06. کاربرد الگوهای قیمتی
در بازار تبادلات ارزی مبنای جابجایی نرخ ها، میزان عرضه و تقاضای هر ارز می باشد و بدین لحاظ که ارزها همیشه با ارزی دیگر سنجیده می شوند. عرضه و تقاضای منفرد هر ارزی بر روی ارزش برابری ارز متقابل نیز تاثیر مستقیم دارد. این بحث بدین لحاظ گفته شد تا بتوانیم میزان جابجایی هر جفت ارز را جدا از مسائل بنیادی تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا به لحاظ تکنیکی بررسی کنیم. شاخصی که میزان نوسان هر جفت ارز را در بازه زمانی خاصی اندازه گیری می کند با نام Volatility یا فراریت شناخته می شود.
فراریت مقدار میانگین نوسان هر جفت ارز، سهام یا کالا در بازه زمانی خاص می باشد. فراریت در بازار مبادلات ارز رابطه نزدیک و تنگاتنگی با ارزش ذاتی برابری نرخ آن جفت ارز دارد. اگر میزان عرضه و تقاضای یک جفت ارز را در دو بازه زمانی، برابر فرض کنیم میزان نوسان هر جفت ارز بسته به ارزش ذاتی نرخ برابری آن جفت ارز تعیین می شود. عموما ارزها در بازار مبادلات ارز در هر ۲۴ ساعت یا یک روز کاری بین ۰٫۵ تا ۱٫۵ درصد از ارزش ذاتی خود را به صورت میانگین نوسان دارند. بدین معنی که اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز پوند به فرانک سوییس در یک سال گذشته ۱٫۸۰۰۰ بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین ۱۸۰ پوینت که برابر یک درصد ارزش ذاتی این جفت ارز می باشد حرکت دارد. یا به عنوان مثال اگر نرخ برابری (ارزش ذاتی) جفت ارز دلار استرالیا به دلار آمریکا در یک سال گذشته ۰٫۷۵ بوده است بنابراین می توانیم انتظار داشته باشیم این جفت ارز روزانه میانگین ۷۵ پوینت نوسان داشته باشد.
ذکر دو مساله نباید فراموش شود. اول اینکه شاید روزهای بسیاری را داشته باشیم که مقدار میانگین نوسان هر ارز بیشتر از ۱٫۵ درصد از ارزش ذاتی باشد اما روزهایی قبل یا بعد مقدار نوسان کمتر باشد که میانگینشان به ۰٫۵ تا ۱٫۵ درصد ارزش ذاتی برسد و مساله دوم اینکه وقتی صحبت از فراریت می شود منظور بیشینه و کمینه قیمت(High و Low) می باشد.
این بحث بدین لحاظ حائز اهمیت است که انتظارات حرکتی یک جفت ارز را در یک بازه زمانی برای معامله گر مشخص می کند. زمانی که معامله گر روی دلار استرالیا به دلار آمریکا معامله می کند و حد سود یا ضررش حدود ۱۵۰ پوینت است نمی تواند انتظار داشته باشد که حداکثر در طول یک روز بازار به هدف های قیمتی اش برسد. حال آنکه عکس این حالت را نمی تواند برای جفت ارزی مانند پوند به ین که میانگین نوساناتش حدود ۱۸۰ پوینت در روز است را برای دستورات حد ضرر و سودش انتظار داشته باشد.
از یاد نبریم این قانون نانوشته در بازار مبادلات ارز در اصل از قانون حداکثر میزان نوسانات بازار اوراق بهادار گرفته شده است اما ناخودآگاه، در بازار ارز حالتی به وجود آورده که برای هر بازه زمانی معامله گران انتظار نوسان خاصی را پیش بینی می کنند. غیر از استفاده ای که از میزان فراریت برای حداکثر نوسانات هر روز می شود. با تشخیص این عامل که آیا در روزهای گذشته بازار کمتر از میزان میانگین نوساناتش، حرکت کمتر داشته، می توان متوجه شد که در روز یا روزهای آتی بازار حرکات بزرگتر و با دامنه بیشتری خواهد داشت. در عین حال تا با این تکنیک یا تکنیک های مشابه آشنایی کامل پیدا نکرده اید پیشنهاد نمی شود با زیاد شدن نوسانات در روزهای خاص، حرکات کمتر را در روزهای پیش رو انتظار داشته باشید. همانطور که در شکل زیر دیده می شود پس از اینکه چندین روز میانگین نوسان بسیار کم بوده است روز یا روزهایی را شاهد هستیم که فراریت بیشتر شده است تا میانگین نوسانات فراریت بر اساس ارزش ذاتی درست باشد.
برای بازه های زمانی بزرگتر، در بازه هفتگی فراریت یا اختلاف بیشینه و کمینه قیمت (High و Low) به صورت میانگین گرایش به ۲٫۸ ارزش ذاتی آن جفت ارز دارد و برای بازه ماهانه به صورت میانگین گرایش حرکت دامنه نوسان به ۷٫۵ درصد از ارزش ذاتی جفت ارز وجود دارد.
معمولا فراریت را با شاخص نمای تکنیکی سنجش انحراف معیار(Standard Deviation) می سنجند. به هر میزان انحراف معیار بالاتر باشد میزان فراریت بیشتر است. گرچه بدون استفاده از این شاخص نما نیز می توان میزان فراریت بازار را با نرم افزارهای آماری مورد سنجش قرار داد.
زمانیکه با ترسیم چنگالی کامل که تمامی اصول در آن رعایت شده است آشنا شدیم تکنیک هایی برای استفاده از چنگال “اندری” وجود دارد که می توانیم از آنها برای معامله در بازار استفاده کنیم.
۱) روش استفاده اول از “چنگال اندری” زمانی است که با وجود ترسیم صحیح چنگال قیمت ها در بازار به سمت خط میانی چنگال حرکت نمی کنند. قیمت ها در روند نزولی اطراف بال بالایی و در روند صعودی اطراف بال پایینی حرکت دارند. این مساله که قیمت به خط میانی داخل چنگال نمی رسد می تواند نشانه ای از تضعیف قدرت روند جاری بازار در حالت فعلی باشد از این رو احتمال اینکه بال پایینی یا بالایی که قیمت حول آن خط در حال نوسان است شکسته شود بسیار محتمل است. شکل زیر نمونه ای از حالت اول ورود به معامله را برای یک چنگال صعودی نشان می دهد که با شکسته شدن خط بال پایینی می توان وارد معامله فروش شد.
۲) قاعده دوم برای ورود به معامله زمانی ایجاد می شود که قیمت با اینکه به سمت خط میانی در حال حرکت است یک گپ (شکاف) در نزدیک خط میانی ایجاد می کند. گپ یا تثبیت قیمت در چنگال صعودی روی خط میانی و گپ یا تثبیت در چنگال نزولی زیر خط میانی نشانه ای پایداری روند در جهت فعلی می باشد. این موارد موقعیت های خوبی را برای ورود به معامله ایجاد می کنند. مثال این نمونه را در مثال زیر می توان مشاهده کرد.
۳) قاعده سوم استفاده از چنگال زمانی مورد استفاده برای ورود به معامله قرار می گیرد که خط میانی برای قیمت تبدیل به یک خط حمایت یا مقاومت می شود و از پیشروی قیمت در روند نزولی به زیر خط میانی و در روند صعودی از پیشروی قیمت به بالای خط میانی جلوگیری می کند. معمولا برای استفاده از این ابزار در مورد ورود به معامله از شاخص نمای تکنیکی Stochastic (اندیکاتور استوکاستیک) استفاده می شود. اگرچه حالت بهینه برای ورود به معامله با مشاهده چنین وضعیتی که خط میانی چنگال حکم حمایت یا مقاومت را داشته، صبر کردن تا زمانی است که بال بالایی یا بال پایینی شکسته شود.
چنگال های “اندرو” (اندری) ، تکنیکی برای استفاده از روند ها می باشد. “آلن اندری” ابداع کننده این روش اعتقاد داشت خطوط روند کلاسیک کارایی بالایی در بازارها ندارند و خطوط روندی که از نقاط و پیوت های بیشتری می گذرد بسیار کاربردی تر می باشد. در عین حال بر مبنای این خط مرکزی باید تمامی نوسانات قیمت را در بین دو بال، که کانالهایی را برای قیمت می سازند داشته باشیم.
برای ترسیم یک “چنگال اندرو” تحلیلگر به سه نقطه (پیوت) که آغازگر موج های جدید باشد، نیاز دارد و پس از ترسیم چنگال پیچفورک باید مشاهده نماید که آیا چنگالش سه اصل اساسی ترسیمی را رعایت کرده یا خیر.
همانطور که در شکل زیر مشاهده می شود برای ترسیم یک چنگال پیچفورک به سه نقطه (پیوت) آغاز موج نیاز داریم. نقاط A وC نقش های یکسانی در تغییر جهت قیمت داشته اند و نقطه B نقشی خلاف نقاط A و C برای جابجایی قیمت ایفا می کند. بدین معنی که اگر نقاط A وC روندهای صعودی جاری را تبدیل به روند نزولی کرده اند نقطه B روند نزولی جاری را تبدیل به صعودی کرده است. در ترسیم چنگال صعودی این نقش ها معکوس می شود
برای ترسیم یک چنگال به سه نقطه نیاز داریم که تا به اینجا با آنها آشنا شدیم. از این نقاط درک کردیم که تغییرات قیمت معمولا به صورت سینوسی و با تصحیح همراه هستند. برای ترسیم خط میانه که بیشترین نوسانات را قیمت حول آن محور داشته است می توان ما بین نقاط B و C را شناسایی کرد(محدوده سبز رنگی که در تصویر بالا بین B و C وجود دارد) و خطی را از نقطه A به این نقطه میانی ترسیم کرد. این خط شیب و زاویه خاصی نسبت به تغییرات قیمت دارد که نوسانات بسیاری حول این محور است. به اندازه شیب خط میانی می توان به موازاتش خطوطی را از نقاط B وC ترسیم کرد. معمولا قیمت مانند شکل، حول این محور و خط میانی بارها نوسان دارد. در عین حال نسبت به قیمت چنگال های بالا و پایین که موازی با خط میانی ترسیم شده عکس العمل نشان می دهد.
معامله بر اساس جفت ارزهای متقاطع (Rates Cross) مبحثی می باشد که اغلب مورد توجه معامله گرانی است که از سیستم تریدینگ استفاده می کنند. اغلب معامله گران مبتدی از معامله بر روی جفت ارزهای متقاطع پرهیز می کنند دلایلی مانند اسپرد بالاتر، آشنا نبودن با رفتار آن جفت ارز، کمبود دانش و اطلاعات فاندامنتالی از جمله دلایل فعالیت کمتر معامله گران در این ارزها می باشد و اغلب معامله گرانی که بر روی جفت ارزهای متقاطع کار می کنند به دنبال ارزهایی هستند که فراریت (Volatility) بیشتری داشته باشند مانند جفت ارز پوند به ین ژاپن.
متاسفانه بسیاری از معامله گران بدون اطلاع از تاثیر پذیری جفت ارزها از یکدیگر بر روی جفت ارزهای متقاطع اقدام به معامله می کنند و اغلب ضررهایی بیش از حد، متحمل می شوند. در بازار تبادلات ارزی با داشتن قیمت دو جفت ارز نسبت به ارزی ثابت میتوان قیمت آن دو جفت ارز را نسبت به هم محاسبه نمود که یکی از سه حالت زیر برایشان وجود دارد.
تکنیکال مقدماتی - الگوهای شمع ژاپنی
در مقاله قبل مقدمهای درمورد تحلیل تکنیکال خدمت دوستان ارائه شد. در این مقاله یکی از اصلیترین و کاربردیترین روشهای تحلیل تکنیکال را خدمت شما دوستان بیان خواهم کرد. بدون شک الگوهای شمع ژاپنی را میتوان قدرتمندترین نوع نمایش قیمت دانست زیرا اطلاعات بسیار مفیدی از شرایط حال، گذشته و آینده سهم را نشان میدهد. این مقاله دومین مقاله از سری آموزشهای تحلیل تکنیکال مقدماتی است که خدمت دوستان ارائه میشود.
آنچه در این مقاله بیان خواهد شد عبارتست از:
1.تعریف کندل استیک
هر کندل استیک را میتوان با در اختیار داشتن چهار سطح قیمت ترسیم نمود:
هر کندل استیک مربوط به یک بازه زمانی خاص است که متناسب با تایم فریم انتخابی میتواند متغیر باشد. به طور مثال هر کندل استیک در تایم فریم هفتگی مربوط به قیمتهای معاملاتی در یک هفته است. همانطور که در تصویر بالا ملاحظه میکنید یک کندل دارای چهار بخش بیشترین قیمت، کمترین قیمت، قیمت اولیه یا باز شدن و قیمت پایانی یا بسته شدن است. در بورس ایران مفهوم قیمت پایانی متفاوت است. در محاسبه قیمت پایانی در بورس ایران حجم معاملات نیز لحاظ میشود. برای آشنایی بیشتر با قیمت پایانی یک سهم به این مقاله مراجعه کنید.
اگر قیمت آخرین معامله از قیمت اولین معامله کمتر باشد، کندل به رنگ قرمز درمیاید که به آن اصطلاحا یک کندل نزولی میگویند و اگر قیمت آخرین معامله از قیمت اولین معامله بیشتر باشد، کندل به رنگ سبز درمیاید که به آن اصطلاحا یک کندل صعودی میگویند.
اگر قیمت در بازه زمانی مورد نظر افزایش یا کاهش شدید داشته باشد و در انتهای تایم معاملات متعادل شود کندل دارای سایههای بلند خواهد شد که بیانگر وضعیت نا آرام در معاملات است.
کندلها بسته به شرایط معاملاتی، اشکال گوناگونی به خود میگیرند که منجر به تشکیل الگوهایی خواهد شد که برای معاملهگران دارای معنی و مفهوم است. در ادامه به بررسی الگوهای کندل استیک خواهیم پرداخت.
2. الگوهای کندل استیک
دراین بخش انواع الگوهایی که ممکن است برای یک کندل اتفاق بیفتد را بیان میکنیم.
الگوهای تک کندلی
یک الگوی بازگشتی است که در انتهای روند نزولی تشکیل میشود و روند نقطه ورود در الگوی پوشا نقطه ورود در الگوی پوشا بعد از آن میتواند صعودی شود.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید الگوی چکش دارای یک بدنه مربعی شکل و سایه یا دُم بلندی است. نکتهای که باید در مورد این الگوی بدانیم آن است که طول سایه باید حداقل دو برابر طول بدنه کندل باشد تا الگو دارای اعتبار کافی باشد و حتما در انتهای یک روند نزولی تشکیل شود. نوع خود کندل میتواند صعودی (سبز رنگ) یا نزولی (قرمز) باشد.
نکته:
- هر چه در تایم فریمهای بالاتر اتفاق بیفتد از اعتبار بیشتری برخوردار است و به عبارتی میتوان با اطمینان بیشتری به تغییر جهت روند امیدوار بود.
- اگر الگوی بعد از الگوی چکش یک الگوی قوی نزولی باشد، الگوی چکش نقض خواهد شد و معاملهگر باید حد ضرر خود در معامله را رعایت کند.
این الگو نیز یک الگوی بازگشتی صعودی است و مشابه الگوی چکش در انتهای روند نزولی تشکیل میشود با این تفاوت که به جای دم دارای یک شاخ بلند است.
تمامی شرایط و نکاتی که در مورد الگوی چکش برقرار است در مورد الگوی وارونه نیز برقرار است.
الگوی مرد دارآویخته یک الگوی بازگشتی نزولی است یعنی بر خلاف الگوی چکش که در انتهای روند نزولی تشکیل میشود، این الگو در انتهای یک روند صعودی تشکیل میشود و روند بعد از خود را نزولی میکند.
الگوی مرد دارآویخته دارای یک بدنه مربعی و سایه بلند برابر با حداقل دو برابر طول بدنه خود است. این الگو باید دارای رنگ قرمز یا سیاه باشد.
الگوی شهاب سنگ یک الگوی بازگشتی نزولی است که در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و با احتمال بسیار بالایی روند بعد از آن حتما نزولی است. این الگو نیز مانند الگوی مرد دارآویخته دارای بدنه مربعی شکل با رنگ قرمز است با این تفاوت که دارای یک شاخ نسبتا بلند است.
- جمع بندی الگوهای بازگشتی تک کندلی
الگوی ماراربوزو یک مستطیل کشیده و بلند است که طول آن حداقل سه یا چهار برابر کندلهای قبلی خود است و یک الگوی ادامه دهنده روند است. الگوی مارابوزو دارای شاخ یاد دم نمیباشد و یا شاخ و دم بسیار کوتاهی دارد. وجود الگوی مارابوزو در یک روند نشان از قدرت روند موجود دارد. این الگو در روندهای صعودی و نزولی اتفاق میفتد.
اگر نقطه بسته شدن و باز شدن قیمت در یک بازه زمانی برای یک کندل یکی باشد، کندلهایی به شکل زیر تشکیل خواهد شد که اصطلاحا به آنها کندلهای دوجی شکل میگویند. چهار نوع کندل دوجی وجود دارد که در تصویر زیر نشان داده شده است.
الگوهای دو کندلی
- الگوی پوشای صعودی و نزولی
همانطور که از اسم این الگو پیداست، این الگو در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود و نوید دهنده یک روند صعودی است. این الگو از دو کندل متوالی تشکیل میشود به طوری که کل بدنه کندل اول باید توسط بدنه کندل دوم پوشانده شود. دفت داشته باشید سایه های کندل دوم نباید درنظر گرفته شود.
- الگوی ابر سیاه پوشاننده و الگوی نفوذگر
این دو الگو نیز قرینه یکدیگر هستند بنابراین تنها الگوی ابر سیاه پوشاننده را توضیح میدهیم. ابر سیاه پوشاننده یک الگوی بازگشتی نزولی است که در انتهای یک روند صعودی و از دو کندل متوالی تشکیل میشود. رنگ بدنه کندل دوم باید قرمز یا سیاه باشد و نسبت به کندل قبلی کمی بزرگتر باشد و بدنه کندل دوم باید حداقل نیمی از بدنه کندل اول را بپوشاند.
الگوهای سه کندلی
این الگو همان طور که از اسمش پیداست از سه کندل صعودی (سبز یا سفید) متوالی تشکیل شده است. این کندل ها باید در اندازه های تقریبا یکسان مستطیلی باشند و نقطه بسته شدن هر کندل بالاتر از کندل سقف کندل قبلی باشد. کندلها دارای شاخ یا دم نیستند و یا شاخ و دم خیلی کوتاهی دارند. این الگو معمولا در انتهای روندهای صعودی مشاهده میشود و روند بعد از آن صعودی خواهد بود.
این الگو نیز شبیه الگوی سه سرباز سفید پوش است با این تفاوت که کندلها از نوع نزولی هستند و الگو باید در انتهای یک روند صعودی مشاهد شود.
- الگوی ستاره صبحگاهی و شامگاهی
الگوی ستاره صبحگاهی و شامگاهی یک الگوی چند کندلی از نوع بازگشتی صعودی یا نزولی هستند. این الگوها از سه کندل متوالی و مجاور بهم در انتهای روندها تشکیل میشود. و میتواند موجب صعودی یا نزولی شدن روند بشود. در الگوی ستاره صبحگاهی کندل اول یک کندل نزولی کشیده و کندل دوم از نوع یک کندل متعادل با بدنه کوتاه و کندل سوم یک کندل از نوع صعودی و کشیده است که باید حداقل نیمی از بدنه کندل اول را بپوشاند.
3. جمع بندی
در این مقاله خدمت دوستان اکثر الگوهای کندل استیک یا شمعهای ژاپنی را ارئه کردم. تمامی این الگوها باید در نمودار و به صورت کاربردی مورد استفاده قرار گیرد تا تحلیلگر هریک از آنها را به ذهن بسپارد. پیشنهاد بنده به عنوان یک تحلیلگر بررسی نمودار قیمتی سهمهای مختلف در بورس تهران است. برای این منظور میتوانید از نرم افزار مفیدتریدر یا وبسایت ره آورد 365 استفاده کنید که در ذیل این مقاله لینک آنها را قرار خواهم داد. در انتها نیز یک تصویر کلی از الگوهای موجود و بررسی شده در این مقاله قرار خواهم داد.
نقطه ورود در الگوی پوشا
#دکترپرویزجلیلی
دکتری اقتصادمالی دانشگاه اصفهان
About
Platform
#امید #آموزشی بر روی حمایت میانگین متحرک 200 روزه است. حمایت های بعدی محدوده 800 و 620 در این نواحی می توانید فیلتر ها و تابلو سهم را زیر نظر بگیرید.
#امید #آموزشی نماد در حال نزدیک شدن به کراس کیجن فلت و میانگین متحرک های نمایی میان مدت و بلند مدت و همچنین مقاومت استاتیک 1411 است که برای شکست آن نیاز به حجم و سرانه خرید بالای دارد در صورت شکست این مقاومت با توجه به وضعیت کومو به نظر کندل ها جذب آن خواهند شد. حمایت 1197 حد ضرر را با توجه به استراتژی میتوان 1197 یا 950 قرار داد.
یکم اصلاح کردن، چیز خاصی نیست 😊
بالاخره اصلاح جزئی از رونده 👌
منبع: کندل های کلفت
#فنوال در مجمع ۱۰۰۰ریال تقسیم کرد
#وصنا در 6ماهه 1332ریال با سرمایه جدید محقق کرده است سهم به سود خالص 3595میلیارد ریال رسیده است
#وهور در 6 ماهه 329 میلیارد ریال سود محقق کرده است
#کیسون ۲۲۰ ریال تقسیم کرد
#شخارک ۵۲۰۰ ریال تقسیم کرد
#کسرام در 9ماهه 39 ریال زیان به ازای هر سهم پیش بینی کرده است
#وپخش را باید 12ماهه دید ولی در 3 ماهه 16 ریال سود محقق کرده است
#امید در 3 ماهه به سود 115 ریالی رسیده بود و 6 ماهه به عدد 165 ریالی رسیده است/بتاسهم
#فسازان فروش خوبی را در فروردین آغاز کرده و 2236 میلیارد ریال فروش داشته است 16 هزار تن با نرخ ۱۲۱,۷۹۱,۴۰۸ ریالی صادر کرده است .
در اردیبهشت با فروش 1400 میلیارد ریالی به 3636 میلیارد ریا رسیده است
در خرداد با رشدی خوب 2297 میلیارد ریال بوده و نرخ ۱۲۶,۳۱۰,۵۱۶ ریال است .
در تیر این عدد 1503 میلیارد ریال بود و نرخ ۱۳۲,۱۷۳,۰۱۵ ریال بود
4ماهه 7437 میلیارد ریال بوده و مدت مشابه سال قبل 1021 میلیارد ریال بوده است .
سرمايه گذاري اعتضاد #وغدير به سود657 میلیارد ریالی رسیده است در فروش سرمایه گذاری ها
کگل در تیر کمی افت کرد #کگل
کگل بازهم فروش خوبی داشته و4 ماهه 173282 میلیارد ریال بوده
خرداد به 44393 میلیارد ریال رسیده و نرخ ۳۵,۱۴۹,۲۷۷ ریال است
تیر به فروش 31199 میلیارد ریالی رسیده و نرخ نرخ گندله ۳۴,۷۳۹,۴۸۶ ریال است .
#مبین با اصلاحات و رشد درامد در تیر 12553 میلیارد ریال و 4 ماهه 46998 میلیارد ریال درامد داشت و به عدد خوبی رسیده است .مدت مشابه قبل 27948 میلیارد ریال بود
#شپاکسا خرداد خوبی داشت
در فروردین با فروش 749 میلیارد ریالی مواجه بوده و اردیبهشت 1613 میلیارد ریال فروش داشت ۱۴۷,۲۰۸,۳۲۲ نرخ فروش بوده است
در خرداد به 1833 میلیارد ریال رسیده و نرخ ۱۴۵,۸۸۳,۳۰۰ ریال است
در تیر 2084 میلیارد ریال فروش داشته و ۱۸۵,۲۹۳,۶۶۱ ریال نرخ داشته است.
مجموع فروش 11536 میلیارد ریال و در مدت مشابه 6559 رمیلبارد ریال بوده است
#رمپنا را باید با گزارش زیر مجموعه ها سنجید ولی در کل در تیر 4533 میلیارد ریال ،در خرداد 1838 میلیارد ریال درامد شناسایی کرده و 7703 میلیارد ریال 3ماهه درامد داشته است
#سهگمت در فروردین 436 میلیارد ریال فروش داشته و اردیبهشت این عدد 653 میلیارد ریال بوده و خرداد با افت نسبی 316 میلیارد ریال شد و تیر 321 میلیارد ریال بوده است
6 ماهه 2653 میلیارد ریال بوده و 6 ماهه قبل 1511 میلیارد ریال
#شبهرن دراردیبهشت 7009 میلیاردریال شد و خرداد 7651 میلیارد ریال و نرخ صادرات ۱۸۷,۳۹۳ ریال شده
در تیر این عدد 7624 میلیارد ریال بوده و نرخ ۲۰۷,۵۲۰ ریال شد
4 ماهه به 25825 میلیارد ریال رسید 4 ماهه سال قبل 12417 میلیارد ریال بود
#کشرق در تیر 75 میلیارد ریال ،خرداد 82 میلیارد ریال بود و 4 ماهه به 300 میلیارد ریال رسیده است نرخ هم خرداد ۲۴,۴۰۸,۷۱۱ ریال است و مرداد ۲۴,۸۶۹,۱۳۴ ریال است
مدت مشابه قبل فروش 219 میلیارد ریال بود
#کچاد هم خرداد و تیر خوبی داشت
کچاد در فروردین با فروش 25463 میلیارد ریالی مواجه بود در اردیبهشت 26102 میلیارد ریال فروش داشت و خردادبه عدد قابل توجه 36618 میلیارد ریالی رسید در تیر به 31939 میلیارد ریالی رسیده و نرخ ۲۸,۴۲۱,۲۳۹ ریال است
4ماهه 129502 میلیارد ریال بوده
فروردین نرخ به ۲۱,۶۹۷,۶۹۳ ریال رسیده است اردیبهشت ۲۲,۷۳۷,۹۸۲ ریالو خرداد ۲۵,۴۵۰,۴۴۲ ریال بود
4ماهه سال قبل فروش 34711 میلیارد ریال بود.
واقعا گزارش خوبی زده است
#شاوان به اطلاع ميرساند با توجه به عدم رعایت ماده 39 دستورالعمل پذیرش، عرضه و نقل و انتقال اوراق بهادار در فرابورس ایران ( عدم رعایت الزامات ماده 7 بند 3دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات شرکت های ثبت شده نزد سازمان فرابورس ایران اقدام به اعطای فرصت 3 ماهه به ناشر (تا تاریخ 1400/07/30)جهت رعایت موارد فوق نموده است.
#شیراز در تیر خوب ظاهر شد .سهم 10324 میلیارد ریال فروش داشت و 721 میلیارد تومان صادرات داشته .بیش از 111 هزار تن با نرخ ۶۲,۸۴۲,۸۹۹ ریال صادر کرده و 4 ماهه 27386 میلیارد ریال فروش داشته مشابه سال قبل این عدد 14942 میلیارد ریال است
#رافزا در تیر 202 میلیارد ریال فروش داشته است 633 میلیارد ریال فروش 4 ماهه بوده است
#امید شرایط خاصی را دارد 418 میلیارد ریال در تیر ، 153 میلیارد ریال درامد خرداد سهم بوده و 7 ماهه به جمع فروش 2588 میلیارد ریال رسیده
کل سال قبل 6365 میلیارد ریال بود
#وصنعت
در تیر 475 میلیارد ریال سود فروش سرمایه گذاری ها داشته است و تا تیر ۷۹,۱۰۳ میلیون ریال سود مجمع محقق کرده است/بتاسهم
الگوی کندل پوششی و انبرک پایین و بالا
در این مقاله از مقالات آموزش فارکس شما را با الگوهای دیگری از نمودارهای شمعی ژاپنی آشنا خواهیم کرد.
آیا از الگوهای شمعی ژاپنی تک کندلی الگوی بهتری هم داریم؟
بله، الگوهای دو کندلی!
برای شناسایی الگوهای شمعی ژاپنی دوگانه ، باید به دنبال آرایش کندلی باشید که در مجموع از دو کندل تشکیل شده است.
الگوی کندل پوششی یا انگالفینگ
دو نوع کندل پوششی وجود دارد: کندل پوششی صعودی و کندل پوششی نزولی.
الگوی پوششی صعودی یا انگالفینگ صعودی یک الگوی برگشتی دو کندلی است که ممکن است خبر از نزدیک شدن یک حرکت قوی رو به بالا دهد.
این الگو جایی رخ می دهد که بلافاصله بعد از یک کندل نزولی ، یک کندل صعودی بزرگتر می آید.
این کندل دوم کندل نزولی را “پوشش” داده است. این بدان معناست که خریداران در حال گرم کردن خود هستند و ممکن است پس از روند نزولی اخیر یا یک دوره کف سازی ، یک حرکت صعودی قوی شکل گیرد.
و در طرف دیگر الگوی پوششی نزولی برعکس الگوی صعودی است.
این الگوی شمعی ژاپنی زمانی اتفاق می افتد که بلافاصله پس از کندل صعودی ، یک کندل نزولی بیاید که کاملاً آن را “پوشش” دهد.
این بدان معنی است که قدرت فروشندگان بر خریداران چربیده و احتمال یک حرکت شدید به سمت پایین وجود دارد.
چند نکته در اعتبار الگوی پوششی:
- الگوی پوششی باید بعد از یک روند صعودی یا نزولی واضح رخ دهد
- بدنه کندل دوم باید کاملا بدنه کندل قبلی را پوشش دهد
- سقف کندل دوم باید بالاتر از کندل قبلی و کف آن پایینتر از کندل قبلی باشد
- سایز کندل های تشکیل دهنده الگو نباید خیلی کوچک باشد
- در بازارهای پر تلاطم و پر نوسان اعتبار کمتری دارد
الگوی انبرک بالایی و انبرک پایینی
الگوهای انبرک (توییزر) دو الگوی کندل برگشتی هستند.
این الگوی کندلی معمولاً پس از یک روند ممتد صعودی یا ممتد نزولی مشاهده می شود و می تواند نشان دهنده این باشد که به زودی برگشت خواهیم داشت.
دو نوع الگوی انبرک وجود دارد: انبرک پایینی و انبرک بالایی.
توجه کنید که چگونه آرایش کندل ها مانند یک انبرک هستند!
معتبر ترین انبرک ها دارای مشخصات زیر هستند:
- کندل اول ادامه روند کلی است. اگر قیمت در حال افزایش است ، اولین کندل باید صعودی باشد.
- کندل دوم عکس روند کلی است. اگر قیمت در حال افزایش است ، کندل دوم باید نزولی باشد.
- سایه های کندل ها باید نقطه پایانی یکسانی داشته باشند.
- سقف انبرک های بالایی باید یکسان بوده ، و کف انبرک های پایینی نیز باید یکسان باشند.
- اگر الگوی انبرک در یک سقف یا کف جدید شکل گیرد اعتبار بیشتری دارد
- اگر کندل اول بدنه بزرگ و کندل دوم بدنه کوچکی داشته باشد اعتبار الگو بیشتر است
معنای الگوی انبرک این است که بازار به یک ناحیه حمایتی یا مقاومتی برخورد کرده است. در روند نزولی دیگر فروشنده ها تمایل به فروش ندارند. و در روند صعودی دیگر خریدار جدیدی وجود ندارد. ترکیب نقطه ورود در الگوی پوشا الگوی انبرک با یک الگوی دیگر مثل الگوی پوششی می تواند به اعتبار آن بیافزاید.
تریگر در بورس چیست و چه کاربردی دارد؟
یکی از ابزارهای مورد نیاز در تحلیل تکنیکال، ابزار یا مفهوم تریگر در بورس است که در این مطلب به صورت جامع به بررسی آن خواهیم پرداخت.سود بردن از بازارهای مالی مانند بازار بورس به توانایی تحلیل شما بستگی دارد. در واقع تنها به کمک دریافت سیگنال یا راهنمایی دیگران نمیتوان بهصورت قطعی روی سوددهی بورس حساب کرد. بنابراین هرکس که بخواهد از این بازار به شیوهای کارآمد سود بگیرد، باید دست به کار شده و ابزارهای تحلیل تکنیکال را به کار ببرد. اگر شما هم در حال فراگیری تکنیکهای تحلیل در بورس هستید، مطالعهی مفهوم «تریگر» برایتان ضروری است. پس با ما همراه باشید.
تریگر «Trigger» چیست؟
تریگر در لغت به معنای «ماشه» است که برای کاهش نتیجه ریسک در معاملات کاربرد دارد. تریگر در بورس به ما کمک میکند تا زمان ورود و خروج از معاملات را مشخص کنیم. قطعاً بهترین راه برای سود گرفتن از بورس، زمان ورود و خروج مناسب به معاملات است، یعنی اگر ما بتوانیم در مناسبترین زمان ممکن سهمی را خریداری کرده و در زمان مناسبتری به فروش برسانیم، در این بین از روند صعودی آن سهم سود خوبی دریافت خواهیم کرد.
میتوان گفت دلیل ناکامی بسیاری از تحلیلگران مبتدی، نداشتن Trigger مناسب است. ایشان نمیتوانند زمان مناسب ورود به معامله را تشخیص دهند و به همین دلیل اغلب اوقات پس از ورود به معامله با روند نزولی سهم روبهرو میشوند. تریگر در تحلیل تکنیکال جایگاه خاصی دارد و یکی از مفاهیم پایهای آن محسوب میشود. اگرچه نباید برای پیشبینی ورود و خروج تنها روی Trigger حساب کرد، اما استفاده از آن در مسیر معاملات کمک شایانی به ما خواهد کرد. بنابراین فراگیری آن برای هر تحلیلگر ضروری است!
تریگر ورود یا تریگر خروج؟
برخی از افراد از تریگر در تحلیل تکنیکال تنها برای تعیین زمان ورود به معاملات استفاده میکنند و معتقدند که تریگر ابزاری برای ورود است. اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که هر ورودی به خروج مناسب هم نیاز دارد. برای مثال، اگر شما تشخیص دهید که قیمت ورود به یکی از نمادهای بورسی، ۳۰۰ تومان است، در این قیمت معامله (خرید) آن نماد را آغاز میکنید، اما حالا برای خروج از معامله چه برنامهای دارید؟!
اگر شما زمان مناسب خروج از معامله (فروش سهام) را مورد ارزیابی قرار ندهید، ممکن است سهم موردنظر شما تا قیمت ۵۰۰ تومان بالا برود، اما پس از آن دچار روند نزولی شود و به ۲۰۰ تومان اُفت کند. در اینصورت شما به جای سود بردن، دچار زیان خواهید شد. این در حالی است که اگر شما زمان خروج خود از معامله را ارزیابی کرده بودید، با تعیین ماشه خروج، سهام خود را در قیمت ۵۰۰ تومان میفروختید و سود قابل توجهی بدست میآوردید!
تریگر در بورس و نحوه استفاده از آن
برای استفاده از Trigger، راهها و ابزارهای تحلیل بسیاری وجود دارد. اما قبل از پرداختن به روشهای ایجاد تریگر، لازم است تا یک استراتژی معاملاتی برای خود تنظیم کنید. ممکن است تریگر هیچکدام از تحلیلگران بورس با هم یکسان نباشد؛ یعنی تریگر ورود شما برابر با تریگر خروج شخص دیگر یا برعکس باشد!
پس با توجه به اینکه مقدار یا نقطهی Trigger به شیوهی تحلیل هر فردی بستگی دارد، بهتر است قبل از فراگیری هر مفهوم تازهای، استراتژی معاملاتی خود را تنظیم کنید تا بتوانید از تریگرهای شخصی خود به نحو احسن سود ببرید. داشتن استراتژی معاملاتی به این معنی است که شما خود را ارزیابی کنید و ببینید از هر معامله انتظار چه مقدار سود را دارید. ممکن است شخصی با دریافت سود ۲۰ یا ۳۰ درصدی از معاملهای، آن را ببندد اما شخص دیگر خواهان دریافت سودهای بالای ۵۰ درصدی باشد. پس انتظارات شخصی شماست که استراتژیهای معاملاتیتان را تعیین میکند.
اگر استراتژیهای معاملاتی شما مشخص باشند، آنگاه میتوانید از Trigger برای زمان ورود و خروج از معاملات خود استفاده کرده و در نتیجه ریسک معاملات خود، سود مورد انتظار خود را دریافت کنید.
ابزارهای تعیین تریگر در بورس
خوشبختانه راهاندازی ماشه در بورس تنها منحصر به یک روش خاص نیست و راههای زیادی برای تعیین Trigger در بورس وجود دارد که با توجه به توانایی خود در استفاده از این ابزارها میتوانید از مفهوم ماشه استفاده کنید. این ابزارها به قرار زیر هستند:
پولبک (Pullback)
پولبک به معنای نزول یا صعود یکدفعهای سهم و سپس بازگشت آن به روند طبیعی است. البته پولبک معمولاً به صورت نزول و سپس صعود در نمودارها ظهور میکند. فعالان بازار بورس معتقدند که پولبک یکی از بهترین ابزارها برای پی بردن به زمان صحیح ورود به معاملات است. در واقع هر تحلیلگر از روی پولبکی که در نمودار سهام مختلف روی میدهد، میتواند به Trigger ورود خود دست یابد.
اندیکاتور (Indicator)
اندیکاتورها توابعی هستند که از آنها در پیشبینی قیمت سهام استفاده میشود. اندیکاتورها انواع مختلفی دارند و شما بسته به توانایی خود میتوانید برخی از آنها را به کار بگیرید تا Trigger خود را ارزیابی کنید. یکی از اندیکاتورهای رایج برای تعیین تریگر در بورس، اندیکاتور میانگین متحرک است که با استفاده از آن میتوانید از روی نمودارها، نقطه شکست صعودی را به عنوان Trigger ورود و نقطه شکست نزولی را به عنوان Trigger خروج در نظر بگیرید.
کندل استیک (Candle Stick)
کندل استیکها ابزارهایی هستند که سابقه پیدایش و استفاده از آنها به کشور ژاپن برمیگردد. ژاپنیها با استفاده از الگوهای پوشای صعودی و نزولی کندل استیکها برای تعیین زمان ورود و خروج به معاملات استفاده میکردند. این روش هماینک هم کاربرد دارد و در تحلیلهای تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و میتواند ابزار موردعلاقهی برخی از تحلیلگران برای تعیین Trigger باشد.
الگوی قیمت (Price Patterns)
الگوهای قیمتی متنوعی در بورس وجود دارد که هریک از آنها نیز میتوانند برای تعیین Trigger به ما کمک کنند. از جمله محبوبترین الگوهای قیمتی میتوان به الگوهای «سر و شانه»، «سقف و کف دوقلو»، «سقف و کف سهقلو»، «الگوی پرچم» و «الگوی مستطیل» اشاره کرد. هریک از این الگوها میتواند راهنمای ما برای تحلیل و ابزاری برای تعیین Trigger باشند.
به غیر از موارد فوق، هر ابزاری در تحلیل تکنیکال میتواند برای تعیین تریگر در بورس مورد استفاده قرار بگیرد. بنابراین یک تحلیلگر حرفهای که نحوه استفاده از ابزارهای تحلیل را فراگرفته، بهراحتی میتواند زمان ورود و خروج خود را ارزیابی کرده و از نحوه حرکت قیمت در نمودارها سود بگیرد. از دیگر مفاهیمی که برای تعیین زمان ورود و خروج معاملات در بورس استفاده میشود، میتوان مفاهیم «پشتیبانی یا شکست مقاومت»، «شکست خط روند»، «محرک شاخص اولیه» و «محرکهای شاخص ثانویه» در تحلیل تکنیکال را نام برد.
سخن پایانی
Trigger مفهومی است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع تریگر در تحلیل تکنیکال جایگاه خاصی داشته و به عنوان یکی از کلیدیترین موارد برای ورود و خروج از معاملات به حساب میآید. البته Trigger به ابزار نموداری خاصی وابسته نیست و هیچ قانون خاصی ندارد؛ یعنی میتواند توسط تمام ابزارهای تحلیلی و نموداری مورد ارزیابی قرار بگیرد.
Trigger را میتوان جزء اساسی استراتژیهای معاملاتی در نظر گرفت؛ چرا که استارت هر معامله در بورس باید با قوانین ورود (خرید) و خروج (فروش) مشخصی همراه باشد تا نتیجه ریسک با سود همراه شود. اگر این نقاط به درستی مشخص نشوند، سود بردن از معاملات ممکن نخواهد بود. اگر شما در مراحل ابتدایی فراگیری تحلیل تکنیکال هستید و هنوز نمیدانید چگونه از ابزارهای نامبرده برای تعیین Trigger استفاده کنید، میتوانید از دورههای جامع تحلیل تکنیکال دلفینوِست کمک بگیرید.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما