ها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش می‌کند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده می‌شوند تا شخص بتواند ساختار یافته‌تر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟

همان‌طور که در قسمت‌های ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روش‌های معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روش‌ها به‌ منظور تحلیل، بررسی داده‌ها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیش‌بینی قیمتی آینده سهم استفاده می‌شود که همانند عرصه‌های مختلف در حوزه مالی و سرمایه‌گذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.

در تحلیل بنیادی به‌ طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته ‌شده و مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. این ارزیابی از داده‌های اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکت‌ها و … استفاده می‌کند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این‌ جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، به‌عنوان تنها ورودی‌های ارزیابی یا تحلیل به شمار می‌آیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمی‌شود اما در عوض از نمودار سهام استفاده می‌شود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.

سخن آخر

با توجه به مطالب ارائه ‌شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و می‌توان با تکیه ‌بر آن تصمیم‌گیری‌های معقول‌تری به‌منظور سرمایه‌گذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیت‌های تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه ‌بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به‌ خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهم‌ها خواهد بود. پیشنهاد می‌کنیم به‌ منظور شروع سرمایه‌گذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فن‌های تحلیل تکنیکال بهره‌مند شوید.

نحوه رسم کانال های روند

کانال قیمتی یکی از الگوهای ادامه روند است که می‌تواند شیب منفی یا مثبت داشته باشد و توسط دو خط روند در بالا و پایین کانال، محدود می‌شود.کانال قیمتی در آموزش فارکس می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد.زیرا نشان دهنده یک روند شفاف در سقف ها و کف هاست. خط روند بالایی ناحیه مقاومتی و خط روند پایینی ناحیه حمایتی کانال را مشخص می‌کند. کانال‌های صعودی شیب مثبت و کانال‌های نزولی شیب منفی دارند.

۱- خط روند اصلی:

برای اینکه بتوانیم خط روند اصلی (Main-trendline) را رسم کنیم، باید حداقل دو نقطه داشته باشیم. این خط در واقع جهت و شیب حرکت قیمت را مشخص می‌کند. برای یک کانال قیمتی صعودی، خط روند اصلی به سمت بالا کشیده می‌شود و برای رسم آن باید حداقل دو کف قیمتی داشته باشیم. همچنین برای یک کانال قیمتی نزولی، خط روند اصلی به سمت پایین کشیده می‌شود و برای رسم آن باید حداقل دو سقف قیمتی داشته باشیم.

۲- خط کانال:

خطی که به موازات خط روند اصلی رسم می‌شود، خط کانال (channel-line) نام دارد. در حالت کلاسیک، خط کانال باید روی دو کف یا سقف قیمتی قرار داشته باشد. اما بعضی از تحلیل‌گران پس از اینکه خط روند اصلی را رسم می‌کنند، خط کانال را روی تنها یک کف یا سقف قیمتی نیز قرار می‌دهند. در کانال‌های نزولی و صعودی، خط کانال به ترتیب نواحی حمایتی و مقاومتی را نشان می‌دهد.

۳- کانال قیمتی صعودی:

تا زمانی که قیمت در داخل کانال به سمت بالا حرکت کند، می‌گوییم روند صعودی است. اولین نشانه تغییر روند زمانی ظاهر می‌شود که قیمت دیگر قادر نباشد خود را به مقاومت خط کانال برساند. در ادامه اگر قیمت، حمایت خط روند اصلی را نیز شکست دهد، این امر تائید دیگری برای تغییر روند فراهم می‌کند. بعلاوه، اگر قیمت مقاومت خط کانال را بشکند و بالاتر برود، نشان از صعودی بودن قیمت و افزایش شتاب و قدرت حرکت آن به سمت بالا دارد.

۴- کانال قیمتی نزولی:

تا زمانی که قیمت در داخل کانال به سمت پایین حرکت کند، می‌گوییم روند نزولی است. اولین نشانه تغییر روند زمانی ظاهر می‌شود که قیمت دیگر قادر نباشد خود را به حمایت خط کانال برساند. در ادامه اگر قیمت، مقاومت خط روند اصلی را نیز شکست دهد، این امر تائید دیگری برای تغییر روند فراهم می‌کند. بعلاوه، اگر قیمت حمایت خط کانال را بشکند و پایین‌تر برود، نشان از نزولی بودن قیمت و افزایش شتاب و قدرت حرکت آن به سمت پایین دارد.

بعضی از معامله‌گران وقتی قیمت در یک کانال صعودی، به حمایت خط روند اصلی می‌رسد، به دنبال موقعیت‌های خرید هستند. برعکس، بعضی از معامله‌گران وقتی قیمت در یک کانال نزولی، به مقاومت خط روند اصلی می‌رسد، به دنبال موقعیت‌های فروش هستند. البته توجه داشته باشید که همانند سایر الگوهای نموداری، به منظور ورود به معامله بایستی نشانه‌های دیگری که تائیدکننده این سیگنال‌ها باشند را از طریق بررسی دیگر جنبه‌های تحلیل تکنیکال، بدست آورید.

