تعریف راهبرد چیست؟


توسعۀ منابع انسانی چیست

با توجه به فضاي رقابتی محیط کسب وکار، دسترسی به منابع مناسب، بدیهی ترین عامل موفقیت سازمان ها قلمداد می شود.

انسانی تنها منبعی است که متمایزتر از سایر منابع بوده و ویژگی هاي منفی منابع دیگر مانند فناپذیري، قابلیت تقلید و … را ندارد. البته منظور از منابع انسانی، منابع انسانی توانمند و با دانش است که با استفاده از سیستم ها، فرآیندها و راهبردهاي توسعه منابع انسانی ارتقاء می یابد.

توسعۀ منابع انسانی همواره یکی از چالش هاي اساسی سازمان ها محسوب می شود، زیرا در زمینۀ نوآوري، کیفیت، رشد مستمر و سایر داده هاي مهمی که براي بقا در دنیاي رقابتی و نوین کسب وکار، انسان ها هستند که خلق ایده می کنند.

آخرین فناوري فرآیند تولید را می توان خرید و به کار گرفت اما دانش و مهارت هاي انسان پیچیده تر بوده و کسب آن نیاز به زمان و هزینۀ بسیاري دارد. همچنین براي ماندگاري در بازارهاي رقابتی، با توجه به تغییر نیازها و خواسته هاي مشتریان، براي سازمان هاي پیشرو چاره اي جز خلق نوآوري و توسعۀ محصولات جدید نیست.

از آنجا که در تمام فرآیندهاي توسعۀ محصول، دانش تولید شده توسط منابع انسانی، به عنوان رکن اصلی توسعه محسوب می شود، نقش و جایگاه توسعۀ منابع انسانی و توسعۀ دانش کارکنان، در توسعۀ محصولات جدید بسیار حائز اهمیت است.

بنابراین، هر سازمانی باید با توجه به قابلیت ها و محدودیت هاي محیط داخلی و بیرونی، راهبردها و راهکارهاي خاصی را براي توسعۀ منابع انسانی و توسعۀ دانش کارکنان، تدوین و اجرا نماید.

تعریف توسعۀ منابع انسانی

توسعۀ منابع انسانی شامل برنامه ها، سیستم ها و فعالیت هایی است که براي بهبود عملکرد کارکنان طراحی می شود. مهمترین هدف توسعۀ منابع انسانی شامل حل مشکلات فعلی عملکرد، جلوگیري از مشکلات و چالش هاي آتی عملکرد و توسعۀ دانش کارکنان است.

توسعۀ منابع انسانی یکی از فرآیندها و مأموریت هاي اصلی و مهم در مدیریت منابع انسانی است.

توسعه و توانمندسازي کارکنان به معناي ایجاد ظرفیتهاي لازم در کارکنان براي قادر ساختن آنها به ایجاد ارزش افزوده در سازمان و ایفاي نقش و مسئولیت در سازمان تؤام با کارآیی و اثربخشی است.

به عبارتی دیگر توانمندسازي فرآیند توسعه اي است که باعث افزایش توان کارکنان براي حل مسائل، ارتقاء بینش سیاسی و اجتماعی آنها شده و آنها را قادر می سازند عوامل محیطی را شناسایی و تحت کنترل بگیرند، توانمندسازي مشارکت کامل کارکنان و مدیران در تصمیم گیري است.

اهمیت توسعۀ تعریف راهبرد چیست؟ منابع انسانی بر کسی پوشیده نیست، با درنظر گرفتن بازار رقابتی و توسعۀ خواسته هاي مشتریان که خواهان محصولات متنوع با کیفیت عالی می باشند، سازمان ها چاره اي جز اتخاذ راهبرد توسعۀ محصول ندارند. توسعۀ محصول، تولید و ارائه محصولات و خدمات جدید یا بهینه سازي محصولات و خدمات فعلی است.

تجربه نشان می دهد که هر چه پیچیدگی محصول بیشتر شود، گستردگی فرآیند توسعۀ محصول نیز بیشتر شده و نیاز به منابع انسانی توانمند، خلاق، نوآور و با دانش بیشتر می گردد که لازمۀ تمام آنها، داشتن راهبردهاي هدفمند توسعۀ منابع انسانی به منظور ارتقاء دانش کارکنان، اجرا و ارزیابی بهینۀ آنها است.

ضرورت توسعۀ منابع انسانی

به طور خلاصه دلایل و ضرورت هاي توسعه منابع انسانی عبارتند از: شتاب روزافزون خلاقیت و نوآوري، تغییر مزیت نسبی سازمان ها از نیروهاي یدي به کارکنان دانشی، رقابت شدید در محیط کسب و کار، بروز و ظهورفناوري اطلاعات و ارتباطات، تقاضا براي دریافت کیفیت خدمات بالاتر و … است.

امروزه کارکنان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها محسوب می شوند که همواره باید دانش، مهارت و قابلیت هاي آنان ارتقاء یابد، لذا بقاي سازمان ها در عرصۀ رقابت به حفظ، توسعه و بهره برداري از قابلیت هاي کارکنان منوط شده است،

سازمانی که نتواند مهارت، دانش و دانایی خود را توسعه دهد و از آن در افزایش بهره وري استفاده کند، قادر نیست هیچ یک از منابع خود را به نحو مطلوب توسعه دهد. اهتمام دانش همواره مهم بوده اما در حال حاضر، داراي اهمیت بیشتري شده است که این ناشی از اعمال قدرت دانش براي کسب مزیت رقابتی پایدار است.

تئوري پردازان بزرگ اقتصادي و تجاري دانش را به عنوان مزیت رقابتی نهایی براي سازمان هاي جدید و کلید پیروزي آنها بیان کرده اند، آنها استدلال می کنند که دانش منبعی است که تقلید آن مشکل یا حتی غیر ممکن است.

مالک آن داراي یک کالاي منحصر به فرد است. از آنجایی که کارکنان به عنوان منبع اصلی ایجاد و توسه دانش می باشند، توسعه دانش کارکنان مهمترین هدف در توسعه منابع انسانی کارا و اثربخش است.

حوزه هاي موثر در توسعۀ منابع انسانی

تعیین حوزه هاي تأثیرگذار در توسعۀ منابع انسانی: براي تدوین راهبردهاي توسعۀ منابع انسانی با محوریت توسعۀ دانش کارکنان ابتدا لازم است حوز تعریف راهبرد چیست؟ ه هاي تأثیرگذار بر آن، شناسایی شده و سپس وضعیت موجود آنها، ارزیابی گردد.

تقریباً بیشتر اجزاء اصلی سازمان در توسعۀ منابع انسانی و توسعۀ دانش کارکنان تأثیرگذارند. حوزه هاي اصلی در شکل زیر مشخص شده است. اجزاء اصلی سازمان شامل سرمایۀ انسانی، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوري، راهبرد و محیط می باشند.

سرمایۀ انسانی تأثیرگذار بر توسعۀ دانش کارکنان شامل فرآیندها و سیستم هاي مختلفی است که مهم ترین آنها فرآیندهاي مدیریت منابع انسانی، سیستم هاي توسعۀ منابع انسانی و فرآیندهاي آموزش و توسعۀ کارکنان است.

سرمایۀ انسانی به صورت مستقیم در توسعۀ منابع انسانی تأثیر می گذارد و سایر اجزاي سازمان نیز در توسعۀ دانش کارکنان اثرگذار هستند.

حوزه هاي تأثیرگذار در توسعۀ منابع انسانی

راهبرد توسعۀ منابع انسانی

تدوین راهبرد توسعۀ منابع انسانی: راهبرد توسعۀ منابع انسانی با محوریت توسعۀ دانش کارکنان، باید مطابق با چشم انداز و راهبرد سازمان و با مدنظر قرار دادن نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدات محیطی تدوین گردد.

براي تدوین راهبردهاي منابع انسانی روش هاي مختلفی وجود دارد که از معروف ترین آنها می توان به مدل هاي عقلایی یا منطقی (مبتنی بر راهبرد سازمان) و مدل هاي فزاینده یا واقعی (مبتنی بر عوامل ویژه مدیریت منابع انسانی) اشاره نمود.

مدل یکپارچه تدوین راهبرد منابع انسانی یک مدل کاربردي است که تقریباً ترکیب بهینه اي از دو مدل قبلی است. این مدل بر اساس نوع فرآیند تولید یا ارائه خدمات و تأمین نیروي کار از بازار داخل یا بیرون سازمان، شامل چهار نوع راهبرد ثانویه، پدرانه، پیمانکارانه و متعهدانه می شود که در جدول زیر نشان داده شده است.

مدل یکپارچه تصمیم گیری برای تدوین راهبرد توسعۀ منابع انسانی

ارزیابی شکاف دانش (تفاوت در توانمندي موجود و توانمندي مطلوب از نظر دانشی) و تعیین علل آن نیز یکی از اقداماتی است که براي تدوین مناسب راهبردها ضروري است.

انجام این فعالیت، مستلزم انجام چهار مرحلۀ ضروري است که شامل شناسایی حوزه هاي دانش، تعیین دانش مطلوب کارکنان، ارزیابی دانش موجود کارکنان و نهایتاً تعیین شکاف دانش و ریشه یابی آن است.

با توجه به مطالب ذکر شده، الگوي تدوین راهبردهاي توسعۀ منابع انسانی با محوریت توسعۀ دانش کارکنان در شکل زیر ارائه شده است. طبق الگوي ارائه شده، تدوین راهبردها شامل پنج مرحله اصلی است که با درنظر گرفتن چشم انداز، مأموریت و راهبرد سازمان انجام می شود.

ابتد ا باید حوزه هاي تأثیرگذار در توسعۀ منابع انسانی با محوریت توسعۀ دانش کارکنان شناسایی و سپس وضعیت موجود آنها ارزیابی شود. ضمن اینکه حوزه هاي دانش کارکنان نیز باید شناسایی گردد تا دانش مطلوب براي هر یک از گروه هاي شغلی کارکنان تعیین شود،

لازم است که وضعیت دانش موجود کارکنان مطابق دانش مطلوب، ارزیابی گردد تا شکاف دانشی تعیین و علل آن ریشه یابی شود. تا در مرحلۀ نهایی بتوان راهبردهاي توسعۀ منابع انسانی در راستاي راهبرد اصلی سازمان و راهبرد مدیریت منابع انسانی را تدوین نمود.

مدیریت راهبردی چیست

مدیریت راهبردی چیست

با شیرازیاب به جواب تمام سوالاتتان برسید.آیا می‌خواهید بدانید مدیریت راهبردی چیست؟با ما همراه شوید.

رشته مدیریت راهبردی چیست

مدیریت راهبردی یا مدیریت استراتژیک یک تجزیه و تحلیل در خصوص مسایل مهم و برجستهٔ سازمان است که توسط راهبران ارشد سازمان به نمایندگی از مالکان، به منظور کنترل منابع در محیط‌های خارج از سازمان، گرفته می‌شود.این فرایند شامل مشخص کردن ماموریت، چشم انداز، دارایی‌های سازمان و توسعه برنامه‌های و سیاست سازمان‌های سازمان و همهٔ فعالیت‌هایی که برای نیل به آنها نیاز است، نیز می‌شود.

در کنار مدیریت راهبردی پروسه معمولاً یک سیستم کارت امتیازی متوازن نیز به منظور ارزیابی عملکرد سازمان در نیل به اهداف مدیریت راهبردی نیز دیده می‌شود.

مدیریت راهبردی در سازمانهای ورزشی چیست

الف – توانای انجام مسؤلیت های دبیر، نائب رئیس وهر یک از اعضای هئت رئیسه فدراسیون های ورزشی

ب-ریاست درکلیه هیات های ورزشی کشور

ج- عضویت هیات مدیره ومدیریت باشگاهای ورزشی کشور

د- انجام خدمات مشاوره ای درباشگاهها وسازمان های ورزشی

ه- برگزاری کار گاه ها ی آموزشی برای سازمان های ورزشی

و- عضویت درشوراهای راهبردی طرح های جامع ورزشی

گرایش مدیریت رسا نه های ورزشی

ج- توانایی انجام مسولیت ها و وظایف مدیر مسئول و سر دبیری رسانه های ورزشی

د-انجام خدمات مشاوره ای در زمینه مطبو عات ورسانه های ورزشی برای مدیران ارشد ساز مان های ورزشی

ه- توانایی پذیرش مسئولیت مدیریت روابط عمومی وبین المللی سازماهای ورزشی

و- توانایی تدریس در کار گاه های آموزشی در زمینه رسانه های ورزش

گرایش مدیریت رویدادهای ورزشی

الف – توانایی مدیریت وبرگزاری رویداد ها ومسابقات ورزشی داخلی

ب – انجام خدمات مشاوره ای در زمینه های گوناگون برگزاری رویداد های ورزشی

ج- توانایی انجام مسئولیت های بخش های مختلف رویداد های بین المللی ورزشی در داخل کشور.

و- برگزاری گارگاه های آموزشی در زمینه رویداد های ورزشی برای سازمان ها، فدراسیون ها و هیات های ورزشی کشور.

ضرورت واهمیت

گسترش دانش پایه درحوزه مدیریت ورزشی و کاربردی کردن اطلاعات مدیریت ورزشی در مراکز مختلف و از همه مهم تر به کار گیری یافته های علمی جدید در مراکز آموزشی ، ارتقای کیفیت خدمات ارائه شده به ورزشکاران ،کار آمد ترکردن خدمات مشاوره ای در حوزه فعالیت بدنی عمومی وتندرستی ،جملگی تاثیر دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت را توجیه می کند.

مدیریت راهبردی فرهنگی چیست

اقدامات شش گانه مدیریت استراتژیک فرهنگ

شش اقدام برای مدیریت استراتژیک فرهنگ پیشنهاد شده است:

  • پذیرش فرهنگ (صورت بندی مجدد استراتژی)
  • تغییر محدود فرهنگ
  • تغییر وسیع فرهنگ
  • تقویت فرهنگ
  • نادیده گرفتن فرهنگ
  • محوریت فرهنگ (اجرای استراتژی حول محور فرهنگ)

در ادامه این اقدامات شش گانه توضیح داده می شود.

پذیرش فرهنگ: مدیریت در خانه شماره چهار با بیشترین چالش در مدیریت روابط فرهنگ استراتژی روبرو است و باید تغییرات سازمانی متعددی را برای اجرای استراتژی جدید صورت بدهد، اما تعداد و ماهیت این تغییرات با ارزش ها و هنجارهای جاری و معمولا محکم ناسازگار است. در چنین حالتی مدیران باید طراحی مجدد استراتژی را با پرسشهای زیر بررسی نمایند

  • آیا واقعا ضرورت دارد که تعدادی از عوامل بنیادی سازمان تغییر کند؟
  • آیا می توان این تغییرات را به گونه ای قابل پذیرش و موفق انجام داد؟

اگر جواب به این سوالات منفی باشد، مدیریت باید به طور جدی موضوع طراحی مجدد استراتژی را مد نظر قرار دهد و استراتژی را انتخاب نماید که با ارزش ها و هنجارهای سازمان بیشتر سازگار است.

تغییر محدود و وسیع فرهنگ: اگر ضرورت اجرای استراتژی بالا باشد و سازمان چاره ای جز اجرای استراتژی نداشته باشد و در همان حال رابطه استراتژی و فرهنگ متعارض باشد، سازمان باید دست به تغییرات فرهنگ بزند. اگر گستره تغییرات استراتژی زیاد باشد باید تغییر وسیع فرهنگ اتفاق بیافتد و اگر گستره تغییرات استراتژی محدود باشد باید اقدام تغییر محدود فرهنگ را برگزید. .

تقویت فرهنگ: این اقدام زمانی پیشنهاد می شود که استراتژی و فرهنگ هم سو هستند اما فرهنگ ضعیف است. اجرای استراتژی فرصت مناسبی است برای تقویت مدیریت استراتژیک فرهنگ. شرکت در این موقعیت باید بر دو موضوع تاکید کند

    این موقعیت و امتیاز برای تقویت و محکم کردن فرهنگ سازمان
  • استفاده از این فرصت زمانی برای برطرف کردن موانع توسعه فرهنگ مطلوب..

محوریت فرهنگ: اگر استراتژی و فرهنگ با یکدیگر همسو باشند و فرهنگ قوی باشد (به عبارتی فرهنگ هم دارای قدرت است و هم مطلوبیت) آنگاه چه استراتژی ضروری باشد چه توسعه ای و رشد محور، و چه استراتژی ها همراه با تغییرات وسیع یا محدود باشند، اقدام اجرای استراتژی با محوریت فرهنگ پیشنهاد می شود. تاکید و تبلیغ ارزشها و هنجارهای موافق استراتژی و ربط دادن استراتژی به تحقق و تجلی ارزشها و هنجارها می تواند تسهیل گر جدی برای اجرای مدیریت استراتژیک فرهنگ باشد.

مدیریت استراتژیک فرهنگ

نادیده گرفتن فرهنگ: اگر فرهنگ تعریف راهبرد چیست؟ سازمانی ضعیف است و در عین حال نامطلوب می توان فرهنگ را دور زد و در تحلیل های اجرای استراتژی به آن ضریب اهمیتی پایین داد و منابع محدود سازمان را به آن تخصیص نداد.

مطالعه راهبردی (استراتژیک) چیست و چه ملاک هایی دارد؟

مطالعه راهبردی به بررسی قدرت و منابع نظامی کشورها و نیروهای نظامی غیر دولتی به جهت طراحی عکس العمل مناسب در برابر آنها و تامین امنیت جامعه و کشور گفته تعریف راهبرد چیست؟ می شود.

اما در بسیار اوقات و بویژه امروز مبارزه بین دولت ها به نظامی گری و بکارگیری سلاح جنگی محدود نمی شود. این جنگ ها امروزه به تمام حوزه های اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی، اجتماعی، روانشناسی، اخلاقی، مذهبی و غیره نیز کشیده شده است. بنا بر این مطالعه راهبردی در کشور های مختلف وارد ساحت تمامی این حوزه ها شده و مسأله ای را تحت عنوان مطالعه راهبردی کلان (ارل ۱۹۴۳، viii) مطرح کرده است.

بر این اساس مطالعات راهبردی کلان عبارت است از:

بررسی تهدید های بالقوه و بالفعل نظامی، اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیکی، اجتماعی، روانشناسی، اخلاقی، مذهبی وهر منبع دیگر دولت ها و یا نیروهای غیر دولتی و ترسیم عکس العمل مناسب در مقابل آنها در راستای تثبیت امنیت جامعه و کشور.

طبق این تعریف ملاک های زیر برای اجرای صحیح مطالعات راهبردی بدین قرار است:

اولا نتیجه مطالعات راهبردی در هر یک از جنبه های بالا باید بیشتر جنبه عملی و کاربردی داشته باشد تا پژوهش های نظری محض.

ثانیا هدف راهبرد در جهت ایجاد امنیت روشن باشد. یعنی مثلا بدانیم آیا هدف از عکس العمل در برابر قدرت یا تعریف راهبرد چیست؟ عامل خاص کدام یک از موارد زیر است:

  • جلوگیری کردن از پیدایش
  • کنترل کردن
  • منحرف کردن
  • نابود کردن
  • پیش بینی عواملی که ممکن است درامنیت کشور یا جامعه تاثیر گذار باشد.
  • تمام یا مجموعه ای از اهداف فوق

به عبارت دیگر محصول پژوهشی در اینگونه مطالعات باید به یک یا چند مورد از سؤالات فوق و یا به همه آنها پاسخ گفته باشد.

ثالثا راه های رسیدن به اهداف مذکور تبیین شود. یعنی محقق در هر یک از جنبه ها یا رشته های فوق باید به موارد ذیل اشاره کند.

  • امکانات موجود و شرایط محیطی (فرصت ها و تهدید ها در محیط داخلی و خارجی)
  • امکانات لازم در هر دو محیط و بیان تفاوت آن با امکانات موجود
  • مسیر رسیدن به این اهداف و ملاک انتخاب آن
  • ملاک اجرای صحیح در مسیر صحیح

در یک نمای کلی می توان گفت که در مطالعات راهبردی خصوصا نسبت به پدیده های فراگیر و چندین جانبه مثل پدیده تکفیر باید دو نکته لحاظ شود :

اولا جنبه های مختلفی که به عنوان قدرت یا عوامل موثر در امنیت کشور و جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند عبارتند از جنبه های فرهنگی، دینی، فلسفی، تاریخی، اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، سیاسی، حکومتی و نظامی.

و ثانیا در هر یک از جنبه های فوق حداقل باید به هفت سؤال پاسخ داده شود تا پژوهش را بتوان راهبردی نامید که موضوع این هفت سؤال عبارتند از:

تعریف مدیریت استراتژیک چیست؟


استراتژی را می توان فعالیت های طرحریزی شده برای دستیابی به یک هدف دانست. این تعریفی است که سازمان بین المللی ایزو در تعاریف استاندارد ایزو 9001 ورژن 2015 به آن اشاره کرده است و می تواند تعریفی صحیح از مدیریت استراتژیک باشد.


پس می توانیم مدیریت استراتژیک را فرآیندی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی دانست.

راهکارها و تصمیم هایی که قرار است به ما و سازمان ما کمک کند تا در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف حرکت کنیم. در تعریفی ساده تر می توانیم بگویم، کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم. در این مسیر مدیریت استراتژیک به ما یاری می رساند.

مدیریت استراتژیک

یکی از مواردی که در مدیریت استراتژیک بسیار مهم است و از آن بسیار گفته می شود، چشم انداز است. چشم انداز افق دراز مدت سازمان را نشان می دهد، چشم انداز با اختصار نشان می دهد که سازمان قرار است در سالیان آینده به کجا برسد.

اگر دقت کرده باشید، معمولا کشورها هم چشم اندازهای 20 ساله ای را تعریف می کنند و برای رسیدن به آن استراتژی های بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت تعریف می کنند.

چشم انداز ایران که قرار است در سال 1404 محقق شود، متن زیر است:

" ایران كشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‌الملل . "

هر سازمانی می تواند برای خود چشم اندازی تعریف نماید و براساس آن اهداف و استراتژی های سازمان را مشخص کند.

گاهاً چشم انداز ها افق های بسیار بلند پروازانه ای را نشان می دهد که گفته می شود از نظر مدیریت استراتژیک مشکلی ندارد. به مثال های زیر توجه کنید:


چشم انداز یک بیمارستان : قطب درمانی شرق کشور

چشم انداز یک موسسه خیریه: ایجاد کشوری بدون فقر

در کنار چشم انداز، بیانیه یا ماموریت سازمان هم دیده می شود، رسالت اصلی سازمان که بر اساس آن بنا شده است. این ماموریت فعالیت اصلی سازمان را نشان می دهد. به مثال های زیر توجه کنید:

ماموریت یک بیمارستان: ارائه خدمات مطلوب در حوزه سلامت

ماموریت یک موسسه خیریه: آموزش به افراد بی سرپرست در راستای درآمدزایی

در مسیر مدیریت استراتژیک موارد تعریف راهبرد چیست؟ تعریف راهبرد چیست؟ مهم فراوانی وجود دارد. یکی از این موارد مهم منابع است، اینکه سازمان تا چه میزان منابع در اختیار دارد که به واسطه آن ها بتواند به اهدافش دست یابد، منابع مالی، منابع انسانی و .

موضوع تعریف راهبرد چیست؟ بعدی که در تدوین استراتژی مهم است، محیط کسب و کار است که جهت تحلیل آن از ماتریس SWOT یا سوآت استفاده می شود. اینجا توضیحی در این خصوص نمی دهیم، زیرا در مطالبی جداگانه ماتریس و تحلیل SWOT را کامل توضیح داده ایم.


از لینک های زیر می توانید مطالب مرتبط با ماتریس و تحلیل SWOT را مطالعه نمایید:

استراتژی و خط‌مشی چه تفاوت‌هایی دارند؟

در زبان کسب‌وکار، اصطلاح استراتژی (strategy) به معنی برنامه‌ای منحصربه‌فرد است. این برنامه با هدف رسیدن به موقعیت رقابتی در بازار و همچنین رسیدن به اهداف و مقاصد سازمانی طراحی شده است. به اختصار، استراتژی برنامه‌ای تفسیری است که سازمان را در رسیدن به هدفش هدایت می‌کند. از سوی دیگر، خط‌مشی(policy) مجموعه قواعد وضع شده از سوی سازمان برای تصمیم‌گیری منطقی است. خط‌مشی دوره عملی را مشخص می‌کند، این دوره عملی برای هدایت تصمیم‌گیری‌های فعلی و آتی سازمان طراحی شده است.

نویسنده: Surbhi S

مترجم: سپهر برادران / مشاور بازاریابی

در زبان کسب‌وکار، اصطلاح استراتژی (strategy) به معنی برنامه‌ای منحصربه‌فرد است. این برنامه با هدف رسیدن به موقعیت رقابتی در بازار و همچنین رسیدن به اهداف و مقاصد سازمانی طراحی شده است. به اختصار، استراتژی برنامه‌ای تفسیری است که سازمان را در رسیدن به هدفش هدایت می‌کند. از سوی دیگر، خط‌مشی(policy) مجموعه قواعد وضع شده از سوی سازمان برای تصمیم‌گیری منطقی است.خط‌مشی دوره عملی را مشخص می‌کند، این دوره عملی برای هدایت تصمیم‌گیری‌های فعلی و آتی سازمان طراحی شده است. بسیاری از مردم در ارتباط با این دو اصطلاح سردرگم می‌شوند، اما این دو مفهوم یکسان نیستند. در اینجا، باید دانست که خط‌مشی‌ها تابعی از استراتژی هستند. در این مقاله تلاش می‌کنیم تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای را بین استراتژی و خط‌مشی مطرح کنیم.

تعریف استراتژی

استراتژی طرح یک بازی است. این طرح برای رسیدن به اهداف سازمانی انتخاب شده است، باعث اعتماد مشتری می‌شود، به مزیت رقابتی می‌رسد و موقعیت در بازار به دست می‌آورد. استراتژی ترکیبی از قصد و اقدامات خوش‌فکر است که باعث می‌شود سازمان به موقعیت مطلوب یا مقصدش برسد؛ برنامه‌ای واحد و یکپارچه برای دستیابی به اهداف اساسی سازمانی مانند:

• رسیدگی به رویدادها و مساله‌ها

• سود بردن از فرصت‌ها

• استفاده کامل از منابع

• مواجهه با تهدیدها

استراتژی ترکیبی از اقدامات سازمانی با طراحی انعطاف‌پذیر است. سازمان با استفاده از استراتژی می‌تواند با رقبا به شکلی موفق رقابت کند. موردهای ذیل ویژگی‌های استراتژی هستند:

• باید از سطح مدیریت ارشد فرمول‌بندی شود. با این حال، استراتژی‌های فرعی را می‌توان با مدیریت سطح میانی ایجاد کرد.

• باید دیدگاه بلندمدت داشته باشد.

• باید به لحاظ ماهیت پویا باشد.

• هدف اصلی غلبه بر موقعیت‌های نامشخص است.

• باید به شکلی ایجاد شود که بهترین استفاده ممکن از منابع کمیاب به عمل آید.

تعریف خط‌مشی

خط‌مشی بیانیه ماموریتی کوچک تلقی شده است. خط‌مشی مجموعه اصول و قواعدی است که تصمیم‌گیری‌های سازمان را جهت‌دهی می‌کند. خط‌مشی‌ها از سوی مدیریت ارشد سازمان چارچوب‌بندی شده‌اند تا به‌صورت راهکاری برای تصمیم‌گیری عملیاتی عمل کنند. خط‌مشی در برجسته‌سازی قواعد، ارزش و باورهای سازمان مفید است و به صورت مبنایی برای هدایت فعالیت‌ها است.خط‌مشی‌ها، با استفاده از عقاید و دیدگاه عمومی چند نفر در سازمان در ارتباط با هر موقعیت، طراحی شده‌اند. به این ترتیب، افرادی که در دامنه این خط‌مشی قرار می‌گیرند کاملا درباره اجرای آن توافق دارند.خط‌مشی‌ها به مدیریت سازمان کمک می‌کنند که مشخص کند چه کاری، در موقعیت اختصاصی، انجام شود. این خط‌مشی‌ها باید به صورت مستمر طی یک دوره طولانی اعمال شوند تا از تناقض‌‌ها و همپوشانی اجتناب شود.

تفاوت‌های اصلی بین استراتژی و خط‌مشی

۱) استراتژی بهترین برنامه به دست آمده از چند برنامه برای نیل به اهداف و مقاصد سازمانی است. خط‌مشی مجموعه قواعد و مقررات رایج است که به صورت مبنایی برای تصمیم‌گیری‌های روزانه استفاده می‌شود.

۲) استراتژی برنامه عملی است درحالی‌که خط‌مشی یک اصل عملی است.

۳) استراتژی‌ها را می‌توان به ازای هر موقعیت اصلاح کرد، بنابراین به لحاظ ماهیت پویا هستند. در مقابل، خط‌مشی‌ها به لحاظ ماهیت یکنواخت هستند. با این حال، برای موقعیت‌های غیرقابل انتظار انعطاف‌پذیر هستند.

۴) استراتژی‌ها متمرکز به سمت عمل هستند، درحالی‌که خط‌مشی‌ها تصمیم محور هستند.

۵) مدیریت ارشد همیشه استراتژی‌ها را شکل می‌دهد، اما استراتژی‌های فرعی در سطح میانی تدوین می‌شوند. در مقابل خط‌مشی‌ها به‌طور کلی از سوی مدیریت ارشد ایجاد می‌شوند.تعریف راهبرد چیست؟

۶) استراتژی‌ها به عامل‌های محیطی بیرونی می‌پردازند. از سوی دیگر، خط‌مشی‌ها برای محیط داخلی کسب‌وکار ایجاد شده‌اند.

نتیجه‌گیری

تفاوت بین استراتژی و خط‌مشی کمی پیچیده است، چراکه خط‌مشی‌ها تحت تاثیر استراتژی‌ها قرار می‌گیرند. فارغ از این تعریف راهبرد چیست؟ مطلب، خط‌مشی‌ها به شکل‌های مختلف برای حمایت از استراتژی‌ها ایجاد شده‌اند؛ از جمله اجرای اهداف سازمانی و تامین موقعیت مزیت‌بخش در بازار. هردوی آنها از سوی مدیریت ارشد و بعد از تجزیه و تحلیل عمیق ایجاد شده‌اند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.