نکته قابل توجه؛ در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند.
نسبت های سوآوری چیست؟
نسبت های سودآوری زیرمجموعه نسبت های مالی و در واقع جزئی از نسبت های مالی می باشد و میزان سود حاصل از یک شرکت را در قالبهای مختلف نشان میدهد. به عبارت دیگر این نسبتها، توانایی شرکت برای تولید درآمد مرتبط با عملکرد و سود سهام، داراییهای ترازنامه، هزینههای عملیاتی و سهام را اندازهگیری میکند.
اهمیت نسبت های سودآوری برای سرمایه گذاری
کسب سود، اصلی ترین هدف هر شرکت و یا مؤسسه ای در ابتدای افتتاح آن است. قطعاً هر واحد تجاری به منظور کسب سود برای سهام دار و یا سهام داران آن افتتاح می شود. لازم به ذکر است که در بیشتر مواقع با کم کردن هزینهها می توان به سود بیشتر رسید پس شرکت باید تمام سعی خود را بکند که هزینه های قابل اجتناب را حذف کند. با کمک این نسبت ها میتوانیم مقدار موفقیت شرکت در کسب سود از منابع مختلف را ارزیابی و مقایسه کنیم.
انواع نسبتهای سودآوری
- بازده داراییها (ROA)
- بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود عملیاتی
- حاشیه سود خالص
بازده داراییها (ROA)
نسبت بازده داراییها (ROA)نشان دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود بهره برده و برای سرمایهگذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد کرده است. به عبارت دیگر تاثیر دارایی ها (مولد بودن دارایی ها) در ایجاد سود خالص را اندازه گیری میکند. نسبت بازده داراییها میتواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد. هر چه این نسبت بزرگتر باشد مطلوبیت بیشتری حاصل شده است.
بازده دارایی = سود خالص / میانگین کل داراییها
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
شیوهای برای اندازهگیری میزان سودآوری شرکت است که روش ایجاد سود با استفاده از سرمایه سهامداران را روشن میکند. در واقع (ROE) به معنی اندازه گیری چگونگی استفاده مؤثر یک تجارت از ارزش سهام سهامداران است. به عبارت دیگر نشان دهندهی میزان سود خالص برای شرکت از هر یک ریال حقوق صاحبان سهام میباشد.
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / حقوق صاحبان سهام
حاشیه سود ناخالص
این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی میکند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته را بررسی کرده و رابطه بین فروش و هزینههای تولید کالای فروخته شده را نشان میدهد. در واقع این نسبت نشان میدهد چه مقدار از مبلغ فروش برای هزینه های اداری، هزینه های تامین مالی، مالیات و سهم سود سهامداران باقی مانده است و درصد سود به دست آمده از هر یک ریال فروش شرکت را نشان می دهد.
حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / فروش
بالا بودن این نسبت نشانه خوبی برای شرکت میباشد. یعنی این که شرکت کالاهای خود را بالاتر از قیمت تمام شده به فروش رسانده است..
حاشیه سود عملیاتی
سود عملیاتی در واقع تفاوت درآمدهای عملیاتی از تمام هزینه های مربوط به تولید محصول میباشد و نسبت سود عملیاتی نشان دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد. کاهش این نسبت به صورت مستمر میتواند برای شرکت پر ریسک باشد.
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
حاشیه سود خالص
درصد حاشیه سود خالص شرکت نشان دهنده این است که از هر ۱ تومان فروش شرکت چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. این نسبت در کنار دیگر نسبت های سودآوری استفاده میشود.
حاشیه سود ناخالص شاخص مهم در سود شرکت های بورسی
سوال : یک شاخص مهم در اندازه گیری سود شرکت چیست ؟
یک شاخص مهم در اندازه گیری سود شرکت حاشیه سود ناخالص میباشد که در واقع درصد درآمد را پس از کسر هزینه کالاهای تولیدی فروخته شده، نشان می دهد. هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه ای است که یک شرکت برای حاشیه سود چیست تولید کالا و خدماتی که به فروش می رساند، صرف کرده است. حاشیه سود ناخالص نشان می دهد که چطور یک شرکت از هزینه های مستقیم تولید مانند هزینه نیروی انسانی و مواد اولیه، ایجاد درآمد کرده است.