تحلیل تکنیکال همانقدر که علم محسوب می‌شود، هنر هم هست. بنابراین همیشه باید قدری در این زمینه منعطف عمل کنید. اگرچه بهتر است قیمت دقیقاً خط روند اصلی و خط کانال را لمس کرده باشد، اما در خیلی از موارد اینطور نیست و لذا قضاوت در مورد موقعیت قرارگیری این خطوط به فرد معامله‌گر بستگی دارد. همینطور می‌توان گفت شاید خط کانال هم بطور ایده‌آل و کاملا دقیق به موازات خط روند اصلی نباشد.

نمودار سهام شرکت CSCO در تصویر بالا مثال خوبی است از یک کانال قیمتی صعودی ۱۱ ماهه که در سال ۱۹۹۹ شکل گرفته است.

توضیح یک مثال:

  • خط روند اصلی: کف‌های قیمتی ماه‌هادای ژانویه، فوریه و مارس، ابتدای خط روند اصلی را تشکیل داده‌اند. کف‌های قیمتی بعدی که در ماه‌های آوریل، مِی و آگوست ایجاد شده‌اند، خط روند اصلی را تائید کرده‌اند.
  • خط کانال: زمانی که خط روند اصلی کشیده شد، خط کانال از سقف قیمتی ماه ژانویه ترسیم شده است. بطور واضح می‌توانیم ببینیم که این خطوط روند به موازات یکدیگر قرار دارند. شاید بعضی از تحلیل‌گران بخواهند برای دقت بیشتر، زاویه این دو خط را اندازه‌گیری کنند. اما معمولا یک بررسی شهودی برای تشخیص اصل و ماهیت الگو کفایت می‌کند.
  • کانال قیمتی صعودی: برخورد قیمت به خط روند اصلی در اواسط ماه آوریل، اواخر مِی و اواسط آگوست، فرصت‌‌های خوبی برای معامله خرید ایجاد کرده است.
  • قیمت اولین بار در ماه جولای به مقاومت خط کانال رسیده (فلش قرمز) و یک سقف مهم را تشکیل داده است.
  • سقف قیمتی ماه سپتامبر نتوانسته بطور کامل به مقاومت خط کانال برسد و آن را لمس کند (فلش آبی) و فاصله کمی با آن دارد که احتمالا اهمیت زیادی نداشته است.

شکست مقاومت خط کانال توسط قیمت در ماه دسامبر ۱۹۹۹ نشان از شتاب حرکت قیمت در جهت صعود داشته است. ممکن است در آن زمان بعضی از تحلیل‌گران با مشاهده این حرکت صعودی قیمت، فکر کرده باشند که ارزش سهام بیش از اندازه افزایش یافته و قیمت وارد ناحیه اشباع خرید شده است، اما همانطور که می‌بینید پیشروی قیمت در جهت صعود قدرتمند بوده و روند هرگز چرخشی به سمت پایین نداشته است. به یاد داشته باشید که کانال‌های قیمتی برای همیشه دوام نخواهند داشت، اما تا زمانی که علائم تغییر روند ظاهر نشده، روند حال حاضر بازار به حرکت خود ادامه خواهد داد. همانطور که گفتیم تحلیل تکنیکال همانقدر که علم محسوب می‌شود، هنر هم هست.برای یادگیری این هنر بصورت تکنیکال و اصولی می توانید “دوره پرایس اکشن امینو “را شرکت کنید.

انتخاب تایم فریم اصل مهم در تحلیل تکنیکال

تایم فریم ها در تحلیل تکنیکال به اندازه خود تحلیل اهمیت دارند. یکی از دلایلی که موجب می شود یک معامله گر موفق نباشد انتخاب تایم فریم نا مناسب است .افراد مبتدی معمولا بدون در نظر گرفتن چند تایم فریم، تنها به یک تایم فریم بسنده می کنند واندیکاتورهای خود را درآن تایم فریم اعمال می کنند. در صورتیکه با در نظر داشتن تایم فریم های دیگر،می توان دید بهتری نسبت به روند داشت . معامله گران مبتدی می خواهند زود پولدار شوند به همین دلیل سراغ تایم فریم های کوچک مثل یک دقیقه یا پنج دقیقه می روند. در نهایت سرخورده می شوند زیرا با تایم فریم نامناسبی کار خود را آغاز کرده اند. در مطلب فوق اهمیت تایم فریم ها از نحوه رسم کانال های روند 4 جنبه اصلی بررسی می شود.

