روانشناسی الگوهای شمعی در بورس و انواع آنها
در این مقاله ابتدا به بررسی کندل های ماروبوزو، فرفره و دوجی پرداخته می شود و از لحاظ روانشناسی، دلیل شکل گیری این الگوهای تک کندلی بررسی می شود. در پایان این مقاله نیز انواع الگوهای شمعی در بورس معرفی می شوند تا در مقاله های بعدی بتوان به صورت دقیق تر به بررسی هر الگو پرداخت. با ما همراه باشید.
در نمودارهای شمعی، برای هر کندل تنوع بسیار زیادی از لحاظ طول بدنه و همچنین طول سایه های پایینی و بالایی وجود دارد. باید توجه داشت که برای بررسی کندل ها، واژه های کوتاه، متوسط و بلند به صورت نسبی می باشند و همواره هر کندل با کندل های قبلی خود مقایسه می شود. در شکل 1، یک کندل صعودی همراه با بدنه اصلی، سایه های بالا و پایینی و اطلاعات مختلف قیمتی آورده شده است. در صورتی که قیمت آخرین معامله (قیمت بسته) بیشتر از قیمت اولین معامله (قیمت باز) باشد، کندل صعودی خواهد بود و معمولا در نرم افزارهای مختلف تحلیل تکنیکال، چنین کندلی با رنگ سفید یا سبز و یا حتی آبی نشان داده می شود. از طرفی اگر قیمت آخرین معامله کمتر از قیمت اولین معامله باشد، چنین کندلی نزولی خواهد بود و در نرم افزارهای مختلف تحلیل تکنیکال با رنگ مشکی یا قرمز نشان داده می شود. باید توجه داشت که در بازار سرمایه برخلاف بازارهای بین المللی، قیمت آخرین معامله با قیمت پایانی متفاوت می باشد.
شکل 1- اجزای یک کندل ژاپنی
اندازه بدنه اصلی و همچنین نحوه شکل گیری سایه های بالایی و پایینی هر کندل، از لحاظ روانشناسی و خرد جمعی اهالی بازار، دلایل متعددی دارد که در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم.
بدنه های بلند در مقایسه با بدنه های کوتاه
به روزهایی که اختلاف بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله زیاد باشد، روزهای بزرگ یا بلند گفته می شود و به کندل های دارای چنین بدنه های بلندی، کندل بلند گفته می شود. از طرفی به روزهایی که اختلاف بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله کم باشد، روزهای کوچک یا کوتاه گفته می شود و به کندل های دارای چنین بدنه های کوتاهی، کندل کوتاه گفته می شود. بایستی توجه داشت که این نوع نامگذاری، به صورت ساده بر اساس طول بدنه صورت گرفته و در آن سایه های بالایی یا پایینی مد نظر قرار نمی گیرد.
شکل 2- کندل با بدنه کوتاه و بلند
به طور کلی، کندل های با بدنه بلند، نشان دهنده قدرت زیاد خریدارها یا فروشنده ها و همچنین شمع های با بدنه کوتاه، نشان دهنده تثبیت قیمت می باشند. اگر شمع های بلند، بدنه سفید داشته باشند، نشان دهنده این موضوع است که فشار زیادی برای خرید وجود دارد و در صورتی که در انتهای یک روند نزولی، در محدوده حمایتی معتبر، جنین کندلی را شاهد باشیم، می توانیم انتظار رشد قیمت را داشته باشیم. در صورتی که چنین کندلی در محدوده حمایتی معتبر شکل نگیرد، نمی توان برداشت خاصی از آن کرد و حتی ممکن است چند روز معاملاتی بعد، افت قیمت را هم شاهد باشیم.
از طرفی کندل های با بدنه مشکی بلند، حاکی از این موضوع است که فشار زیادی برای فروش وجود دارد و در صورتی که در انتهای یک روند صعودی، در محدوده مقاومتی معتبر، چنین کندلی را شاهد باشیم، می توانیم بعد از آن انتظار افت قیمت را داشته باشیم اما اگر چنین کندلی در محدوده مقاومتی معتبر، شکل نگیرد، نمی توان برداشت خاصی از آن کرد و حتی ممکن است با فاصله زمانی کمی از شکل گیری این کندل، شاهد رشد قیمت باشیم. در صورتی که در یک روند نزولی، شاهد بک کندل با بدنه مشکی بلند باشیم، می توان از آن اضطراب و ترس ناگهانی فعالان بازار را برداشت کرد.
1- کندل یا الگوی ماروبوزو (Marubozu)
الگوی ماروبوزو از الگوهای شمعی در بورس می باشد و به کندل هایی که دارای بدنه بلند می باشند و سایه های بالایی یا پایینی ندارند، گفته می شود. البته باید توجه داشت که گاهی اوقات الگوی ماروبوزو دارای سایه های کوتاهی در بالا یا پایین می باشد اما در صورتی که سایه های بالایی و پایینی وجود نداشته باشد، قدرت کندل بیشتر خواهد بود. کندل ماروبوزو با بدنه سفید (ماروبوزو سفید) زمانی شکل می گیرد که قیمت اولین معامله برابر با قیمت پایینی (Low) و قیمت آخرین معامله برابر با قیمت بالایی (High) باشد. از طرفی کندل ماروبوزو با بدنه مشکی زمانی شکل می گیرد که قیمت اولین معامله برابر با قیمت بالایی و قیمت آخرین معامله برابر با قیمت پایینی باشد. در شکل 3 انواع کندل های ماروبوز آورده شده است.
شکل 3- انواع کندل های ماروبوزو
سایه های بلند در مقایسه با سایه های کوتاه
کندل های با سایه های کوتاه، نشان می دهند که بیشتر معاملات در محدوده قیمت های اولین معامله و آخرین معامله صورت گرفته اند و شمع های دارای سایه های بلند، نشان دهنده این موضوع هستند که معاملات برای مدتی با قیمت های اولین معامله و آخرین معامله فاصله زیادی گرفته اند. در شکل 4، دو کندل با سایه های بلند بالایی و پایینی آورده شده است.
شکل 4- کندل های دارای سایه های بلند بالایی و پایینی
کندل های دارای سایه های بلند بالایی و کوتاه پایینی حاکی از این موضوع هستند که ابتدا خریداران بر فروشندگان غالب و موجب رشد قیمت شده اند اما در نهایت فروشندگان بر خریداران غالب شده و در پایان روز معاملاتی موجب افت قیمت و نزدیک شدن قیمت آخرین معامله به قیمت اولین معامله شده اند. از طرفی کندل های دارای سایه های بلند پایینی و کوتاه بالایی نشان دهنده این موضوع هستند که ابتدا فروشندگان بر خریداران غالب و افت قیمت را موجب شده اند اما در ادامه خریداران موفق به غلبه بر فروشندگان شده اند و در نهایت در پایان روز معاملاتی، با نزدیک شدن قیمت آخرین معامله به قیمت آغازین، سایه بلند پایینی شکل گرفته است.