برای حاشیه سود چیست به دست آوردن حاشیه سود ناخالص باید سود ناخالص شرکت را تقسیم بر درآمد عملیاتی شرکت کنیم :
درآمد های عملیاتی را اول تعریف کنیم : درآمد های به دست آمده از طریق فعالیت شرکت که در راستای هدف تاسیس آن می باشد برای مثال درآمدی که یک شرکت خودرویی از فروش خودرو و قطعات آن دارد درآمد عملیاتی محسوب می شود
سود ناخالص شرکت در صورت های مالی با کم کردن بهای تمام شده از درآمد عملیاتی به دست میآید
حال با تقسیم سود ناخالص بر درآمد عملیاتی و ضرب در عدد 100 میتوان حاشیه سود ناخالص به درصد به دست بیاوریم.
شما عزیزان باید حاشیه سود ناخالص شرکت رادر چند سال گذشته با هم مقایسه کنید تا روند سود سازی شرکتی که برای سرمایه گذاری قصد دارین انتخاب کنید را به درستی بررسی کنید و قطعا افزایش آن میتواند روند مثبت سود سازی شرکت را نشان دهد.
در نظر داشته باشید در کل حاشیه سود 40 تا 60 درصدی میتواند عددی معقول برای شرکت باشد .
فرمول حاشیه سود در بانکها
· طبق نرخ سود بانک تجارت. اگر 100 میلیون تومان پول در بانک تجارت به صورت بلندمدت سپردهگذاری شود. هر ساله 18 درصد از آن معادل 18 میلیون تومان سود. به سپردهگذار پرداخت میشود. 18000000 = 0.18 × 100000000 :سود 688: 2 s
فرمول حاشیه سود در بانکها
حاشیه سود خالص و ناخالص حاشیه سود خالص چیست؟ نسترادابورس.
· حاشیه سود ناخالص. یکی از نسبت های مهم در تحلیل بنیادی شرکت ها حاشیه سود ناخالص می باشد که با بررسی آن در طی دوره های مالی می توان به اطلاعات خوبی از عملکرد شرکت ها دست یافت
این مطلب در سایت ویکی پاوه نوشته شده است.
حاشیه سود خالص چیست؟ – بورسینس.
فرمول محاسبه حاشیه سود : درآمد خالص حاشیه سود = _____ فروش خالص. نوع دیگر حاشیه سود. روش محاسبه متفاوتی دارد و برای اهداف مختلفی بکار برده میشود
حاشیه سود چیست؟ اخبار حسابداری با سید ایمان نامنی.
· حاشیه سود برابر با سودتقسیم بر فروش خالص است. کاربرد حاشیه سود چیست؟ حاشیه سود. فرمولی است که نشان دهنده توانایی یک شرکت درکنترل هزینه هاست. هرچه عدد بدست آمده این فرمول بیشتر باشد. یعنی سود دهی ان شرکت در مهار وکاهش
فرمول حاشیه سود در بانکها
حاشیه سود چیست و چه نقشی در عملکرد مالی بهتر دارد؟ کاربوم.
حاشیه سود چیست؟عملکرد حاشیه سود چگونه است؟چرا حاشیهی سود مهم است؟کاهش حاشیه سود چه تاثیری بر قیمت دارد؟آیا در دسترس بودن بر حاشیه سود تأثیر میگذارد؟به عنوان مثال. فرض کنید یک جفت کفش به قیمت ۴۰ دلار فروخته میشود. اما مصرفکننده حاضر است ۵۰ دلار برای این کفش پرداخت کند. حاشیه سود حداکثر ۵۰ دلار خواهد بود. این بدان معناست که حاشیه سود حداکثر ۱۰ دلار بیشتر از قیمت واقعی کفش است. همچنین. لازم است بگوییم که با مصرف کالاها یا خدمات بیشتر. حاشیه سود کاهش مییابد. زیرا هرچه مصرفکننده محصول یا خدمات موردنظر بیشتری داشتهباشد. تمایلش به خرید مجدد کاهش مییابد. حاشیه سود را درآمد نهایی نیز مینامند. از نظر شغلی. هرچه خریدار کالا یا خدمات اضافی . karboom.io4.Published:
آموزش مفهوم حاشیه سود در تحلیل بنیادی.
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیمبر فروش: ۱۴۲۰۳۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۰٫۴۵% حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیمبر فروش: ۲۲۵۹۲۴۰/۳۱۲۵۳۳۲۰=۷٫۲%
برآوردی از حاشیهی سود بانکی در ایران مؤسسه مطالعات و .