شغل شما و انتخاب تایم فریم مناسب :

وقتی می خواهید درباره تایم فریم معاملاتی خود تصمیم بگیرید زمانی که می توانید به معامله خود اختصاص دهید، بسیار مهم است. چه مقداری از روز یا هفته ی شما به انجام معاملات اختصاص دارد؟ اگر یک شغل تمام وقت دارید و امکان کنترل کردن معاملات خود را ندارید بهتر است روی نمودارهای 4 ساعته یا 1 ساعته تمرکز کنید ، حتی نمودارهای روزانه هم برای شما کاربرد دارد. اما اگر می توانید معاملات تان را رصد کنید بهتر است از نمودارهای 30 دقیقه ای استفاده کنید.از طرف دیگر، اگر یک معامله گر تمام وقت هستید و شغل دیگری ندارید می توانید از تایم فریم های کوتاه تر مثل 5 یا 15 دقیقه ای نیز استفاده کنید.

شخصیت فردی شما با کدام تایم فریم سازگار است؟

شخصیت فردی شما رابطه مستقیم با انتخاب تایم فریم شما دارد، مثلا شما احساس می کنید که تایم فریم یکساعته برای شما مناسب است، زیرا طولانی تر است اما نه به اندازه ای که حوصله تان سر برود و تعداد سیگنال ها هم کافی به نظر می رسند . در این تایم فریم فرصت کافی برای تحلیل بازار را داریم و اصلا احساس دستپاچگی نمی کنیم. از طرف دیگر فردی که این تایم فریم در نظرش خیلی طولانی است و به قول خودش قبل از اینکه بتواند معامله ای انجام دهد تبدیل به فسیل شده است! تایم فریم 15 دقیقه برای او مناسب است و احساس می کند فرصت کافی برای تحلیل را دارد. شخص دیگری نمی تواند در تایم فریم یک ساعته معامله کند . زیرا به نظرش خیلی سریع می آید و فقط با تایم فریم های چهارساعته و روزانه کار می کند.

چه تایم فریمی برای شما مناسب است؟

تایم فریمی که در آن می توانید راحت کار کنید. در معامله کردن به اندازه کافی تحت فشار هستید ( به خاطر اینکه پای پول واقعی در میان است ) ، پس حداقل نباید اجازه بدهید که چیزهای دیگر مثل تایم فریم نامناسب شما را تحت فشار بگذارند . در هر تایم فریمی باید فرصت کافی برای تحلیل داشته باشید تا احساس سردرگمی نکنید. به طور خلاصه، باید از تایم فریمی استفاده کنید که با شخصیت شما و زمانی که در اختیار دارید، در تناسب باشد. بهترین راه هم برای پیدا کردن تایم فریم مناسب شما این است که با هر تعداد تایم فریم که ممکن است معامله کنید و سپس از میان آنها تایم فریمی که با آن راحت تر هستید را انتخاب کنید.

میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم:

میزان پولی که می خواهید در این راه سرمایه گذاری کنید، ارتباط مستقیم با تایم فریم شما دارد، اگر حساب شما کوچک است پس نمی توانید حد ضرر های بزرگ برای آن قرار دهید پس لاجرم باید در تایم فریم های کوچکتر مثل پنج دقیقه و یک دقیقه فعالیت کنید که حد ضرر کوچکتری دارند و مارجین و استاپ لاس های کوچکتری را فراهم می کنند. تایم فریم های بزرگ همانطور که تارگت و حد سودهای بزرگ دارند حد ضرر های بزرگ را نیز میطلبند که باید حساب شما تحمل این حد ضرر را داشته باشد و حساب شما نسوزد و بتواند در مقابل نوسانات بازار ایستادگی کند

اهمیت تایم فریم های چند گانه در تحلیل تکنیکال

وقتی با توجه به مطالب بالا راجع به تایم فریم کاری خود تصمیم گرفتید، می توانید سراغ تایم فریم های چندگانه برای تحلیل بازار بروید. با نگاه کردن به نمودارها در تایم فریم های مختلف، حتما متوجه شده اید که بازار به هر سمتی می تواند حرکت کند. یک میانگین متحرک ممکن است در نمودار هفتگی سیگنال خرید و در نمودار روزانه سیگنال فروش بدهد . و ممکن است که در نمودار ساعتی سیگنال خرید و در نمودار ده دقیقه سیگنال فروش بدهد . بالاخره چه باید کنیم ؟!

به مثال زیر توجه کنید تا مطلب کاملا برای شما روشن شود:

نمودار زیرنوسانات جفت ارز یورو دلار در تایم فریم 5 دقیقه را نشان می دهد .حرکت بازار به نظر صعودی است و از آنجایی که خط مقاومت قبلی خود را هم شکسته است ،به نظر میرسد که بهترین زمان برای خرید است .