2- کندل فرفره (Spinning Tops) از الگوهای شمعی در بورس
کندل هایی که دارای سایه های بلند بالایی و پایینی و همچنین بدنه اصلی کوچکی می باشند، فرفره نامیده می شوند. تشکیل کندل های فرفره نشان از شک و تردید میان معامله گران می باشد. در کندل های فرفره، بدنه اصلی کوچک، تغییرات اندک قیمت اولین معامله تا آخرین معامله را نشان می دهد، از طرفی سایه های بلند بالایی و پایینی نشان دهنده این موضوع هستند که هم خریداران و هم فروشندگان طی دوره زمانی معاملاتی فعال بوده اند و تغییرات زیادی را در قیمت رقم زده اند. در کندل های فرفره می توان اینطور برداشت کرد که هیچ یک از فروشندگان و خریداران نتوانسته اند بر دیگری غالب شوند و در نهایت رقابت بین آنها با مساوی خاتمه یافته است.
شکل 5- کندل های فرفره صعودی و نزولی
در صورتی که در یک روند صعودی، پس از یک کندل سفید با بدنه بلند، کندل فرفره شکل بگیرد، می توان انتظار تغییر روند یا حداقل توقف روند صعودی را داشت. از طرفی در صورتی که در یک روند نزولی، پس از یک کندل سیاه با بدنه بلند، کندل فرفره شکل بگیرد، می توان تغییر روند یا حداقل توقف روند نزولی را انتظار داشت.
3- کندل دوجی (Doji)
الگوی دوجی از دیگر الگوهای شمعی در بورس می باشد و به کندل هایی که بدنه ندارند یا بدنه بسیار کوچکی دارند، گفته می شود. وقتی کندلی بدنه ندارد، به این معنی است که فاصله بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله آن تقریبا برابر با صفر است و به همین خاطر، در این نوع کندل ها، به جای بدنه یک خط افقی وجود دارد. وقتی کندل دوجی سایه بالایی و پایینی نداشته باشد، به این معنی است که نماد معاملاتی با صف خرید یا صف فروش همراه بوده است. چنین کندلی در بازارهای مالی بین المللی وجود ندارد و صرفا در بورس اوراق بهادار تهران دیده می شود. این نوع کندل دوجی (بدون سایه های بالایی و پایینی) اهمیت کمتری دارد مگر اینکه با حجم قابل توجهی همراه شود که در این صورت می توان آن را حائز اهمیت دانست.
کندل های دوجی با توجه به طول سایه های بالایی و پایینی اشکال مختلفی دارند، برخی از کندل های دوجی، به شکل صلیب، برخی به شکل صلیب معکوس و برخی هم به شکل علامت جمع می باشند. انواع مختلف کندل های دوجی عبارتند از :
- دوجی پایه بلند (Long Legged Doji) : این نوع کندل دوجی، سایه های بالایی و پایینی بلندی دارد و در آن قدرت خریدارن و فروشندگان یکسان است لذا نشان دهنده بی تصمیمی و شک و تردید میان معامله گران می باشد.
- دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji) : سایه بالایی بلندی دارد اما سایه پایینی ندارد. سایه بالایی در این نوع کندل دوجی، نشان دهنده قدرت فروشندگان و ضعف خریداران می باشد.
- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) : برعکس دوجی سنگ قبر است یعنی سایه پایینی بلندی دارد اما سایه بالایی ندارد و معمولا نشان دهنده این موضوع است که قدرت خریداران زیاد است.
شکل 6 : انواع کندل دوجی، از الگوهای شمعی در بورس
کندل دوجی نشان می دهد که قدرت خریداران و فروشندگان تقریبا یکسان می باشد و به زودی روند حاکم تغییر خواهد کرد. البته باید توجه داشت که کندل دوجی به تنهایی نمی تواند دلیلی برای تغییر روند باشد و باید به ترکیب آن با سایر الگوهای شمعی بازگشتی اهمیت ویژه ای داد. کاربرد کندل دوجی به روند بازار و همچنین کندل های قبل از خود وابسته است. در صورتی که در یک روند صعودی، پس از یک کندل صعودی با بدنه بلند، کندل دوجی شکل بگیرد، نشان دهنده ضعف خریداران و تغییر روند صعودی می باشد. از طرفی اگر در یک روند نزولی، پس از یک کندل نزولی با بدنه بلند، کندل دوجی شکل بگیرد، نشان دهنده ضعف فروشندگان و تغییر روند نزولی به خنثی یا حتی تغییر روند نزولی به صعودی می باشد. همانطور که در شکل 7 ملاحظه می کنید، شکل گیری کندل دوجی پس از یک کندل صعودی با بدنه بلند، موجب تغییر روند اصلی و به تبع آن افت قیمت شده است.
شکل 7- اصلاح قیمت پس از شکل گیری کندل دوجی از الگوهای شمعی در بورس
روانشناسی کندل های ژاپنی
الگوهای شمعی ژاپنی رقابت بین خریداران و فروشندگان را در یک دوره زمانی نشان می دهد و در نهایت با غلبه یکی بر دیگری، قیمت افزایش یا کاهش می یابد. کندل های ژاپنی با توجه به شکلی که دارند، مفهوم خاص خود را دارند. در ادامه به روانشناسی تک کندل های ژاپنی می پردازیم :
- شمع سفید با بدنه بلند، نشان دهنده قدرت زیاد خریداران در مقایسه با فروشندگان در بیشتر اوقات یک دوره زمانی است.
- شمع سیاه با بدنه بلند، نشان دهنده غالب بودن قدرت فروشندگان در بیشتر اوقات یک دوره زمانی است.
- شمع با بدنه کوتاه نشان دهنده این موضوع است که هیچ کدام از خریداران و فروشندگان نتوانسته اند بر دیگری غلبه کنند و بازار تقریبا در همان جایی که باز شده، بسته شده است.
- شمع دارای یک سایه بلند پایینی نشان دهنده این است که در بخشی از بازار فروشندگان غالب بوده اند اما در نهایت خریداران بر فروشندگان غلبه کرده و موجب رشد قیمت شده اند.
- شمع دارای یک سایه بلند بالایی نشان دهنده این است که در بخشی از بازار خریداران غالب بوده اند اما در نهایت فروشندگان بر خریداران غلبه کرده و موجب افت قیمت شده اند.
- شمع دارای سایه های بلند بالایی و پایینی نشان دهنده این موضوع است که علیرغم تلاش مستمر فروشندگان و خریداران، هیچ کدام نتوانسته اند بر دیگری غلبه کنند، در نتیجه رقابت بین آن ها به صورت مساوی خاتمه یافته است.
انواع الگوهای شمعی ژاپنی
تا به امروز کتاب و مقاله های زیادی در رابطه با انواع الگوهای شمعی در بورس نگاشته شده است. در برخی از این منابع، حدود 55 تا 68 الگو و در برخی هم حدود 105 الگو معرفی شده است. بیشتر الگوهای معرفی شده به صورت بازگشتی و فقط تعداد کمی از آنها ادامه دهنده می باشند. الگوهایی که در انتهای روند صعودی مشابه انتهای روند نزولی موجب بازگشت قیمت و تغییر روند می شوند، معمولا یک اسم دارند اما تعداد کمی از الگوهای شمعی بازگشتی در انتهای روند صعودی با قرینه خود در انتهای روند نزولی نام های متفاوتی دارند. در ادامه به انواع الگوهای شمعی در بورس (بازگشتی و ادامه دهنده) می پردازیم :
1- الگوهای شمعی بازگشتی
الگوهای شمعی بازگشتی، ترکیبی از چند کندل ژاپنی می باشند که معمولا تغییر روند اصلی را نشان می دهند. منظور از الگوی بازگشتی صعودی این است که پس از وقوع این الگو می توان انتظار رشد قیمت را داشت، بنابراین چنین الگویی در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود و باید توجه داشت که هیچ گاه در ادامه یک روند صعودی نباید انتظار شکل گیری چنین الگویی را داشت. از طرفی الگوهای بازگشتی نزولی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شوند و پس از وقوع آن ها می توان انتظار افت قیمت را داشت. معمولا الگوهای شمعی بازگشتی صعودی و نزولی، از 1 تا 3 کندل تشکیل می شوند، بنابراین باید برای تشخیص این الگوها، علاوه بر آخرین کندل به 1 یا 2 کندل قبلی نیز توجه ویژه ای داشت. به طور کلی مهم ترین الگوهای بازگشتی عبارتند از :
- الگوی دوجی (Doji)
- الگوی پوشاننده صعودی (Bullish Engulfing)
- الگوی پوشاننده نزولی (Bearish Engulfing)
- الگوی همر یا چکش (Hammer)
- الگوی همر یا چکش معکوس (Inverted Hammer)
- الگوی مرد دار آویخته (Hanging Man)
- الگوی نافذ (Piercing Pattern)
- الگوی ابر سیاه (Dark Cloud)
- الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami)
- الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami)
- الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- الگوی ستاره شامگاهی (Evening Star)
- الگوی ستاره ثاقب (Shooting Star)
- الگوی لگد زن (Hicker Signal)
- الگوی سه ستاره (The Tri Star)
- الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
- الگوی دو کلاغ (Two Crows)
- الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی (Upside Gap Two Crows)
- الگوی کمربند (Belt Hold)
- الگوی سه ستاره جنوبی (Three Stars In The South)
- الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
- خطوط برخوردی (Meeting Lines)
- الگوی ساندویچ استیک (Stick Sandwich)
- الگوی سه رودخانه کف ویژه (Unique Three River Bottom)
- الگوی تطبیق کف (Matching Low)
- الگوی شکست یا فرار (The Breakaway)
- الگوی سه شمع درونی صعودی و نزولی (Three Inside Up & Three Inside Down)
- الگوی نردبان کف (Ladder Bottom)
- الگوی بازگشت کبوتر (Homing Pigeon)
- الگوی بلع کودک مخفی شده (Concealing Baby Swallow)
- الگوی سد صعودی (Advance Block)
- الگوی تامل (Deliberation)
2- الگوهای شمعی ادامه دهنده
الگوهای شمعی ادامه دهنده ترکیبی از کندل های ژاپنی می باشند که معمولا تداوم یک روند را نشان می دهند. الگوهای شمعی ادامه دهنده نیز مشابه الگوهای شمعی بازگشتی دارای 2 نوع صعودی و نزولی می باشند. الگوهای ادامه دهنده صعودی در میانه یک روند صعودی و الگوهای ادامه دهنده نزولی در میانه یک روند نزولی شکل می گیرند. معمولا الگوهای شمعی ادامه دهنده از 1 تا 3 کندل تشکیل می شوند، بنابراین برای شناسایی آنها باید علاوه بر کندل آخر، به 1 یا 2 کندل قبلی نیز توجه ویژه ای داشت. به طور کلی مهم ترین الگوهای شمعی ادامه دهنده عبارتند از :
- الگوی شکاف تاسوکی صعودی (Upside Tasuki Gap)
- الگوی شکاف تاسوکی نزولی (Downside Tasuki Gap)
- الگوهای بالا گردن (On and In Neck Line)
- الگوی رخنه (Thrusting)
- الگوی شمع های سفید پهلو به پهلو (Side By Side White Lines)
- الگوی سه شمع یورشی (Three Line Strike)
- الگوی سه گانه های صعودی (Rising Three Method)
- الگوی سه گانه های نزولی (Falling Three Method)
- الگوی خطوط تفکیکی (Separating Lines)
- الگوی سه گانه های شکاف دار صعودی (Upside Gap Three Method)
- الگوی دیلم (Mat Hold)
درباره محمد حسن دانشور
موفقیت در بازارهای مالی نیازمند مهارت های متعددی است. صرف اطلاع از برخی از مفاهیم تحلیل الگوي شکست یا فرار نزولی تکنیکال نه تنها نمی تواند به درآمدزایی شما در بازارهای مالی کمک کند بلکه می تواند موجب اشتباه و از دست رفتن سرمایه شما شود. در "پارس سرمایه" تلاش می کنیم با رویکردی متفاوت به آموزش و مشاوره بازارهای مالی بپردازیم تا شما را به متخصصین این عرصه تبدیل کنیم.
آشنایی با گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال
حتماً تا کنون برای معاملهگران و سرمایهگذارانی که به علم تکنیکال علاقهمند هستند و با کمک نمودارها به تحلیل و پیشبینی قیمت میپردازند، پیش آمده که روی نمودارهای سهام مختلف، به نقاطی از نمودار برخورد کرده باشند که خالی بوده و کندلی نداشته است. احتمالاً اکنون این سوال در ذهنتان نقش میبندد که خب این نقاط چه هستند و چرا به این شکل می باشند؟ به چنین نقاطی در نمودار «گپ» یا «شکاف قیمتی» میگویند. نکتهی جالب اینکه حتی اگر شما آگاهی چندانی از تحلیل بنیادی و تکنیکال نداشته باشید، با استفاده از این مفهوم کاربردی و یا برخی مفاهیم روانشناسی مهم دیگر میتوانید به بررسی نمودار قیمتی سهام بپردازید. با این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید تا راجع به گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال اطلاعات بیشتری کسب نمایید.
گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟
گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال
گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال زمانی اتفاق میافتد که یک کَندِل در یک قیمت مشخص بسته میشود. (مقاله آشنایی با مفهوم کندل در بورس و تحلیل تکنیکال را مطالعه نمایید.) سپس قیمت پرش میکند و روز بعد در یک ناحیهی دیگر باز میشود. در فاصلهی گپ، عموماً هیچ معاملهای توسط معاملهگران صورت نمیگیرد و عرضه و تقاضا در نقطه انتهای گپ برای ارائهی قیمت جدید به توازن خواهد رسید. در واقع، این شکافهای قیمتی مناطق مهمی از روند را نشان میدهند که به کمک آنها میتوانیم نقاط ورود و خروج را بهتر تشخیص دهیم. معمولاً این نقاط بر روی نمودارهای کوتاهمدت روزانه یا ساعتی مشهودتر از نمودارهای بلندمدت هفتگی و ماهانه میباشند. اما چنانچه یک گپ در نمودارهای بلندمدت ظاهر شود، اهمیت بیشتری خواهد داشت. شکافهای قیمتی یا به تعبیر ژاپنیها (پنجره)، از مهمترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به حساب میآیند. به عنوان یک معاملهگر باید از شکاف قیمتی و کاربردهای آنها اطلاعات کافی داشته باشید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر راجع به شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال میتوانید در دوره آموزش بورس که تمام مفاهیم بورسی از پایه تا پیشرفته به بهترین شکل ممکن از زبان بهترین اساتید آموزشی در آن آموزش داده شده است، شرکت نمایید.
دلایل ایجاد شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال
دلایل زیادی باعث به وجود آمدن شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال میشوند. از جمله این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهم خوردن عرضه و تقاضا
- اخبار مهم و مثبت در صنعت
- تعدیل مثبت در سوددهی شرکت
- تقسیم سود نقدی (DPS) در مجمع
- اخبار و شایعاتی مبنی بر افزایش سرمایه
- نوسان بیشتر از منفی و یا مثبت ۱۰ درصد
- انتشار گزارشات مثبت در حد فاصل بین بسته شدن و باز شدن سهام
دقت داشته باشید که هنگام به وجود آمدن شکاف قیمتی نیازی نیست که این گزارشات مستقیماً با بازار مورد نظر مرتبط باشند. بلکه ممکن است بازار تحت تاثیر اخبار دیگر شرکتهای همگروه، صنعت و یا اخبار مثبت جهانی نیز قرار گیرد.
انواع شکاف قیمتی از دیدگاه تحلیلگران ژاپنی
از دیدگاه تحلیلگران ژاپنی شکاف قیمتی چند نوع میباشد؟
شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال از نظر تحلیلگران ژاپنی به دو دستهی صعودی و نزولی تقسیمبندی میشود. در شکافهای صعودی، قیمت آغازین کندل امروز از قیمت پایانی کندل دیروز بیشتر خواهد بود (ناحیهی حمایت). اما در شکافهای نزولی، قیمت آغازین کندل امروز از قیمت پایانی کندل دیروز کمتر میباشد (ناحیهی مقاومت). دقت داشته باشید که اصولاً شکاف های نزولی و صعودی قابلیت تبدیل شدن به حمایت و مقاومتهای طولانی مدت را دارند. همچنین هر سهمی که وارد یک شکاف قیمتی شود، بالا و پایین گپ بهعنوان حمایت و مقاومت سهم لحاظ خواهند شد.
انواع شکاف قیمتی از دیدگاه تحلیلگران غربی
شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال از نظر تحلیلگران غربی به ۵ گروه زیر تقسیمبندی میشود:
۱. شکاف خستگی یا Exhaustion Gap: این شکاف بعد از یک حرکت تند یا طولانی مدت در اواخر روند رخ میدهد و به ما هشدار افزایش شدید حجم معاملات و اتمام روند فعلی را میدهند.
۲. جزیره بازگشتی یا Island Reversal: این شکاف خود شامل دو دیگر شکاف است؛ یکی شکافی در جهت روند و دیگری در خلاف جهت روند تشکیل میشود. شکاف بازگشتی همانطور که از نامش پیداست، بیانگر یک رویداد مهم یعنی بازگشت روند میباشد.
۳. شکاف معاملاتی یا Trading & Pattern GAP: در این نوع از شکافهای قیمتی، معمولاً رویداد مهمی در بازار رخ نمیدهد و غالبا هم بی تاثیر است و در یک روند رنج (خنثی) به وجود میآید و در تحلیل تکنیکال دارای اهمیت خاصی نیست.
۴. شکاف تداوم یا Continuation Gap: این شکاف بعد از پرش در یکروند و در نیمهراه روند رخ می دهد و بیانگر تمایل معاملهگران به ادامه روند و اعتماد برای ورود به معامله است. نام دیگر این شکاف، شکاف فرار، Runaway Gap و شکاف اندازهگیری میباشد.
۵. شکاف شکست یا Breakaway Gap: این شکاف قیمتی بسیار مهم میباشد زیرا نشان دهنده آغاز یک روند قدرتمند در بازار است. معمولاً هنگام شکست حمایت و مقاومت اتفاق میافتد. مهمترین مشخصهی ای گپ ناحیهی Side ways یا ناحیهی متراکم است و قبل از وقوع شکاف شکست، باید سرمایهگذاران خرید یا فروش خود را انجام دهند.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم گپ یا شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال پرداختیم و راجع به انواع آن صحبت کردیم. گفتیم که این شکافها نقاطی هستند که در آنها هیچ قیمت و حجم معاملاتی دیده نمیشود. دقت داشته باشید که گپها نقطهی کور بازار هستند که هیچ اطلاعاتی در مورد آنها وجود ندارد و گاهی حتی نمیتوانید که آنها را تحلیل نمایید. بنابراین میتوان گفت که وجود گپ میتواند موجب سردرگمی معاملهگران شود. اما با این وجود الگوي شکست یا فرار نزولی نباید شکافهای معاملاتی را بیاهمیت خواند، زیرا برای نوسانگیران کاربرد مناسبی خواهند داشت. برای کسب دانش و آگاهی بیشتر راجع به تحلیل تکنیکال پیشنهاد میکنیم که ویدیو آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی را مشاهده نمایید. چراغ به عنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی و مفید بورسی به شما برای سرمایهگذاری صحیح در این بازار کمک نماید.
شکاف یا گپ قیمت چیست و چگونه می توان در این گپ ها معامله کرد؟
حتما در بازار ارز رمزنگاری در مورد شکاف های CME شنیده اید، اما همه آنها مثل هم نیستند. در این مطلب شکاف قیمت و نحوه استفاده از آن در معاملات را بررسی می کنیم.
طی ماه های گذشته بحث های زیادی پیرامون شکاف های CME (گروه بورس بازرگانی و کالای شیکاگو)در نمودار قراردادهای آتی بیت کوین بوده است. معاملات بیت کوین به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته در صرافی های بزرگ ارز رمزنگاری انجام می شوند، اما در آخر هفته این معاملات در CME انجام نمی شوند. به همین دلیل در هنگام از سرگیری معاملات در CME، شکاف یا فضای خالی در نمودار بوجود می آید.
یک گفته مشهور در فیزیک وجود دارد مبنی بر این که : “معمولا فضاهای خالی پر می شوند.” این گفته را به ارسطو نسبت داده اند. وی معتقد بود که هیچ فضای خالی(خلاء) در طبیعت وجود ندارد، چون پیوستگی مواد متراکم اطراف آن بلافاصله خلا اولیه را پر می کند. البته بعدا ذره گرایانی همچون لوکرتیوس و اپیکور از این نظریه انتقاد کردند. مردم این مفهوم را گسترش داده اند و در بسیاری از جنبه های زندگی (از جمله تجارت و تحلیل تکنیکال) از آن استفاده می کنند.
شکاف یا گپ چیست؟
شکاف یا گپ یک فاصله یا فضای پر نشده در نمودار است که در اثر حرکت سریع قیمت در هر یک از جهت ها ایجاد می شود.در یک روند صعودی، گپ وقتی بوجود می آید که یک شمع با بالاترین سطح قیمتی، پایین تر از شمع بعدی با پایین ترین سطح قیمت باشد. برعکس، در یک روند نزولی، گپ زمانی رخ می دهد که یک شمع با پایین ترین سطح قیمتی بالاتر از شمع بعدی با بالاترین سطح قیمت بسته شود.
شکاف ناحیه ای از نمودار قیمتی است که در آن قسمت هیچ معاملهای توسط معاملهگران انجام نمی شود و همین باعث ایجاد یک فضای خالی در نمودارها می شود. گپ ها مناطق مهمی از روند را نشان میدهند که با آنها میتوان نقاط ورود و خروج را بهتر مشخص کرد. بیشتر اوقات،شکاف ها در نمودارهای روزانه یا ساعتی مشهود تر از نمودارهای هفتگی و ماهانه هستند. اما اگر در نمودارهای بلند مدت شکافی ظاهر شود، اهمیت بیشتری خواهد داشت. شکاف قیمت (یا به تعبیر ژاپنی ها پنجره) یکی از مهم ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به حساب می آید.معامله گران باید اطلاعات کافی درباره شکاف قیمت و کاربرد های آن داشته باشند تا بتوانند سود کافی کسب کنند.
انواع گپ ها
انواع شکاف ها
چهار گپ وجود دارد و روش های معامله در آنها متفاوت هستند. سرمایه گذاران در هنگام سرمایه گذاری باید به این تفاوت ها توجه کنند. چون تشخیص اشتباه گپ ها می تواند منجر به ضرر و زیان آنها شود.
گپ شکست یا Breakaway gap
گپ شکست وقتی بوجود می آید که قیمت از منطقه ای محدود، یک حرکت جهت دار سریع آغاز می کند. این شکاف وقتی با الگو های واضحی مانند دامنه های معاملاتی و مثلث های صعودی و نزولی توام می شود، بزرگتر می شود. یک شکاف شکست با حجم قابل توجه پس از آن نشانه یک روند صعودی قوی بوده و بعید است که پر شود. یک حرکت با حجم پایین به احتمال زیاد قیمت را به این منطقه برگشت خواهد داد. خط پایین گپ های شکست در مقایسه با انواع دیگر کمتر پر می شوند.
به لحاظ تکنیکال، گپ شکست بسیار مهم بوده و نشان دهنده آغاز یک حرکت بسیار قوی است؛ بدین معنا که با شکست منطقه مقاومت یا حمایت، یک حرکت قوی را در جهت روند جدید شروع می کند. معامله گران باید قبل از این شکست اقدام به خرید یا فروش کنند.
گپ معمولی یا Common gap
این شکاف همچنین معروف به گپ منطقه، گپ الگو و گپ موقتی است. بیشتر اوقات، این شکاف ها را می توان در مناطق معاملاتی و در حین حرکت های یکنواخت قیمت مشاهده کرد. اندازه شکاف های معمولی بزرگ نیست و اغلب سریع پر می شوند،اما اطلاعات بسیار کمی در مورد حرکت قیمت بعد از ایجاد شکاف ارائه می دهند. آنها به ندرت در یک الگوی مهم قیمت در نمودار ظاهر می شوند. این شکاف ها مناطقی هستند که کمترین معاملات در آنها انجام شده است.
گپ خستگی یا Exhaustion gap
این شکاف بعد از یک حرکت سریع یا طولانی مدت قیمت بوجود می آید که پایان روند را نشان می دهد و احتمال یک الگو یا روند جدید وجود دارد. آنها در حدود پایان یک الگوی قیمت رخ می دهند و نشانه تلاش نهایی برای رسیدن به بالاترین یا پایین ترین سطح قیمتی هستند.
به طور کلی، شکاف های خستگی در منطقه ای از حرکت افزایشی یا کاهشی سریع (اغلب در یک حرکت بزرگ صعودی یا نزولی) ایجاد می شوند. معمولا، حجم معاملات قبل از این شکاف ها افزایش قابل توجهی دارد و اغلب منجر به افزایش شدید قیمت در یک روند صعودی می شوند. این شکاف ها باید پر شوند.
گپ اندازه گیری یا Measuring Gap
این شکاف به شکاف فرار یا شکاف تداوم نیز معروف است. این شکاف ها در میانه یک الگوی قیمت بوجود می آیند و نشانه ای از هجوم خریداران یا فروشندگانی است که نظر مشترکی درباره جهت اصلی حرکت دارایی در آینده دارند. شکاف های اندازه گیری در هنگام اصلاح قیمت یا نوسان قیمت در یک منطقه محدود رخ نمی دهند. آنها در حین یک افزایش یا کاهش سریع قیمت ایجاد می شوند. معمولا، شکاف های فرار تا مدت طولانی پر نمی شوند.
اگر شکاف فرار در یک روند صعودی ایجاد شود، بیانگر ادامه حرکت صعودی خواهد بود و در صورتی که در روند نزولی پدیدار شود، نشان دهنده ورود فروشندگان بیشتر به موقعیت های فروش و ادامه حرکت نزولی است.
معامله در گپ ها
یک اشتباه رایج هنگام معامله در شکاف ها یا گپ ها این است که شکاف خستگی به جای شکاف اندازه گیری اشتباه گرفته می شود. این می تواند باعث ورود بی موقع سرمایه گذار به موقعیت شود. در نتیجه این سرمایه گذار در نیمه دوم روند صعودی سود قابل توجهی را از دست خواهد داد.
معامله گران با زیر نظر گرفتن حجم معاملات می توانند شکاف خستگی را از شکاف اندازه گیری تشخیص دهند. معمولا، قبل از ایجاد یک شکاف خستگی، حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش می یابد.
شکاف های خستگی و اندازه گیری، حرکت در جهت های مخالف را پیش بینی می کنند، بنابراین درک تفاوت آنها ضروری است. همچنین باید به خاطر داشت که هرگاه شکافی شروع به پر شدن کند، به ندرت متوقف می شود. چون در این شکاف مناطق اولیه حمایت و مقاومت وجود ندارند.
احتمال پر شدن شکاف های اندازه گیری و شکست بسیار کمتر از شکاف های خستگی و معمولی است. درک تفاوت بین انواع شکاف ها می تواند به معامله گران و سرمایه گذاران کمک کند تا در هر بازاری درآمد کسب کنند.
آموزش تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern)
شناسایی درست و به موقع الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern) به تریدرها اجازه میدهد که پیش از آغاز روند نزولی، ارز دیجیتال خود را بفروشند و در پوزیشن شورت (فروش) قرار بگیرند. در این مقاله میکوشیم الگوی سقف دوقلو را توضیح دهیم و نحوه کاربرد عملی آن را در معاملات آموزش دهیم.
الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern) چیست؟
سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی تکنیکال از نوع نزولی است و زمانی تشکیل میشود که قیمت یک ارز دیجیتال دو بار متوالی به یک سقف قیمت مشخص میرسد و میان این دو سقف، کاهش قیمت رخ میدهد. این الگو زمانی تأیید میشود که قیمت به زیر سطح حمایت معادل با پایینترین سطح میان دو سقف قبلی برسد.
مفهوم سقف دوقلو (Double Top Pattern)
یک الگوی سقف دو قلو همچون سیگنالی است که از تغییر روند میانمدت یا بلندمدت یک سهم یا ارز دیجیتال حکایت دارد. نمودار بالا به سهام شرکت آمازون تعلق دارد و یک الگوی سقف دو قلو را برای این شرکت در قیمت 2050 نمایش میدهد که در بازه زمانی میان سپتامبر و اکتبر 2018 رخ داده است. در این مورد، سطح حیاتی حمایت حول و حوش 1880 دلار ایجاد شده است.
علیرغم اینکه قیمت سهم حدود 8 % از نقطه اوج خود در اکتبر به سطح حمایت 1880 دلار سقوط کرد اما مادامی که به زیر سطح حمایت 1880 دلار کاهش نیابد، نمیتوان تشکیل الگوی سقف دوقلو را تأیید کرد. قیمت سهام این شرکت از این نقطه به بعد حدود 31 % بیشتر نزول کرده است.
مورد بعدی به سهام شرکت نتفلیکس مربوط است که میتوانیم در آن تشکیل چیزی شبیه به الگوی سقف دوقلو را در مارس و آوریل 2018 مشاهده کنیم. با این حال، در این مورد سطح حمایت نه تنها شکسته نشده بلکه تلاشی در این راستا صورت نگرفته و در ادامه، قیمت آن روندی صعودی به خود گرفته است.
با وجود این ، کمی بعد در ژوئن و جولای به نظر میرسد که مجدداً الگوی سقف دوقلو در نمودار تشکیل شده است. با این تفاوت که در این مورد با نزول قیمت به زیر سطح حمایت، ثابت شده که این الگویی بازگشتی است؛ زیرا قیمت به زیر سطح 380 دلار الگوي شکست یا فرار نزولی کاهش یافته است و در ادامه تا ماه دسامبر کاهشی به اندازه 39 % را تجربه کرده و به 231 دلار رسیده است. همچنین باید به این نکته توجه کرد که چگونه سطح حمایت 380 دلار در افزایش قیمتهای بعدی در ماه نوامبر به یک سطح مقاومت تبدیل شده است.
تفاوت بین الگوی واقعی با الگوی کاذب
در واقع، بین الگوی سقف دوقلو واقعی و الگوی سقف دوقلو کاذب یا ناموفق تفاوت محرزی وجود دارد الگوي شکست یا فرار نزولی که ممکن است نادیده گرفته شود. یک الگوی سقف دوقلوی واقعی الگویی نزولی است که به کاهش قیمت چشمگیر یک ارز دیجیتال منجر خواهد شد و در این میان ضرورت دارد که صبور باشید و بتوانید سطح حمایت حیاتی را در راستای تأیید الگوی سقف دوقلو شناسایی کنید.
لذا اگر بر اساس صرف شکلگیری ظاهر الگو تصمیمگیری کنید، ممکن است الگو کاذب و ناموفق باشد و به اشتباه شما را به ترک موضع فعلی خود راهنمایی کند.
نحوه تشخیص الگوی سقف دوقلو در نمودار
- دو سقف قیمت مجزا از هم پیدا کنید که ارتفاع و عرض آنها یکسان باشد.
- فاصله بین دو سقف نباید خیلی کوچک باشد (این مسئله البته به تایم فریم بستگی دارد).
- برای تأیید الگو به دنبال خط گردن (Neckline) و سطح حمایت قیمت باشید.
- میتوانید از سایر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک و نوسانگرها برای تأیید الگوی سقف دو قلو استفاده کنید.
نحوه معامله با الگو سقف دو قلو (Double Top Pattern)
این الگو مکرراً در بازارهای سهام، فارکس و رمزارز به کار میرود و به عنوان سیگنالی مبنی بر نزولی شدن روند قیمت در آینده قریبالوقوع مورد استفاده قرار میگیرد. در نمودارهای زیر مثالهایی از کاربرد این الگو در معاملات نمایش داده شده است و نشان میدهد که تریدرها چگونه میتوانند با استفاده از آن اتخاذ موضع کنند.
مثالی از تشکیل الگوی سقف دوقلو در نرخ جفت ارز دلار آمریکا به ین ژاپن (USD/JPY)
نمودار بالا قیمت هفتگی دلار به ین را نمایش میدهد. در اولین روند صعودی قیمت، سقف اول قیمت الگو تشکیل شده که با توجه به قسمت زیرین نمودار با وضعیت اشباع خرید نوسانگر RSI همراه شده است. پس از این روند صعودی، قیمت کاهش یافته و فضای بین دو سقف قیمت را شکل داده است.
دومین سقف قیمت با قدرت بیشتری نسبت به سقف قبلی ایجاد شده و حتی توانسته برای مدت کوتاهی سطح مقاومت را بشکند و مجدداً عقبنشینی کند. شاخص قدرت نسبی یا همان RSI به طور قابلتوجهی حین شکست مقاومت سیگنالی مبنی بر وضعیت اشباع خرید از خود نشان نداده است. این حالت، واگرایی میان قیمت بازار در دو سقف مذکور و نوسانگر RSI را تأیید میکند و کند شدن مومنتوم را نشان میدهد. به علاوه واگرایی این نقاط بر نزولی شدن روند دلالت دارد.
همانطور که در نمودار مشخص است، بسته شدن قیمت زیر خط گردن (Neck Line) نقطه ورود را تأیید میکند. سطح مقاومتی که دو سقف مذکور را به هم متصل میکند میتواند سطح استاپ لاس یا حد ضرر تلقی شود و نوسان الگو میتواند تا برابر این مقدار کاهش قیمت داشته باشد.
محدودیتهای الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern)
اگر الگوی مذکور به درستی تشخیص داده شود، میتواند بسیار مفید و کارآمد باشد، اما اگر در تشخیص آن اشتباه کنید، نتیجه کار احتمالاً زیانبار خواهد شد. لذا پیش از آنکه تصمیمگیری کنید، صبور باشید و احتیاط به خرج دهید.
سخن پایانی
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی نزولی است که با ایجاد دو سقف قیمت هماندازه و همارتفاع، روندی نزولی در پیش میگیرد. اهمیت تشخیص این الگو برای تریدرها در اینجا است که با تشخیص درست و به موقع آن میتوان پیش از آنکه روند نزولی آغاز شود، ارز دیجیتال خود را فروخت یا به اصطلاح در موضع شورت قرار گرفت. ایجاد دو سقف قیمت هماندازه برای احراز درستی الگو کافی نیست و لازم است حتماً خط حمایت شکسته شود تا بتوانیم از موفق بودن الگو مطمئن شویم.
الگو های ادامه دهنده مدل مثلث
ساعد نیوز: الگو های ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال اشکال یا رفتار خاصی از نمودار هستند که در بین دو روند در بازار شکل می گیرند و تنها توقفی مقطعی در روند قبلی خود ایجاد می کنند و با مشاهده آنها می توان امیدوار بود که روند جدید در همان جهت روند قبلی حرکت خواهد کرد یعنی اگر روند قبل از الگو صعودی بوده روند بعد از الگو نیز به احتمال زیاد صعودی است
الگو های ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال اشکال یا رفتار خاصی از نمودار هستند که در بین دو روند در بازار شکل می گیرند و تنها توقفی مقطعی در روند قبلی خود ایجاد می کنند و با مشاهده آنها می توان امیدوار بود که روند جدید در همان جهت روند قبلی حرکت خواهد کرد یعنی اگر روند قبل از الگو صعودی بوده روند بعد از الگو نیز به احتمال زیاد صعودی است و برعکس.الگو های ادامه دهنده زیر مجموعه تحلیل تکنیکال کلاسیک می باشند و از اعتبار بالایی برخوردار هستند و اگر درست تشخصیص داده شوند می توانند برای معامله گران سود های خوبی را ایجاد نمایند.معمولا الگو های ادامه دهنده به نسبت الگوهای بازگشتی زمان کمتری برای ساخته شدن نیاز دارند و در گروه الگو های میان مدت و کوتاه مدت قرار می گیرند که حدودا بین ۱ تا ۳ ماه برای تشکیل آنها زمان نیاز است.الگوی مثلث در این دسته از الگو ها اهمیت و کاربرد زیادی دارد که به معرفی انواع آن می پردازیم:
الگوی مثلث
الگوی مثلث سه نوع است: متقارن، صعودی و نزولی. هر سه الگو دارای وجه مشترک هستند بدین گونه که محدوده قیمت ( قیمت بالا – قیمت پایین) از میله های بزرگ تر در سمت چپ نمودار ( قاعده مثلث) و محدوده قیمتی که به مرور زمان کوچکتر می شود تشکیل می شوند. سمت راست الگو راس مثلث است که کوچکترین محدوده قیمت است.
الگوی مثلث متقارن
الگوی مثلث متقارن که به فنر نیز مشهور است معمولا در میانه یک روند و به عنوان یک الگوی ادامه دار شکل می گیرد. الگو حداقل دارای دو قله پایین تر و دو کف پایین تر است. وقتی این نقاط به هم متصل می شوند و گسترش می یابند به هم نزدیک می گردند و کم کم مثلث متقارن به وجود می آید. شما می توانید به شکل یک “کنج منقبض شونده” به الگو نگاه کنید که در ابتدا پهن است و سپس رفته رفته کوچک تر می شود.گرچه مواردی وجود دارد که مثلث متقارن نقاط بازگشتی مهمی را مشخص می کند، اما بیشتر مواقع این الگو مشخص کننده ادامه روند است. بدون در نظر گرفتن ذات این الگو، (چه ادامه دهنده باشد و چه بازگشتی)، مسیر حرکت بعدی قیمت تنها در صورت وقوع شکست حمایت یا مقاومت می تواند تعیین شود.
نمونه الگوی مثلث متقارن
1- روند برای وجود یک الگوی ادامه دهنده، یک روند مشخص باید وجود داشته باشد. روند می بایست حداقل چندماه عمر داشته و قبل از اینکه شکست حمایت یا مقاومت رخ دهد و روند ادامه یابد، باید یک دوره تثبیت قیمتی در مثلث متقارن شکل بگیرد.
۲ – چهار نقطه: حداقل ۴ نقطه روی نمودار لازم است تا خط روند شکل گیرد و ۲ خط روند لازم است تا یک مثلث متقارن داشته باشیم. از این جهت، برای شروع بررسی وجود الگوی مثلث متقارن، به ۴ نقطه نیازمندیم. قله دوم باید پایین تر از قله اول بوده و خط بالایی باید شیب نزولی داشته باشد. دومین کف می بایست بالاتر از اولین کف بوده و خط پایینی با شیب صعودی شکل گیرد. در حالت ایده آل، قبل از وقوع شکست، الگو با ۶ نقطه شکل می گیرد (۳ نقطه در هر طرف) .
۳ – حجم معاملات: در حین گسترش الگوی مثلث متقارن و تنگ تر شدن محدوده معاملات، حجم معاملات می بایست شروع به کاهش نماید. این قضیه مانند آرامش قبل از طوفان و یا تنگ شدن ناحیه تثبیت قیمت برای شکست حمایت یا مقاومت است.
۴ – مدت زمان: مثلث متقارن می تواند در طی چندماه یا چندهفته گسترش یابد. در صورتی که مدت زمان تشکیل الگو کمتر از ۳ هفته باشد، می بایست آنرا الگوی پرچم دانست. معمولا، مدت زمان تکمیل الگو حدود ۳ ماه است.
۵ – تایم فریم شکست: نقطه شکست ایده آل از نیمه تا ۳/۴ مسیر شکل گیری الگو است. مدت زمان الگو می تواند از اوج الگو تا ابتدای خط روند پایین در نظر گرفته شود. شکست قبل از نیمه ابتدایی الگو نابهنگام و شکست نزدیک به نوک الگو ناچیز و کم اهمیت خواهد بود.
۶ – مسیر شکست: مسیر آینده شکست خط روند تنها می تواند زمانی سنجیده شود که شکست اتفاق افتاده باشد که البته بدیهی است. حتی اگر فرض شکست یک الگوی ادامه دهنده در جهت روند بلندمدت درون الگو را در نظر بگیریم، تلاش برای حدس زدن مسیر شکست قیمت خطرناک است.
۷ – تایید شکست: برای اینکه یک شکست را معتبر بدانیم، می بایست به قیمت بسته شدن سهم توجه داشت. برخی معامله گران نفوذ ۳ درصدی قیمت یا باقی ماندن قیمت طی ۳ روز در آن طرف خط روند را دلیل معتبر بودن شکست می دانند. شکست (مخصوصا در شکست مقاومت) باید همراه با افزایش حجم معاملات همراه باشد.
۸ – بازگشت به نوک: بعد از شکست (بالا یا پایین) نوک الگو به یک حمایت یا مقاومت احتمالی تبدیل می شود. برخی اوقات قیمت به راس الگو یا ناحیه شکست بازمی گردد (پولبک می زند) و سپس در مسیر شکست قیمت به حرکت ادامه می دهد.
۹ – هدف قیمتی: دو روش برای تخمین اندازه حرکت بعد از شکست وجود دارد. روش اول، محاسبه فاصله بین دو اضلاع متقارن مثلث و اضافه کردن این مقدار به نقطه شکست است. روش دوم، کشیدن یک خط روند موازی با خط روند اصلی الگوست که شیب آن با جهت شکست یکسان خواهد بود و با توجه به این خط می توان هدف احتمالی را تشخیص داد.
حدود ۷۵ درصد از الگوهای مثلث متقارن ادامه دهنده هستند و سایر آنها منجر به بازگشت روند می شوند. تشخیص و بررسی الگوهای بازگشتی می تواند مشکل باشد، چون اغلب شکست های نامعتبر در آنها وجود دارد. بنابراین می بایست با بررسی گپ ها، تحرکات پرشتاب قیمت و حجم معاملات، بررسی هایی برای تایید معتبر بودن شکست انجام گیرد.
مثلث صعودی Ascending
مثلث افزایشیکه به آن مثلث صعودی هم میگویند زمانی تشکیل خواهد شد که یک خط مقاومتی افقی در بالا و خط حمایتی روندی در پایین نمودار شکل گرفته باشد.در واقع الگو مثلث افزایشی زمانی شکل میگیرد که خریداران قدرت کافی برای عبور از سطح مقاومتی ندارند و خریداران قادر به سفارش گذاری از سطح مشخصی نیستند ولی به مرور زمان قیمت را به سمت بالا هدایت میکنند.
همانطورتصویر بالا مشاهده میکنید خریداران قادر به عبور از خط مقاومت نیستند ولی هنوز هم کف های ایجاد شده کوتاه تر از کف های قبلی می باشند و در نهایت هم خریداران موفق به شکستن خط مقاومتی و ادامه روند صعودی خواهند شد.به بیان دیگر در این الگو خریداران به تدریج قدرتمند می شوند به دلیل اینکه قیمت کف، روی خط روند صعودی قرار دارند و آنقدر به سطح مقاومت فشار وارد می کنند تا بالاخره از خط مقاومت عبور کنند.اگر تجربه کافی در زمینه سرمایه گذاری در بورس و تحلیل تکنیکال داشته باشید قطعا میدانید که از نظر علم تکنیکال در بازارهای مالی هیچ ۱۰۰ درصدی وجود ندارد و همانطور که در تصویر زیر میبینید امکان دارد خط مقاومتی آن قدر قوی باشد که خریداران توان شکستن و عبور از خط مقاومت را نداشته باشند.
الگوی مثلث نزولی
به طور حتم الگوی مثلث نزولی نقطه مقابل الگوی مثلث صعودی است. در الگوی مثلث نزولی یک شیب نزولی در بالا و یک خط حمایت در پایین نمودار قرار دارد که ظاهراً قیمت قادر به شکست آن نخواهد بود. به تصویر زیر دقت نمایید:
طبق نمودار موجود در تصویر بالا قیمت به آهستگی در حال نزول است و این بیانگر آن است که فروشندگان کم کم قدرت را از خریداران می گیرند. در این شرایط بیشتر اوقات قیمت، خط حمایت را شکسته و به سقوط ادامه می دهد. درهرحال در بعضی مواقع خط حمایت به قدری قوی است که قیمت به آن برخورد کرده و برمی گردد و شروع به بالا رفتن می کند.
به عنوان مثال: در تصویر پایین قیمت خط حمایت را شکسته و در حال سقوط هست.
استفاده از مثلث های افزایشی
بدون توجه به خاصیت این الگوها (یعنی ادامه دهنده بودن شان) باید توجه داشته باشیم که این الگو زمانی تکمیل می شود که شکست معتبری در آن رخ دهد. یعنی از ضلع بالای آن شکسته شود. تنها در این صورت خواهد بود که ما اجازه ورود به معامله را خواهیم داشت و در غیر اینصورت ورود به معامله بدون شکست ضلع بالایی و تنها با تصور ادامه دهنده بودن مثلث افزایشی بسیار خطرناک خواهد بود.
در تصاویر بالا می توانید نمونه هایی از الگوی مثلث افزایشی را به همراه شکست معتبری که رخ داده مشاهده کنید.
زمان شکست مثلث
گفتیم که باید منتظر شکست یکی از ضلع های مثلث باشیم. شکست الگو معمولا در ⅔ پایانی آن رخ می دهد و هرچه قیمت بیشتر به راس مثلث نزدیک شود، خطر نامعتبر شدن الگو افزایش می یابد. اما باز هم باید توجه داشته باشید که ممکن است مدت زمان بیشتری نسبت به ⅔ الگو سپری شده و بعد شکست رخ دهد.
جهت شکست
شکست مثلث افزایشی رو به بالا خواهد بود و در صورتی که مثلث ضلع پایینی خود را بشکند، الگوی مدنظر دیگر اعتبار ندارد.
پولبک به ضلع شکسته شده
برای افرادی که در زمان شکست مثلث جا مانده اند و نتوانستند اقدام به معامله کنند، پولبکی که بعد از شکست مثلث به ضلع بالایی رخ می دهد می تواند مکان بسیار مناسبی جهت ورود به معامله باشد. در تصویر زیر یک پولبک بسیار زیبا به ضلع شکسته شده را مشاهده می کنید.
حجم معاملات در مثلث نزولی
اگر از افرادی هستید که به حجم معاملات نیز توجه دارید، باید گفت که حجم معاملات در طی پروسه این الگو کاهش می یابد. چرا که اکثر تریدرها منتظر تعیین تکلیف بازار و خروج از حالت فشرده و رنج می باشند.
دیدگاه شما