نرخ سود سپردهها یک طرف فرمول سادهی محاسبهی حاشیهی سود بانکی. سود پرداختی به سپردههاست. اما در محاسبهی این عدد نکتهای وجود دارد که در برخی موارد تعمداً مورد غفلت قرار میگیرد
فرمول حاشیه سود در بانکها
تجزیه و تحلیل بانکها – ABACUS.
داراییهای درآمدزا در بانک شامل تسهیلات اعطایی. سرمایهگذاری در اوراق مشارکت. سپردههای بانکی و سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی و غیربورسی است
بیشترین سود سپرده بانک ها در سال 1400 +جدول کامل رده Rade.
· پولتون رو بذارید تو بیمه زندگی و سرمایه گذاری باران (مورد تأیید بیمه مرکزی ایران) در مقایسه با بانک سود بیشتری میده.اگر بانک سالیانه حداکثر 18 درصد سود بده. بیمه سرمایه گذاری ۵ ساله حداقل
نحوه محاسبه سود وام های بانکی – سیدرضا بازیار.
فرمول کلی محاسبه سود برای تسهیلات با اقساط مساوی ماهیانه (چند قسطه مثل وام فروش اقساطی) که معمولا تعداد زیادی از تسهیلات دریافتی را شامل میشود مانند زیر محاسبه می شود نحوه محاسبه سود وام های بانکی با روش قدیمی مثال: اگر
نسبتهای مالی چیست؟ + معرفی و فرمول 5 نسبت مالی پرکاربرد.
در واقع این نسبت حاشیه ایمنی خاصی را از نظر طلبكاران منعكس میكند و نشان میدهد كه شركت چه مقدار كاهش در سود را میتواند تحمل كند و هنوز قادر به پرداخت هزینه بهره باشد. سود قبل ازبهره و مالیات
محاسبه آنلاین سود سپرده حاشیه سود چیست – کیت ست.
کیت ست: با سلام. قطعا سپرده سالانه سود بالاتری دارد. با نرخ سود 10 درصد سپرده کوتاه مدت روز شمار ماهانه 2,054,794 ریال معادل 205 هزار تومان و با نرخ سود 15 درصد سپرده بلندمدت سالانه 3,082,191 ریال ماهانه 308
دوپانت فرمول – به عنوان مثال محاسبه.
در زیر پارامترهای از نوع فاکتوریل. یعنی حاشیه سود (بازده فروش) و گردش دارایی هستند. فرمول دوپونت بدان معنی است که بازگشت سرمایه گذاری به کالا از سود حاصل از فروش دارایی های جاری برابر خواهد شد
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی پرشین حساب.
· اگر حاشیه سود عملیاتی برابر با 0 باشد. یعنی شرکت از هر ۱۰۰ تومان فروش عملیاتی. 6 سود داشته است. 4.2) حاشیه سود ناخالص: اگر حاشیه سود ناخالص 0.35 باشد. یعنی هزینه تولید کالایی که به بهای 100 فروخته
تحقیق در مورد بهره وری در شبکه بانکی.
چنین مدلی در هیچ جای دنیا تاکنون مشاهده نشده است . در کشورهای توسعه یافته به طور عمده نسبت به نرخ واقعی تورم درصدی حاشیه سود تعریف می شود و نرخ تسهیلات اعطایی بانکها به مشتریان تعلق می گیرد
محاسبه سود واممحاسبه سود سپردهفرمول وامنحوه محاسبه سود سپرده بانکیمحاسبه نرخ سود بانکینحوه محاسبه سود بانکیفرمول محاسبه سود بانکیمحاسبه اقساط بانک رفاه
حاشیه سود یا مارجین به زبان ساده
حاشیه سود، (Profit margin) نسبتی است، که بهوسیله آن، سودآوری هر دلار (یا هر ریال) از فروش را، محاسبه میکنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم میکنند. به عبارتی دیگر حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته میشود، یکی از نسبتهای سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینههای شرکت، از جمله هزینههای عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینههای مالیاتی، از کل درآمد به دست میآید.
حاشیه سود به شکل درصدی حاشیه سود چیست بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست میآورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب میکند.
نکته قابل توجه؛ در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند.
اولین معیار مورد توجه سرمایه گذاران
میزان سود خالص یک شرکت، اولین معیاری است که بیشتر سرمایهگذاران در رابطه با سوددهی شرکت، مدنظر قرار میدهند، ولی توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت، ارائه نخواهد داد.
در مقابل نسبتهای حاشیه سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت، مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد.