تایم فریم 5 دقیقه یورو/دلار

تایم فریم 5 دقیقه یورو/دلار

اما اشتباه است. ببینید که بعد از آن چه اتفاقی افتاده است . قیمت بعد از کمی بالا رفتن به شدت سقوط کرده است .

تایم فریم 5 دقیقه یورو/دلار

تایم فریم 5 دقیقه یورو/دلار

حال همان نمودار و در همان موقعیت ولی در تایم فریم یک ساعته بررسی می کنیم. همانطور که می بینید قیمت کانال نزولی خود را شکسته که به مفهوم بازار صعودی است . بالای میانگین متحرک قرار گرفته که این هم دلیلی برای صعودی بودن بازار است. همه چیز حکایت از صعودی بودن بازار دارد

تایم فریم یک ساعته یورو/دلار

تایم فریم یک ساعته یورو/دلار

این بار هم اشتباه کردید!

تایم فریم یک ساعته یورو/دلار

تایم فریم یک ساعته یورو/دلار

بسیار خب ، اکنون به تایم فریم بالاتر می رویم . درتصویر زیر همان موقعیت را در تایم فریم چهار ساعته مشاهده می کنید. در این تصویر یک کانال نزولی مشاهده میشود . جفت ارز به خط بالایی کانال برخورد کرده ولی هنوز در کانال نزولی قرار دارد . حرکت بالای میانگین متحرک است که البته گواهی از صعودی بودن بازار می دهد ولی کانال حکایت از نزولی بودن دارد هر چند که حرکت پیرامون خط بالایی کانال در حال انجام است.

تایم فریم چهار ساعته یورو/دلار

تایم فریم چهار ساعته یورو/دلار

نگاه کنید که چه اتفاقی می افتد . قیمت بعد از برخورد به خط روند بالایی شروع به سقوط می کند.

تایم فریم چهار ساعته یورو/دلار

تایم فریم چهار ساعته یورو/دلار

بیایید نگاهی به نمودار روزانه بیندازیم .حرکت بازار به وضوح نزولی است . قیمت پایین میانگین متحرک و در یک کانال نزولی در حال پیشروی است . در این نمودار روند به روشنی قابل تشخیص است. آخرین شمع هم بعد از برخورد به خط بالایی کانال به پایین برگشته است بازار با تمام شواهد نزولی است . حال ببینیم چه اتفاقی می افتد.

تایم فریم روزانه یورو/دلار

تایم فریم روزانه یورو/دلار

تبریک ! روند نزولی ادامه پیدا می کند.

تایم فریم روزانه یورو/دلار

تایم فریم روزانه یورو/دلار

نکته اصلی چیست؟

تاریخ و ساعت نمودارها یکسان بود . تنها تفاوت آنها در تایم فریمهای متفاوتشان بود . حال می توانید اهمیت تایم فریمهای چندگانه را درک کنید.وقتی ما فقط به نمودار پانزده دقیقه نگاه کنیم ، نمی توانیم دلیل ادامه روند یا بازگشت آن را بفهمیم . به ذهنمان خطور نمی کند که نگاهی به تایم فریمهای بالاتر بیندازیم . زمانیکه بازار به روند خود ادامه می دهد یا از آن برمی گردد ، معمولا به یک خط حمایت یا مقاومت در تایم فریم بزرگتر برخورد کرده است. خطوط حمایت و مقاومت در تایم فریمهای بزرگتر ، مهم تر هستند . ترید کردن با استفاده از چندین تایم فریم ، موقعیت های بهتری را برای ما فراهم می کند. مبتدی ها معمولا بدون در نظر گرفتن تایم فریمهای دیگر تنها به یک تایم فریم بسنده می کنند و نحوه رسم کانال های روند اندیکاتورهای خود را روی آن تایم فریم اعمال می کنند . در صورتیکه با در نظر داشتن تایم فریم های دیگر ، می توان دید بهتری نسبت به روند داشت. به جای اینکه خیلی به بازار نزدیک شوید ، بهتر است کمی هم از دور به آن نگاه کنید.

یک تایم فریم به عنوان تایم فریم مادر و اصلی انتخاب کنید مثلا 4 ساعته، و کلیه تحلیل های خود از آینده قیمت را روی این تایم فریم انجام دهید، بعد برای ورود و خروج به تایم فریم های پاینن تر مثل ساعتی رجوع کنید. شما عملا با این روش معاملات خود را اعتبار سنجی می کنید و بعد به معامله ورود می کنید، با این کار لبه محکم تری نسبت به کسانی که تنها از یک تایم فریم استفاده می کنند ، خواهید داشت. فقط موقع تصمیم گیری در نظر داشته باشید بین تایم فریمها تفاوت کافی وجود داشته باشد. اگر تایم فریم ها خیلی نزدیک به هم انتخاب شوند ، قادر به تشخیص تفاوتها نیستید بنابراین کار کردن با آنها بیهوده خواهد بود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.