مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای مدلی است که رابطه بین ریسک و بازده مورد انتظار یک دارایی را توصیف کرده و برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک مورداستفاده قرار میگیرد. فرمول مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای برای محاسبه بازده مورد انتظار عبارت است از:
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای
Rs = Rf + β (Rm – Rf )
در این فرمول:
Rs= نرخ بازده مورد انتظار دارایی
Rf= نرخ بهره بدون ریسک
β= بتای اوراق بهادر یا دارایی
Rm = بازده پیشبینیشده بازار
ایده اصلی پشت مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای این است که بازده سرمایه سرمایه گذاران باید از دو راه جبران شود: اول ارزش زمانی پول و دوم پاداش ریسک.
ارزش زمانی پول با نرخ بهره بدون ریسک در فرمول نشان داده میشود و سرمایه آنها را با سرمایه گذاری در هر نوع دارایی در یک بازه زمانی جبران میکند. نیمه دوم از فرمول، پاداش ریسک را نشان میدهد و مقدار پاداشی را که سرمایه گذار برای ریسک اضافی مطالبه میکند، نشان میدهد.
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای میگوید که سود مورد انتظار سهام یا پرتفوی برابر با نرخ بهره بدون ریسک بهعلاوه پاداش ریسک پذیری است. اگر بعد از محاسبه از طریق این فرمول مشخص شود که سود مورد انتظار شما، سود موردنیازتان را برآورده نمیکند، قطعاً شما سرمایه گذاری نخواهید کرد.
با استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای و فرضیات زیر، میتوانیم بازده مورد انتظار از سرمایه گذاری در یک سهام را در این مثال محاسبه کنیم: اگر نرخ بهره بدون ریسک ۱۵ درصد باشد، بتای سهم موردنظر شما ۲ باشد و بازده مورد انتظار بازار بورس هم ۲۲ درصد باشد، انتظار میرود سهام سودی در حدود ۲۹ درصد ایجاد کند.
ریسک بازار
ریسک بازار یا ریسک سیستماتیک، به نااطمینانی همراه با هرگونه تصمیم سرمایهگذاری اشاره دارد. معمولاً، نوسانات قیمتی بهدلیل نوسانات غیرمنتظره در عواملی است که کل بازار مالی را تحت تأثیر قرار میدهد.
ریسک سیتماتیک به طور خاص همراه با شرکت یا صنعتی که در آن سرمایهگذاری شده است نمیآید. بلکه وابسته به عملکرد کل بازار است. بنابراین، ضروری است که سرمایهگذار به تمام متغیرهای کلان مانند تورم، نرخ بهره و وضعیت تراز پرداختها، کسری مالی و عوامل ژئوپلیتیک که همراه بازارهای مالی هستند توجه داشته باشد.
انواع ریسک بازار
1) ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره ناشی از نوسانات پیشبینی نشدۀ نرخ بهره بهدلیل تغییر سیاستهای پولی اتخاذ شده توسط بانک مرکزی است. بازده تمام اوراق بهادار باید در بلندمدت توسط عرضه و تقاضای ابزار مربوطه با هم برابر شوند. از این رو، افزایش در نرخها منجر به کاهش قیمت اوراق میشود.
بعنوان مثال: شرایطی را فرض کنید که یک اوراق قرضۀ دولتی، روی ارزش اصلی اوراق، 6% کوپن ثابت میپردازد. حال اگر نرخ بهرۀ بازار ریسک و بازده چه میگوید؟ به 8% افزایش پیدا کند، تقاضا برای این اوراق بدلیل کاهش قیمت کم میشود. این اتفاق منجربه افزایش بازده (مبلغ کوپن ثابت/قیمت بازاری اوراق) تا رسیدن به 8% میشود. به طور مشابه، کاهش در نرخ بهرۀ بازار منجر به سود پیشبینینشده در قیمت اوراق میشود.
2) ریسک کالا
کالاهایی خاص از جمله نفت یا غلات، از الزامات هر اقتصاد و بهبوددهندۀ فرآیند تولید بسیاری از کالاها هستند چرا که بعنوان نهادۀ غیرمستقیم اقدام به بهینه سازی فرآیند مینمایند. هرگونه نوسان در قیمت کالاها بر عملکرد کل بازار تأثیرگذار خواهد بود و گاهی اوقات منجر به بحران جانب تقاضا میشود.
چنین شوکهایی نه تنها باعث کاهش در قیمت سهام و سود تقسیمشدۀ مبتنی بر عملکرد میشوند، بلکه از توانایی شرکت برای حفظ ارزش خود نیز میکاهد.
3) ریسک نرخ ارز
ریسک نرخ ارز عبارتست از امکان کاهش در بازده سرمایهگذار به دلیل کاهش ارزش ارز داخلی. این ریسک در شرایطی لحاظ میشود که سرمایهگذاری بینالمللی باشد.
جهت کاهش ریسک تقبل زیان در سرمایهگذاری خارجی، بسیاری از اقتصادهای نوظهور از ذخایر ارزی قابل توجهی استفاده میکنند تا بوسیله فروش ذخایر از پوشش ریسک هرگونه کاهش ارزش ارز اطمینان حاصل نمایند.
4) ریسک کشور
بسیاری از متغیرهای کلان که از کنترل بازار مالی خارج است میتواند نرخ بازدهی سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار دهد. این متغیرها شامل درجۀ ثبات سیاسی، سطح کسری پولی، درصد احتمال رخداد فجایع طبیعی، محیط قانونگذاری، سهولت کسبوکار و غیره میشود. درجۀ ریسک همراه با چنین عواملی باید هنگام اتخاذ تصمیم برای سرمایهگذاری بینالمللی لحاظ گردد.
نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه میشود؟
شاید اصطلاح نسبت شارپ ریسک و بازده چه میگوید؟ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معاملهگران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده میشود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایهگذار میگوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.
نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایهگذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفتزده کند، اما نسبت شارپ میتواند به ما نشان میدهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.
اکثر افراد فعال حوزه مالی میدانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات بهدستآمده از این فرمول چه چیزی را نشان میدهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمیدانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.
نسبت شارپ چیست؟
Sharp Ratio، عددی است که نشان میدهد بازده یک سرمایهگذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
با کمکردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت بهعنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته میشود، محاسبه میشود.
نسبت شارپ به شما کمک میکند تا ببینید در مقایسه با سرمایهگذاری بدون ریسکی انجام دادهاید، آیا ریسکی که انجام دادهاید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟
ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری وقتی تعریف میشود که انحراف استاندارد آن تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشاندهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت میتواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، میتوانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک میکند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.
این نسبت را میتوان با درنظرگرفتن نتیجه به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابلقبول است.
۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.
۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی میشود.
۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمیرسد.
۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار میرود بازده سبد سهام منفی باشد.
چرا شاخص شارپ مهم است؟
همانطور که شارپ در دیگر بازارها سرمایهگذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب میشود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجاییکه این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه میشود که خود یک واحد اندازهگیری ریسک در سرمایهگذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایهگذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسکهای ممکن نشان میدهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما بهعنوان سرمایهگذار باید از آن مطلع باشید.
تعیین میزان بازده
مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایهگذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایهگذاری خود تجدیدنظر کنید.
مقایسه عملکرد داراییهای مختلف
شاخص شارپ میتواند بهعنوان ابزار مقایسه دو سرمایهگذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما میتوانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسکهای مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آنها مقایسه خواهید کرد.
مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی
نسبت شارپ میتواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دستهبندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک میکند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان میتوانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.
چطور ریسک سرمایهگذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟
شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سوددهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایهگذاری را نشان میدهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایهگذار با متنوع کردن سبد داراییهای خود میتواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابلقبولی کاهش دهد.
در واقع با سرمایهگذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل میکنند، میتوانید نسبت سود و ریسک سرمایهگذاریهای خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.
ازآنجاییکه اعداد و اطلاعاتی که به دست میآید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، میتواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاهکردن به شاخص شارپ میتوان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شدهاند، ارزیابی کنید.
این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژیهای مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده میکنند.در حالت ایدهآل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایهگذاری باشد. بااینحال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمیتوان بهعنوان یک رمزارز مورد اعتماد ریسک و بازده چه میگوید؟ به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با نوسانات متوسط به بازدهی ۷ درصدی میرسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیبهای زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابتتری دارد. این دو ویژگی میتواند سرمایهگذار را به آینده پربازده رمزارز خوشبینتر کند.
انواع نسبت شارپ
شاخص شارپ بهطورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبتها برای معاملهگران خرد دید بهتری از بازار فراهم میکنند.
۱. نسبت ترینور
در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول بهجای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده میشود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. بهعبارتدیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده میکند، درحالیکه نسبت شارپ از ریسک کل استفاده میکند.
ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان میکند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان میدهد. بتای ۰ نیز نشان میدهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.
بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان میدهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان میدهد. این نوع از داراییها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان میدهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش مییابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث میشود عدد بهدستآمده در بازار معنیدار نباشد.
۲. نسبت سورتینو
در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده میشود. این نسبت با کمکردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایهگذاری به دست میآید.
نحوه محاسبه نسبت سورتینو:
در واقع نسبت سورتینو محاسبهی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته میشود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخشهای نزولی بازار در نظر گرفته میشود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایهگذاری در آن سبد سرمایه مناسبتر خواهد بود.
نسبت سورتینو برای سرمایهگذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاهمدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.
نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟
درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازهگیری انحراف استاندارد میرساند. انحراف استاندارد را میتوان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیشگام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجهبه این موضوع، اکنون این سؤال پیش میآید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟
ما میدانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانهای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی میتوان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایهگذار پیشبینی میکند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایهگذاری روی رمزارز غیرمنطقیتر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، میتوان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایهگذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.
اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را چطور به دست بیاوریم؟
اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر میکنید که چطور میتوان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمولها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبالکردن اخبار بازار و جستوجو در اینترنت، بهترین راه برای بهدستآوردن نرخهای بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبالکردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی میتوانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.
برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایهگذاری کردهاید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایهگذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالیکه نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:
در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابلقبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایهگذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:
در این حالت سرمایهگذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.
محدودیتهای نسبت شارپ
هرچقدر که شاخص شارپ میتواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایهگذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیتها و نقصهایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.
اول اینکه نتیجهای که به دست میآورید فقط یک عدد است و بهتنهایی نمیتواند تمام اتفاقها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیشبینی کند.
شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.
همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمیگیرد. اعداد بهدستآمده به سرمایهگذار نشان نمیدهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایهگذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااینوجود، ریسک و بازده چه میگوید؟ وقتی همزمان چند رمزارز دیگر را به کیف پول اضافه میکند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمیتواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.
برای تصمیمگیری آگاهانه میتوانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ ریسک و بازده چه میگوید؟ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایهگذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را میبینید که نشاندهنده عملکرد تعدیلشده ریسک سهساله است. اما اگر افق سرمایهگذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.
در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود بهعنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده میکند. این انحراف معیار معمولاً نشان میدهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نهتنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابلپیشبینی میکنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا میکند.
به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه میشود که این نسبت را برای مدتزمان محدود محاسبه کرده و برای بازههای طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.
شاخص شارپ، ابزاری برای روشنکردن مسیر
تمام شاخصهایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکانهای سرمایهگذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما بهعنوان یک معاملهگر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخصهای دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیتهایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامهریزی برای سرمایهگذاری آنها را در نظر بگیرید.
یک نسبت ریسک است که به سرمایهگذار کمک میکند تا میانگین بازده سرمایهگذاری را در مقایسه با ریسکهای احتمالی آن تخمین بزند.
نشاندهنده تمایل سرمایهگذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را میتوان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایهگذاری را تا بیشترین حد ممکن کم میکنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایهگذاری است.
این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای
در ابتدا تعریفی از تعریف مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای را بیان میکنیم.
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای
معادل انگلیسی مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای عبارت است از Capital Asset Pricing Model – CAPM مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای یا CAPM مدلی است که رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار یک دارایی، به خصوص سهام را توصیف میکند. CAPM به صورت گسترده در حوزهی مالی و برای قیمت گذاری اوراق بهادار پر ریسک مورد استفاده قرار میگیرد. به این صورت که بازده مورد انتظار دارایی را با توجه به ریسک آن دسته از داراییها و نرخ بهره بدون ریسک، تخمین میزند.
مفهوم مدل CAPM:
این مدل بیانگر آن است که بازده مورد انتظار برای یک دارایی، به عوامل زیر وابسته میباشد:
- عامل اول، ارزش زمانی پول در شرایط بدون ریسک: این عامل بر اساس نرخ بازده بدون ریسک محاسبه میگردد و پاداش آن صرفا بر اساس گذر زمان دریافت میشود و هیچ ریسکی ندارد.
- عامل دوم، پاداش پذیرش ریسک سیستماتیک: این عامل با توجه به صرف ریسک بازار (مازاد بازده بازار)، بررسی میگردد که بازار برای پذیرش یک واحد از ریسک سیستماتیک، علاوه بر پاداش به تعویق انداختن مصرف پول به سرمایه گذار میدهد.
- عامل سوم، مقدار ریسک سیستماتیک: این عامل بر اساس متغیر بتا مورد بررسی قرار میگیرد که در آن مقداری از ریسک سیستماتیک یک دارایی خاص نسبت به ریسک سیستماتیک پرتفوی بازار میباشد.
براساس مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای، تنها عامل موثر برتصمیم سرمایه گذاران، ریسک سیستماتیک است. تحقیقهای مختلف نشان داد که عوامل دیگری در کنار عامل ریسک بازار، به عنوان عوامل تعیینکنندهی بازده مورد انتظار سرمایه گذاران نقش دارد. در امور مالی، مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) از لحاظ نظری برای تعیین مناسب نرخ بازده یک دارایی ریسک و بازده چه میگوید؟ مورد نیاز استفاده می شود.
اگر آن دارایی رابه پرتفویی که به خوبی متنوع شده اضافه کنیم با توجه به اینکه ریسک دارایی تنوع بخشی نشده است، این مدل، حساسیت این دارایی را به عنوان ریسک متنوع نشده به حساب میآورد (بنابراین به عنوان ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار شناخته میشود) ریسک و بازده چه میگوید؟ و اغلب به صورت مقدار بتا (β) در صنعت مالی، همچنین انتظار بازده بازار و بازده مورد انتظار دارایی بدون ریسک نظری بیان میکند. CAPM نشان میدهد که هزینه یک سرمایه گذار از سرمایه است که توسط بتا تعیین میشود.
فرمول مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای برای محاسبه بازده مورد انتظار عبارت است از:
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای
در این فرمول:
- Rs= نرخ بازده مورد انتظار دارایی
- Rf= نرخ بهره بدون ریسک
- β= بتای اوراق بهادر یا دارایی
- Rm = بازده پیشبینیشده بازار
ایده اصلی پشت CAPM، این است که بازده سرمایهی سرمایه گذاران باید از دو راه جبران شود:
-
ریسک و بازده چه میگوید؟
- اول ارزش زمانی پول
- دوم پاداش ریسک
ارزش زمانی پول با نرخ بهره بدون ریسک در فرمول نشان داده میشود و سرمایه آنها را با سرمایه گذاری در هر نوع دارایی در یک بازه زمانی جبران میکند. نیمه دوم از فرمول، پاداش ریسک را نشان میدهد و مقدار پاداشی را که سرمایه گذار برای ریسک اضافی مطالبه میکند، نشان میدهد.
توضیحات مدیر مالی در مورد مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای
CAPM میگوید که سود مورد انتظار سهام یا پرتفوی برابر با نرخ بهره بدون ریسک بهعلاوه پاداش ریسک پذیری است. اگر بعد از محاسبه از طریق این فرمول مشخص شود که سود مورد انتظار شما، سود موردنیازتان را برآورده نمیکند، قطعاً شما سرمایه گذاری نخواهید کرد.
با استفاده از این مدل و فرضیات زیر، میتوانیم بازده مورد انتظار از سرمایه گذاری در یک سهام را در این مثال محاسبه کنیم: اگر نرخ بهره بدون ریسک ۱۵ درصد باشد، بتای سهم مورد نظر شما ۲ باشد و بازده مورد انتظار بازار بورس هم ۲۲ درصد باشد، انتظار میرود سهام سودی در حدود ۲۹ درصد ایجاد کند.
15% + 2 (22%-15%)
مشکلات و معایب مدل CAPM:
همچون دیگر نظریههایی که وجود دارد، این مدل اقتصادی نیز در طول گذر زمان بارها تحت آزمایش قرار گرفته است و دارای نواقصی میباشد که در طول زمان شناسایی شدهاند. بر این اساس مشخص شد که با این روش، نتایج همیشه درست نمیباشند و در برخی مواقع امکان بروز خطا وجود دارد.
پژوهشگران این زمینه نقدهای زیادی به این مدل قیمت گذاری وارد کردهاند برای مثال میتوان به متغیر بتا اشاره نمود که نشان دهنده درجه حساسیت دارایی نسبت به نوسانات بازار میباشد که میزان ریسک را با نوسان قیمت سهام بررسی میکند اما این دوره انتخاب شده برای تعیین نوسان، استاندارد نمیباشد زیرا بازده و ریسک دارای توزیع یکنواخت نیستند.
همچنین انتقاد دیگری که به این مدل وارد میشود این است که جریانهای نقدی آینده را میتوان تخمینزده و ارزش داراییها را حساب نمود و اگر در این مورد، سرمایه گذار بتواند تخمین درستی برای بازگشت آینده سهام بزند، استفاده از مدل CAPM ضرورتی ندارد.
دلیل استفاده از مدل CAPM:
حال این سوال پیش میآید که چرا با وجود این عیوب و نواقص، بایستی از این مدل استفاده نمود؟ در واقع میتوان گفت که با گذر زمان و نمایان شدن کاستیهای این مدل، CAPM هنوز هم به صورت گسترده دارای کاربردهای زیادی است و محبوبیت خاصی دارد. استفاده از این مدل بسیار آسان بوده و دید نسبتا خوبی از ارزش سهام و اوراق به سرمایه گذار میدهد.در نتیجه میتوان گفت که سرمایه گذاران هنوز هم داراییهای سرمایهای خود را با استفاده از مدل CAPM قیمت گذاری میکنند و از این طریق میتوانند ارزیابی قابل قبولی از آینده سرمایه گذاریهای خود کسب کرد.
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای یا CAPM، بر اساس فرضیههایی ریسک و بازده چه میگوید؟ در مورد رفتار سرمایه گذاران، میزان توزیع ریسک و اصول بازار بنا شده است که ممکن است تمام آنها با واقعیت امر تطابق نداشته باشند. اما با این وجود نیز میتوان از آن به منظور درک رابطه بین ریسک و سود سرمایه گذاری استفاده نمود تا از این طریق بتوان تصویر روشنتری از آینده به دست آورد.
یکی از مهمترین مسائلی که در امور مالی و مدیریت داراییها بایستی مورد بررسی قرار گیرد، میزان ریسک یا خطر پذیری سرمایه گذاریها میباشد. در واقع هر سرمایه گذار یا معاملهگر، با هر بار سرمایه گذاری روی سهام و یا اوراق بهادار، ملزم به پذیرش ریسک میگردد. در این گونه شرایط میتوان از مدل CAPM استفاده نمود که به قیمت گذاری کمک شایانی میکند و باعث کنترل ریسک میشود. در ادامه این مطلب به مدل CAPM و چگونگی استفاده از آن پرداخته شده است.
مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای:
بنا بر مدل CAPM، نرخ بازده مورد انتظار یک پرتفوی، از جمع نرخ بازده بدون ریسک در بازار و پاداش ریسک حاصل از سرمایه گذاری محاسبه میگردد که بر این اساس، اگر بازده مورد انتظار به دست آمده با بازده مورد نیاز سرمایه گذار مطابقت نداشته باشد و یا بیشتر از آن نباشد، سرمایه گذاری صورت نمیگیرد.
مفروضات مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای CAPM
این مدل بر اساس فرضیات سادهکنندهای است که مهمترین آنها از این قرارند:
-
هستند، یعنی آنها علاقهمند به داراییهایی با میانگین بازده بالا و نوسانات پایین هستند.
- دارایی بدون ریسک برای وامدهی و وامگیری وجود دارد.
- سرمایهگذاران میتوانند در صورت لزوم به هر میزان وام بگیرند و در سهام سرمایهگذاری کنند و بالعکس.
- کارمزد معاملات و مالیات صفر است.
- محدودیتی برای فروش استقراضی وجود ندارد.
- اطلاعات بهطور یکسان میان تمام سرمایهگذاران توزیع شده است.
- سرمایهگذاران افق زمانی مشخصی دارند.
- سرمایهگذاران هزینهای بابت ورشکستگی نخواهند پرداخت.
- هدف سرمایهگذاران ریسک و بازده چه میگوید؟ بیشینه کردن مطلوبیت سرمایهگذاری با در نظر گرفتن ریسک و بازده است.
- داراییها و سرمایهگذاریها را میتوان با حفظ کیفیت، به واحدهای بسیار کوچک تقسیم نمود.
با فرضیات بالا مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای CAPM اثبات میکند که اولاً سرمایهگذاران تا حد امکان به سبد سرمایهگذاری خود تنوعبخشی خواهند کرد. ثانیاً بازده هر سهم تنها بسته به میزان همبستگی آن با کل بازار یا ریسک سیستماتیک خواهد بود که این همبستگی یا حساسیت به کمک بتا اندازهگیری میشود. یعنی بازدهی هر سهم تنها ناشی از ریسک سیستماتیک است و ریسکهای خاص یک شرکت هیچ بازدهی برای سرمایهگذار نخواهند داشت. منظور از ریسک سیستماتیک ریسکی است که کل بازار را متاثر میکند و نمیتوان به کمک تنوعبخشی به سبد سهام آن را از بین برد.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله فرصت های سرمایه گذاری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
Warning: ltrim() expects parameter 1 to be string, object given in /home/mbainfin/public_html/wp-includes/formatting.php on line 4369
Warning: ltrim() expects parameter 1 to be string, object given in /home/mbainfin/public_html/wp-includes/formatting.php on line 4369
بررسی عوامل مؤثر بر ریسک و بازده سرمایه گذاری در محصولات مالی مقاله
اهمیت سرمایهگذای برای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که از آن بهعنوان یکی از اهرمهای قوی برای رسیدن به توسعه یاد میشود.اما باید به یاد داشت که به همان میزان که توجه به این امر میتواند با افتادن در یک دور مثبت،باعث رشد و شکوفایی اقتصاد شود،عدمتوجه به آن نیز میتواند موجب افت اقتصادی و فروغلتیدن به یک سیر نزولی ریسک و بازده چه میگوید؟ و دور منفی شود.بنابراین،باید گفت که رشد اقتصادی و افزایش رفاه عمومی در بلند مدت بدون توجه به سرمایهگذاری و عوامل مهم موجود در محیط سرمایهگذاری،که بر آن تاثیر میگذارد امکانپذیر نیست.یکی از این عوامل،ریسک و بازده سرمایهگذاری است. سرمایهگذاری بهعنوان یک تصمیم مالی همواره دارای دو مؤلفه ریسک و بازدهی بوده که مبادله این دو ترکیبهای گوناگون سرمایهگذاری را عرضه مینماید.از یک طرف، سرمایهگذاران به دنبال پیشینه کردن عایدی خود از سرمایهگذاری هستند و از طرف دیگر،با شرایط عدماطمینان حاکم بر بازارهای مالی مواجه میباشند که عامل اخیر،دستیابی به عواید سرمایهگذاری را با عدماطمینان موجه میسازد.به ریسک و بازده چه میگوید؟ عبارت دیگر،تمامی تصمیمات سرمایهگذاری براساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرد. هدف از نگارش پژوهش حاضر،برسی عوامل مؤثر بر ریسک و بازده سرمایهگذاری در محصولات مالی و ارائه مدل ترکیبی از این عوامل میباشد.تحقیق حاضر از نوع توصیفی میباشد که در آن برای جمعآوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع از روش کتابخانهای نظیر کتب و مجلات استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که عوامل کلان اقتصادی بر ریسک سیستماتیک سرمایهگذاری در محصولات مالی،عوامل خرد اقتصادی بر ریسک غیرسیستماتیک سرمایهگذاری در محصولات مالی و عوامل غیراقتصادی بر ریسک کلی سرمایهگذاری در محصولات مالی تاثیرگذار است.از طرف دیگر از بین عوامل غیراقتصادی ادراک ریسک با تمایل به ریسک سرمایهگذاری دارای همبستگی منفی،نرخ بازده تاریخی با تمایل به ریسک دارای همبستگی مثبت،ادراک ریسک با نرخ بازده مورد انتظار دارای همبستگی منفی، اطلاعات عملکرد گذشته با نرخ بازده مورد انتظار دارای همبستگی مثبت و نرخ بازده مورد تصمیمگیرندگان بازار سرمایه،شرکتهای پذیرفته شده در بورس ارواق بهادار و موسسات مالی سرمایهگذاری و سرمایهگذاران فردی قرار گیرد. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده سیاستگذاران مالی و اقتصادی، تصمیمگیرندگان بازار سرمایه،شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و موسسات مالی سرمایهگذاری و سرمایهگذاران فردی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله،عوامل مؤثر بر ریسک و بازده سرمایهگذاری در محصولات مالی در سه دسته کلی عوامل کلان اقتصادی،عوامل خرد اقتصادی و عوامل غیراقتصادی طبقهبندی شده و بهطور خلاصه مورد بررسی قرار میگیرد:1-8-عوامل کلان این عوامل بر ریسک بازار تأثیر داشته که در مدل camp 1نتیجه و میزان تأثیر این (1)- unsystematic risk (2)- systematic risk عوامل بر ریسک بازار،تحتعنوان ریسک سیستماتیک،با استفاده از بررسی وابستگی تغییرات هر محصول به تغییرات قیمتهای محل بازار اندازهگیری میشود،و شامل موارد زیر میباشد(1):1-1-8-سیاستها و خطمشیهای دولت دولت بهعنوان یک ناظر و سیاستگذار کلان نقش پررنگی در بازار سرمایه دارد و یکی از وظایف دولت،ارائه برنامهای است که بتواند به بازار سرمایه رونق بخشد(6). 1-2-4-8-ابعاد ادراک ریسک سرمایهگذاری به اعتقاد ایونیو3و دیاکول4،ادراک ریسک سرمایهگذاران متخصص و مبتدی را میتوان با 5 فاکتور مناسب اصلی به شرح زیر بیان کرد(9): 1-عدماطمینان نسبت به عرضهکنندگان سهام 2-نگرانی در مورد وقایع غیرمنتظره 3-نگرانی درباره تغییرات بازده 4-شفاف نبودن اطلاعات 5-نقض مقرراتعدماطمینان نسبت به عرضهکنندگان سهام این بعد از ریسک به واسطه کسانی که مسئول اداره یک سازمان هستند به وجود میآید(ریسک مدیریت)و منتج از تصمیمات بد تجاری-مالی است که خود منجر به ریسک تجاری و مالی میگردد. از آنجایی که اغلب تصمیمگیریها جهت سرمایهگذاری براساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرد و یک سرمایهگذار همواره دو فاکتور ریسک و بازده را در تجزیه و تحلیل و مدیریت سبد سرمایهگذاریهای خود مدنظر قرار میدهد،بنابراین هرچه میزان انحراف سودآوری سالهای گذشته و یا سودهای احتمالی دورههای آتی نسبت به میانگین سود یا سود مورد انتظار بیشتر باشد،ریسک سهم بالاتر و در مقابل ارزش آن کمتر خواهد بود."
کلیدواژه ها:
کلید واژه های ماشینی:
ریسک ، سرمایه ، بازده ، بازده سرمایهگذاری در محصولات مالی ، سرمایهگذاری در محصولات مالی ، سرمایهگذاری ، اطلاعات ، نرخ بازده مورد انتظار ، ریسک و بازده سرمایهگذاری ، ادراک ریسک
دیدگاه شما