حاشیهها به بیان ساده، عوایدی هستند، که به صورت نسبت یا درصدی از فروش شرکت، بیان میشوند. این درصد، سهامداران و سرمایهگذاران را قادر میسازد، که سوددهی شرکتها را به مقایسه بگذارند.
انواع حاشیه سود و نحوه محاسبه آنها
- انواع اصلی حاشیه سود یا مارجین کدامند؟
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود عملیاتی
- حاشیه سود خالص
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم میتوان آنها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست میآید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده میکنیم:
Gross Profit Margin = Gross Profit / Revenue *100
حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست میآید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار میگیرد.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی، اداری، توزیع، بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده میکنیم:
Operating Profit Margin = Operating Profit / Revenue x 100
حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست میآید و یکی از پر کاربردترین نسبتهای مالی است که تحلیلگرهای مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمدهای شرکت مورد ارزیابی قرار میدهند.
به عبارتی، نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی (مانند درآمدها و هزینههای مالی، سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
Net Profit Margin = Net Income / Revenue x 100
کاربردها و تحلیل حاشیه سود و مارجین
حاشیه سود نسبتی مفید است که میتواند به ایجاد بینشی درباره انواع جنبههای عملکرد مالی یک شرکت کمک کند.
در سطح ابتدایی، حاشیه سود پایین میتواند این طور تعبیر شود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، کاهشی درفروش تجربه کند، حاشیه سود آن حتی بیشتر کاهش خواهد یافت که به حاشیه سودی بسیار پایین، خنثی و یا حتی منفی به منجر میشود.
حاشیه سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال اگر حاشیه سود شرکتی کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینههایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (حاشیه سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگه داشتن هزینه هاست. این امر مستلزم آن است تا هزینهها بهتر تحت کنترل قرار گیرد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیافتد، مثلاً شرکت به نسبت فروشش موجود کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی را استخدام کرده و یا در فضای بیش ازحد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست. از طرف دیگر حاشیه سود بالا نشانگر شرکت سودآوری است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
حاشیه سود همچنین میتواند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص کند. به طور مثال حاشیه سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
محدودیتهای حاشیه سود
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام بررسی حاشیـه سود این محدودیتها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با حاشیه سودهای گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است. به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالی که موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همین طور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از حاشیه سود پایینی برخوردارند.
نکته، محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
توضیحات مدیر مالی در مورد مارجین
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینههای آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینهها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینههای خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر حاشیه سود چیست قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله حسابداری مالی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
حاشیه ایمنی چیست
حاشیه ایمنی چیست : مدیران هر واحد اقتصادی نیاز به گزارشات مالی دقیق به منظور امکان برنامه ریزی برای آتیه دارند. گزارشات هر چه کامل تر باشند، چراغ راهنمای بهتری برای شرکت ها محسوب می شوند. برای آن که مدیران بتوانند بهتر از گزارشات استفاده نمایند، حسابداران اقدام به تهیه نسبت های مالی می نمایند و یکی از نسبت های کاربردی مالی، نسبت حاشیه ایمنی می باشد.
چه زمانی حاشیه ایمنی محاسبه می گردد
به صورت کلی نسبت حاشیه ایمنی در دو زمان زیر می تواند محاسبه گردد :
- در طول دوره مالی
- برای دوره مالی آتی
قبل از آن که به ارائه توضیحات در خصوص این نسبت بپردازیم، لازم است یا نقطه سر به سر آشنا شویم
نقطه سربه سر چیست
در شرایطی که درآمدهای یک واحد اقتصادی با هزینه های آن یکسان باشد، در اصطلاح حسابداری به آن نقطه سر به سر اطلاق می گردد.
حسب توضیح فوق مشخص است که در نقطه سر به سر، واحد اقتصادی فاقد سود و یا زیان است.
برای آنکه بتوانیم نسبت حاضیه ایمنی را محاسبه نماییم، ابتدا بایستی دست به محاسبه نقطه سر به سر بزنیم.
هدف از ایجاد هر واحد اقتصادی، دسترسی به سود است، لذا این که حاشیه سود چیست محاسبه نماییم که در چه میزان تولید یا فروش، به این سود دسترسی پیدا می نماییم، نکته مهمی است.
به منظور گزینه فوق، پس از آن که نقطه سر به سر را محاسبه نمودیم، اقدام به محاسبه حاشیه ایمنی ای که ما را به سود می رساند، می نماییم.
روش های محاسبه نقطه سر به سر
توضیحات مربوط به نقطه سر به سر ارائه شد، لیکن برای محاسبه نقطه سر به سر، سه روش زیر وجود دارد :
- به صورت سطح تولید یا درصد بهره برداری
- به صورت سطح قیمت محصول
- به صورت سطح درآمد یا فروش
برای این که محاسبه نماییم که در چه سطحی فاقد سود یا زیان هستیم، یا به عبارتی دیگر نقطه سر به سر مجموعه ما کجاست، ممکن است براساس سطح تولید محصولات اقدام نماییم.
روش اول
در این روش محاسبه می شود که در چه سطحی از تولید ( به لحاظ تعدادی ) به نقطه سر به سر نائل می آییم.
روش دوم
در حالت دوم براساس قیمت محصولات، محاسبه انجام می شود، معمولاً این روش در مراکزی که سطح تولید به لحاظ تعدادی محدود و مشخص است، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش مشخص می شود که با چه نرخی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم.
روش سوم
حالت سوم که در این مبحث نیز کاربردی است و در بازار کار نیز بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، حسابدار محاسبه می نماید که در چه سطحی از فروش و درآمد به لحاظ حاشیه سود چیست مبلغی، در نقطه سر به سر قرار می گیریم. مثلاً حسابدار محاسبه می نماید که جمع هزینه های دوره مورد نظر معادل مبلغ 1000000 ريال شده است، فروش یا درآمد نیز در سطح مبلغی 1000000 ريال ما را به نقطه سر به سر خواهد رساند.
محاسبه حاشیه ایمنی در طول دوره مالی
در ادامه توضیحات در خصوص ” حاشیه ایمنی چیست ” معروض می دارد که ممکن است حسابدار در طول دوره مالی جاری اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماید. قابل ذکر است که حاشیه ایمنی مترادف Margin of safety ratio می باشد و به صورت مخفف با MS نمایش داده می شود.
نسبت حاشیه ایمنی در طول دوره مالی جاری بر اساس فرمول زیر محاسبه می گردد :
فروش واقعی / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش واقعی ) = MS
در خصوص فروش در نقطه سر به سر که توضیحات ارائه شد، فروش واقعی نیز حاصل جمع فروش های دوره جاری از زمان آغاز دوره تا روز محاسبه می باشد، پس از مشخص شدن این دو مورد، مبالغ را در فرمول فوق الذکر جای گذاری نموده و حاشیه ایمنی را محاسبه می نماییم.
محاسبه حاشیه ایمنی برای دوره مالی آتی
لازم است که قبل از شروع دوره مالی، در زمان بودجه بندی، بر اساس بودجه های در نظر گرفته شده و تجارب حاصل از دوره های قبل، اقدام به محاسبه نسبت حاشیه ایمنی نماییم تا بتوانیم بهتر به اهداف آتی خود نائل آییم.
در این صورت به منظور محاسبه نسبت مذکور، از فرمول زیر استفاده می نماییم :
فروش مورد انتظار / ( فروش در نقطه سر به سر – فروش مورد انتظار ) = MS
در این حالت با توجه به این که میزان و مبلغ فروش به صورت دقیق مشخص نیست، تیم مالی، اقدام به برآورد مبلغ فروش برای دوره آتی می نمایند و به این طریق فروش مورد انتظار را به دست می آوریم.
پس از محاسبه مبلغ فروش مورد انتظار بر اساس توضیحات فوق و مبلغ فروش در نقطه سر به سر بر اساس بودجه و تجارب قبلی، مبالغ مذکور را در فرمول فوق الذکر جای گذاری و مبلغ نسبت حاشیه ایمنی را برای دوره مالی آتی محاسبه می نماییم.
مبلغ حاشیه ایمنی چقدر باید باشد
حسب توضیحات فوق، مبلغ مربوط به حاشیه ایمنی، مبلغ سود واحد اقتصادی است و لذا هر چه میزان حاشیه ایمنی بالاتر باشد، سود آوری بیشتر و موفقیت بیشتری خواهیم داشت و لذا مدیران بایستی حاشیه ایمنی را بالا در نظر گرفته و برای دستیابی به آن تلاش نمایند.
امیدواریم که کلیپ تهیه شده برای شما کاربردی بوده باشد و قادر به پاسخ گویی به سوال ” حاشیه ایمنی چیست ” شده باشید و مراتب رضایت شما را به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما